یافتن پست: #آغوش

saeed
saeed
 در آغوش خودم هستم..
من خودم را در آغوش گرفته ام!
نه چندان با لطافت..
نه چندان با محبت..
اما وفادار.. وفادار
دیدگاه  •   •   •  1392/07/15 - 08:52
+2
roya
roya
غصه یِ بی خیالی ات مرا کُشت !
وقتی دیدم ،

دست به سینه روبرویم ایستاده ای ...

منِ دیوانه !

تمامِ راه را به شوقِ آغوشت ، دویده بودم بی انصاف ....

حالا ...

تو ...

اینگونه دست به سینه روبرویم ایستاده ای .

بیچاره دلم !

دیدگاه  •   •   •  1392/07/14 - 17:21
+3
roya
roya



17638099960361375678.jpg


It does not matter if you're left alone the rest of your life!

Just let me get to the place that you hug someone

Learning to sleep with someone else.

 


تا آخر عمرت هم اگه تنها موندی مهم نیست !!!

فقط نذار به جایی برسی که تو آغوش کسی

با یاد کس دیگه ای بخوابی.




دیدگاه  •   •   •  1392/07/14 - 17:19
+3
xroyal54
xroyal54
دِلـــَم کَمــی خُدآ میخــوآهَــد

کــَمی سُــکوتــ

دِلَـــم دِل بُــریــدَنــ میــخواهَــد

کَـــمی اَشــکـ کَــمی بُــهتــ

کَـــمی آغوشـــ آسمآنــی

کَـــمی دور شُـــدَنــ اَز ایـــنـ جنـــســ آدَم
دیدگاه  •   •   •  1392/07/13 - 17:27
+7
saeed
saeed

وقتی درآغوشم بودچشمانش را بست نمیدانم از


احساس زیاد بود یا خودش رادرآغوش دیگری


تصورمیکرد...!

دیدگاه  •   •   •  1392/07/13 - 13:14
+1
saeed
saeed

-سلامتی اون که وقتی تو آغوش میگیرمش همه ی وجودم میلرزه نه از ترس،یالذت عشق بازی،لرزیدن وجودم واسه وحشت از فردای بدونه اونه

دیدگاه  •   •   •  1392/07/13 - 12:48
+2
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi


ازشما چ پنهان،یکی رادرآغوش دارد،دیگری را زیرسر،مراهم هرشب درخواب میبیند!


دیدگاه  •   •   •  1392/07/12 - 12:52
+3
be to che???!!
be to che???!!
آرام باش، ما تا هميشه مال هم هستيم


آرام باش، ما تا هميشه مال هميم، هميشه عاشق و يار هميم

آرام باش عشق من، تو تا ابد در قلبمي، تو همه ي وجودمي

بيا در آغوشم جايي كه هميشه آرزويش را داشتي، جايي كه برايت سرچشمه آرامش است

آغوشم را باز كرده ام برايت، تشنه ام براي بوسيدن لب هايت

بگذار لب هايت را بر روي لبانم، حرفي نمي زنم تا سكوت باشد بين من و تو و قلب مهربانت

خيره به چشمان تو، پلك نميزنم تا لحظه اي از دست نرود تصوير نگاه زيباي تو

دستم درون دستهايت، يك لحظه رها نميشود تا نرود حتي يك ذره از گرماي دستان لطيف تو

محكم فشرده ام تو را در آغوشم، آرزو ميكنم لحظه مرگم همين جا باشد، همين آغوش مهربانت

چه گرمايي دارد تنت عشق من، رها نميكنم تو را تا هميشه باشي در كنار قلب من



قلب تو ميتپد و قلب من با تپش هاي قلبت شاد است، هر تپشش فرياد عشق و پر از نياز است

آرامم، ميدانم اينك كجا هستم، همانجايي كه هميشه آرزويش را داشتم

همانجايي كه انتظارش را ميكشيدم و هر زمان خوابش را ميديدم آن خواب برايم يك روياي شيرين بود....

در آغوش عشق، بي خيال همه چيز، نه ميدانم زمان چگونه ميگذرد و نه ميدانم در چه حالي ام

تنها ميدانم حالم از اين بهتر نميشود، دنياي من از اين عاشقانه تر نميشود

گرماي هوس نيست اين آتش خاموش نشدني آغوش پاكت

عشق است كه اينك من و تو را به اين حال و روز انداخته، عشق است كه اينك ما را به عالمي ديگر برده

 عشق است كه من و تو را نميتواند از هم جدا كند هيچگاه

خيلي آرامم، از اينكه در آغوشمي خوشحالم


 
دیدگاه  •   •   •  1392/07/12 - 11:29
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥




زن اگر شیطنت نکند....
اگر برای گریه به آغوشت پناه نیاورد....
اگر تمام حرفهایش را برای تو نگوید....
اگر حسادتش را از روی بزرگی عشقش نبینی....
اگر صدایش و بوی تنش دلت را نلرزاند که زن نیست...
زن سراسر ناز است و نیاز....
و تو ای مرد....
تو اسطوره زندگی زنی....
پس مرد باش نه نامرد....


دیدگاه  •   •   •  1392/07/11 - 10:37
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
صدای زندگی را میشنوم…
همه جا…
فرا می خواند ما را…
تو را!
برای در آغوش کشیدن معشوقت…
مرا!
برای در آغوش کشیدن زانوی غم…
دیدگاه  •   •   •  1392/07/10 - 19:33
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ