زندگی همچون یک خانه شلوغ و پراثاث و درهم و برهم است
و تو در آن غرق …
این تابلو را به دیوار اتاق مىزنى
آن قالیچه را جلو پلكان مىاندازى
راهرو را جارو مىكنى
مبلها به هم ریخته است،
مهمانها دارند مىرسند و هنوز لباس عوض نكردهاى،
در آشپزخانه واویلاست و هنوز هم كارهایت مانده است