یافتن پست: #آدم

مهسا
مهسا

آدمها ساده می آیند
ساده دلت را با خود میبرند

ساده خسته میشوند از دلت
ساده دلت را می اندازند دور ، می شکنند ،
ساده میروند ، به همین سادگی !!!

میبینی آدمها خیلی ساده اند ؟؟؟ خیلی !!!
1 دیدگاه  •   •   •  1392/05/3 - 12:12
+9
مهسا
مهسا


تو چشام زل بزن بیا ببین بغضو
تاحالا اینطوری دیده بودی تو من تخسو
تا حالا دیده بودی که اینقد داغون بشم
با صد تا قرصو دری وری آروم بشم
ولی تو چی با یه الکی با نور شمعو...

بگو بینم تو هم میکنی گاهی یادم
یا که الان اینقد دورو ورت داری آدم
که فاز فابریکی نه اضافه کارن و
پایه عشق و حال ومهمونی و شادی هاتن
بگو بینم باهاشون هستی خودی
اسمی از من میاری وقتی مست میکنی
یا وقتی بحث پیش میاد که باکی دوست بودی...

شاید حالا همش پشت سرم فحش بدی هیچ
حق انتخاب داری و این مشکلی نیست
ولی خدا میدونه که اگه دوست داشتم
واسه خودت بوده و واسه خوشکلیت نیست...
اصلا هرجایی میری برو اجازه داری
میدونی تورو ساختن واسه اضافه کاری
آخه دست خودت که نیست یکم عقده ای شدی.
4 دیدگاه  •   •   •  1392/05/3 - 12:05
+10
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

کسی که روی تو دیدست حال من داند----  که هر که دل به تو پرداخت صبر نتواند مگر تو روی بپوشی و گر نه ممکن نیست----  که آدمی که تو بیند نظر بپوشاند هر آفریده که چشمش بر آن جمال افتاد----  دلش ببخشد و بر جانت آفرین خواند اگر به دست کند باغبان چنین سروی----  چه جای چشمه که بر چشم هات بنشاند چه روزها به شب آورد جان منتظرم----  به بوی آن که شبی با تو روز گرداند به چند حیله شبی در فراق روز کنم----  وگر نبینمت آن روز هم به شب ماند جفا و سلطمت می رسد ولی مپسند----  کهگر سوار براند پیاده درماند به دست رحمتم از خاک آستان بردار----  که گر بیفکنم ﮐس به هیچ نستاند چه حاجتست به شمشیر قتل عاشق را----  حدیث دوست بگویش که جان برافشاند پیام اهل دلست این خبر که سعدی داد----  نه هر که گوش کند معنی سخن داند

دیدگاه  •   •   •  1392/05/3 - 12:04
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

اگه قلبمو شکستی به فدای یک نگاهت این منم چون گل یاس نشستم سر راهت تو ببین غبار غم رو که نشسته بر نگاهم اگه من نمردم از عشق تو بدون که روسیاهم اگه عاشقی یه درده چه کسی این درد ندیده تو بگو کدام عاشق رنج دوری ندیده اگه عاشقی گناهه ما همه غرق گناهیم میون این همه آدم یه غریب و بی پناهیم تو ببین به جرمه عشقت پره پروازمو بستند تو ندیدی منه مغرور چه بی صدا شکستم

دیدگاه  •   •   •  1392/05/3 - 11:57
+6
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

دوستی با بعضی آدمها مثل نوشیدن چای کیسه ایست ، هول هولکی و دمدستی. این دوستی ها برای رفع تکلیف خوبند اما خستگی ات را رفع نمی کنند. این چای خوردنها دل آدم را باز نمی کند خاطره نمی شود فقط از سراجبارمی خوریشان که چای خورده باشی به بعدش هم فکر نمی کنی . دوستی با بعضی آدمها مثل خوردن چای خارجی است. پر از رنگ و بو . این دوستی ها جان می دهد برای مهمان بازی برای جوکهای خنده دارتعریف کردن برای فرستادن اس ام اس ها و ایمل های صد تا یک غاز. برای خاطره های دم دستی. اولش هم حس خوبی به تو می دهند. این چای زود دم خارجی را می ریزی در فنجان بزرگ. می نشینی با شکلات فندقی می خوری و فکر می کنی خوشحال ترین آدم روی زمینی. فقط نمی دانی چرا باقی چای که مانده درفنجان بعد از یکی دوساعت می شود رنگ قیر یک مایع سیاه و بد بو که چنان به دیواره فنجان رنگ می دهد که انگار در آن مرکب چین ریخته بودی نه چای . دوستی با بعضی آدمها مثل نوشیدن چای سر گل لاهیجان است. باید نرم دم بکشد. باید انتظارش را بکشی. باید برای عطر و رنگش منتظر بمانی باید صبر کنی. آرام باشی و مقدماتش را فراهم کنی. باید آن را بریزی در یک استکان کوچک کمر باریک. خوب نگاهش کنی. عطر ملایمش را احساس کنی و آهسته آهسته بنوشی اش و زندگی اش کنی ونتوانی فراموش اش کنی

دیدگاه  •   •   •  1392/05/3 - 11:51
+4
saqar
saqar
در CARLO
همیشه خاطره ای هست که..........نفس آدم را برای لحظاتی میگیره
دیدگاه  •   •   •  1392/05/3 - 02:16
+6
پوریا
پوریا
ما شهریوری هستیم.بعضی وقتا مجبوریم تو فضای بغض بخندیم.دلمون میگیره ولی دل گیر نمیشیم.شاکی میشیم ولی شکایت نمیکنیم.گریه میکنیم ولی نمذاریم اشکامون پیدا بشن.خیلی چیزا رو میبینیم ولی ندیدشون میگیریم.خیلی حرفا رو میشنویم نشنیدشون میگیریم.خیلیا دلمون رو میشکنن و فقط سکوت میکنیم.شهریوریم،
شهریوری ها شادترین مردم در عین غم هستن،زیباترین اما ساده ترین آدمان
4 دیدگاه  •   •   •  1392/05/3 - 01:34
+6
saman
saman
در CARLO
گاهی حس میکنی غمگین ترین آدم دنیایی،اما یک تغییر کوچیک، یا یک اتفاق کوچولو جوری حالت رو عوض میکنه که همه چیز رو فراموش میکنی.به امیدِ یک تغییر، یا اتفاقِ خوب و کوچولو، برای همه شما...
دیدگاه  •   •   •  1392/05/2 - 10:01
+4
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
دل استــ ديگر خستــه ميشود ...
بي حوصله ميشــود ...
از روزگار از آدمـــــــها از خــودشـــــ
از اين قابــها , از اثباتــ , از تـــــوضيــح
از کلماتــــي که رابـــطه ها را به گند ميکشـــد
از اينـــ همه مهربانيــ کردن

و نا مهرباني ديدنــ , از ســـــــــــــنگ صبور بودن
و آخــــــــــــر هم مُهر ســـــنگ بودن خوردنـــــــ
از زهــــــر حرفـــ هايي که
تــــــا آخر عمـــــــر آدم را مـــــــي آزارد ...
خســــــــــــته ام ...
کـــــــــــــآش مـــيــشـد خـــــودمـــو يـــہ جـــــآيي جـــــآ بـــذارم...
و بـــرگـــردم بــبــيـنــم ...
ديــگـہ نـيــســتــم

آخرین ویرایش توسط moricarlo در [1392/05/2 - 01:21]
دیدگاه  •   •   •  1392/05/2 - 01:20
+7
saman
saman
در CARLO
یکی از فانتزیام اینه که چنتا آدم گردن کلفت اجیر کنم نزدیک افق تا هرکی خواست اون اطراف محو بشه بزنن دهنشو … !

انگار محو شدن تو افق بچه بازیه ؛ زرت و زورت میرن افق محو میشن !!!
دیدگاه  •   •   •  1392/05/1 - 17:40
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ