یافتن پست: #بزرگت

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﻓﻠﺶ ﻣﻤﻮﺭﯼ ﻫﺎ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﮐﻮﭼﮑﺘﺮ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﭘﺮﻇﺮﻓﯿﺖ ﺗﺮ

ﺑﻌﻀﯽ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ هم ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﻣﯽ ﺷﻦ ﻭ . . .

ﺑﯽ ﻇﺮﻓﯿﺖ ﺗﺮ . . .
ﺍﺣﻤﻖ ﺗﺮ . .
ﺑﯽ ﺷﻌﻮﺭﺗﺮ …
ﻧﻔﻬﻢ ﺗﺮ …
ﺍﻻﻍ ﺗﺮ..
ﻧﻪ ﯾﻪ ﺩﻗﻪ ﻭﻟﻢ ﮐﻦ ﺣﺎﻟﯿﺶ ﮐﻨﻢ ﺑﺎ ﮐﯽ ﻃﺮﻓﻪ
دیدگاه  •   •   •  1394/12/9 - 15:16
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

سلامتی ...


سلامتی پسری که یه روز عاشق شد. . .

 


سلامتی دختری که یه روزعاشق شد. . .


 


سلامتی پسری که اندازه یه نگاه هم به عشقش خیانت نکرد. . . 


 


سلامتی دختری که هیچی کم نذاشت. . .


 


سلامتی عشق پاکشون. . .


 


سلامتی اون همه خاطره ها و شیطنت هاو دیووونه بازی های زیر بارونقرار گذاشتن ها خیس 


شدن ها از سرما به خود لرزیدن ها. . .


 


سلامتی دوستی که زیراب پسرو به دروغ زد. . .


 


سلامتی دختری که حرف دوست مثل خواهرش رو باور کرد. . .


 


سلامتی دختری که بی خبر خطش خاموش شد. . .سلامتی اون قسم ها اون دوست دارمهایی که 


هیچوقت تحویل داده نشد. . .


 


سلامتی پسری که هر چی قسم خورد خواهش کرد اثری نداشت. . .


 


سلامتی دختری که با چشم خیس به پسر گفت ازت بدم میاد. . .


 


سلامتی پسری که رفت خدمت تا زود برگرده و دلشو بدست بیاره بره خواستگاری. . .


 


سلامتی ۲۱ ماه پست دادن ها و لحظه شماری ها دور بودن ها. . .


 


سلامتی روزی که پسر دعوت شدبه جشن عقد عشقش. . .


 


سلامتی اون شب. . .


 


سلامتی اون دوستایی که بخاطر حال پسر بغض داشتن اما پسر خندیدتا جشن خراب نشه. . .


 


سلامتی اون خنده ی زوری. . .


 


سلامتی عروسی که ماه شده بود. . .


 


سلامتی عاقدی که اومد. . .


 


سلامتی شناسنامه ها. . .


 


سلامتی بغض پسر. . .  


 


 سلامتی بار اول. . .


 


سلامتی بغض پسر. . .  


 


 سلامتی بار دوم. . .


 


سلامتی بغض پسر. . .  


 


سلامتی بارآخر. . .


 


سلامتی پلاک زنجیری که پسر واسه زیر لفظی روز عقدش گرفت تو جیبش موند. . .


 


سلامتی زیر لفظی که یکی دیگه داد. . .


 


سلامتی پسری که هنوز امید داشت که به عشقش میرسه. . .


 


سلامتی اجازه بزرگترها. . .


 


سلامتی بله. . .


 


سلامتی بغض پسر. . .


 


سلامتی چشم خیس دوستان. . .


 


سلامتی اون حلقه  که جایگزین حلقه پسر شد. . .


 


سلامتی ماشین عروس. . .


 


سلامتی سستی زانو. . .


 


سلامتی سیاهی چشم. . .


 


سلامتی اون شب. . .


 


سلامتی پاکت سیگار و نخهایی که با نخ قبلی روشن شد. . .


 


 


سلامتی فرداش. . .


 


سلامتی مهمونی که دختر گرفت. . .


 


سلامتی دوستایی که جمع شدن. . .


 


سلامتی شب و روزایی که سخت گذشت. . .


 


سلامتی دوستی که به دختر گفت اون حرفو به دروغ گفت از رو حسادت. . .


 


سلامتی دختری که با تمام وجود گریه کرد. . .


 


سلامتی تیغی که تیز بود. . .


 


سلامتی رگ دست...


 


سلامتی دختری که خودکشی کرد. . .


 


سلامتی لحظه ای که به پسر خبر دادن . . .


 


سلامتی ملاقات تو بیمارستان. . .


 


سلامتی اون ۵ و ۶ دقیقه ی تنها با دختر. . .


 


سلامتی اون چشمای نیمه باز خیس. . .


 


سلامتی شرم دختر. . .


 


سلامتی صبر پسر. . .


 


سلامتی قسمهایی که پسر به دختر داد تا فراموش کنه که زندگیش خراب نشه. . .


 


سلامتی قسم جون پسر. . .


 


سلامتی قبول کردن دختر. . .


 


سلامتی لحظه خداحافظی. . .


 


سلامتی چشمای خیس. . .


 


سلامتی یه عمر تنهایی. . .


 


سلامتی حرفایی که نمیشد گفت ولی یه متن شد. . .


 


سلامتی خنده هایی کودکی که توی راه بود. . .


 


سلامتی دختری که مادر شد. . .


 


سلامتی پسری که حسرت پدر بودن تا ابد به دلش موند. . .


 


سلامتی هق هق هایی که پست شد تا دلی آروم شه. . .


 


سلامتی امشب. . .


 


سلامتی همه ی عاشقایی که هر گز به عشقشون نرسیدن و از دور نگران یکی یه دونه شون بودن و با بغض با سکوتشون گفتن :آهای غریبه این که دستش توی دستای تویه همه دنیای منه خیلی مراقبش باش. . .

دیدگاه  •   •   •  1394/11/10 - 19:44
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
اعتراف میکنم اون وقتا که چهار پنج سالم بود مادربزرگ خدا بیامرزم سرطان داشت همیشه خونشون بودیم(من و دخترخالم که یکسال بزرگتره)بعد این دخی خاله ما میگفت بریم مسابقه دو بدیم منم نمیدونستم دو یعنی دویدن هی میگفتم اول مسابقه یک بدیم!دختر خالمم میگفت باشه اول مسابقه دو بدیم
دیدگاه  •   •   •  1394/11/1 - 20:34
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
سلامتی اون دختری ک موقع عقد به جای اینکه بگه با اجازه بزرگترا گفت:

با اجازه ی عشقم ک نذاشتن بهش برسم…
.
.
.
.
.
بعد چشمتون روز بد نبینه دوماد چنان کوبید تو صورتش که صدا آب هویج داد

عقدشم نکرد . . <img src=(" title=":((" />(

مادرشوهر و خواهرشوهرشم گیساشو کندن چون جلو فامیلا آبروشون رفته بود ...

و اما بابای عروس با کمربند افتاد به جونش تا جایی که جا داشت زد سیاه و کبودش کرد . . .o_0

الانم طفلک ترشیده هیچکسم نمیاد بگیرش !

باباشم نمیذاره از خونه بره بیرون !

عشقشم الان دوتا بچه داره و زنشم خیلی دوس داره !! :)))
دیدگاه  •   •   •  1394/03/15 - 20:43
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ما در ایران افتخار داشتن بزرگترین فروشگاه متحرك جهان( متروى تهران)
رو داریم اما دیده شده برخى افراد سود جو ازش به عنوان
وسیله نقلیه استفاده میكنند!!! ^_~
دیدگاه  •   •   •  1394/03/7 - 22:41
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بزرگترین اشتباه یک مرد این است که ,,
,, به مرد دیگری فرصت ایجاد لبخند روی لبهای زن مورد علاقه اش را بدهد
1 دیدگاه  •   •   •  1394/02/28 - 22:35
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
سلامتی اون دختری ک موقع عقد به جای اینکه بگه با اجازه بزرگترا
گفت با اجازه ی عشقم ک نذاشتن بهش برسم…
//
//
بعد چشمتون روز بد نبینه دوماد چنان کوبید تو صورتش
که صدا آب هویج داد عقدشم نکرد . . <img src=(" title=":((" />(
مادرشوهر و خواهرشوهرشم گیساشو کندن
چون جلو فامیلا آبروشون رفته بود . . . o_9
و اما بابای عروس با کمربند افتاد به جونش
تا جایی که جا داشت زد سیاه و کبودش کرد . . .o_0
الانم طفلک ترشیده هیچکسم نمیاد بگیرش !
باباشم نمیذاره از خونه بره بیرون !
عشقشم الان دوتا بچه داره و زنشم خعلی دوس داره !! :)))
دیدگاه  •   •   •  1394/01/21 - 14:48
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دیشب گودزیلامون بهم گفت گ… نخور گفتم بابزرگترت درست حرف بزن بی ادب سرشوانداخت پایین اروم گفت خوب بخور… خدا این چیه اف[!]
دیدگاه  •   •   •  1393/09/21 - 20:13
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

یادش بخـــــیر


“دیگه بازی نیستی”
یکی از بزرگترین تهدیدهای دوران کودکی

دیدگاه  •   •   •  1393/09/21 - 19:05
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

یه  زمانی نمیدونستم دلار چیه ، سکه چیه …



بزرگترین دغدغه ی زندگیم این بود که آدامس میخرم عکسش تکراری نباشه !


دیدگاه  •   •   •  1393/09/21 - 19:04
+2
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ