یافتن پست: #اتاق

محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی
بابام اومده اتاقم نشسته روی تختم ببینه چیکار میکنم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
دو ساعت مجبور شدم کل Help ویندوز رو بخونم
اگه بدونین ویندوز چه قابلیت هایی داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!
1 دیدگاه  •   •   •  1393/06/18 - 22:05
+3
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی
اصن من تا با چشماى خودم پروستات آغا رو نبينم آروم نميشم؛
شماها به من حقيقتو نميگين!
( الهام چرخنده پشت در اتاق آغا )
دیدگاه  •   •   •  1393/06/18 - 16:52
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥







سالاد بادنجان کبابی و گوجه

مواد لازم:
بادنجان 6 عدد کوچک
روغن زیتون ⅓ پیمانه
سیر ریز خرد شده 2 حبه
گوجه فرنگی کوچک ½ 1 پیمانه
پیاز ریز خرد شده 2 عدد
سبزی مورد علاقه خرد شده 3 قاشق غذاخوری
سرکه بالزامیک 2 قاشق غذاخوری
نمک و فلفل به میزان لازم
ونوشک (در صورت دلخواه ) 2 قاشق غذاخوری
طرز تهیه:
بادنجان ها را به صورت حلقه های یک سانتیمتری خرد می کنیم. کباب پز را روشن می کنیم و یا روی گاز یک ظرف مناسب می گذاریم و کمی روغن زیتون روی آن می مالیم. یک لایه از حلقه های بادنجان را کف ظرف می چینیم و روی آنها را نیز کمی روغن زیتون می مالیم. هر طرف بادنجان ها را حدوداً 2 دقیقه، تا زمانی که نرم شده و رنگ آنها قهوه ای – طلائی شود، کباب می کنیم.
بادنجان های کباب شده را درون قابلمه مناسب می ریزیم و آن را روی حرارت ملایم می گذاریم تا کاملاً بپزد.
گوجه فرنگی ها را به دو نیم می کنیم و اگر گوجه فرنگی کوچک نداریم می توان از گوجه معمولی استفاده نمود و آن را ریز خرد کرد.
پس از اینکه بادنجان ها پخت، گوجه فرنگی خرد شده، پیاز خرد شده، سیر، ونوشک (در صورت دلخواه ) و سبزی خرد شده (می توان از جعفری، ریحان و یا نعناع استفاده نمود) را روی آن می ریزیم. باقیمانده روغن زیتون و سرکه بالزامیک را نیز اضافه کرده و آن را با کمی نمک و فلفل مزه دار می کنیم. سپس مواد را کاملاً مخلوط می کنیم و آن را گرم یا هم دمای اتاق سرو می کنیم.






دیدگاه  •   •   •  1393/06/18 - 14:34
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺍﻩ ﺣﻞ ﺗﻀﻤﻴﻨﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ ﺳﺮﻋﺖ ﺍﻳﻨﺘﺮﻧﺖ :
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﻛﺎﺑﻞ ﻣﻮﺩﻣﻮ ﺧﻢ ﻛﻨﻴﺪ،ﺍﻳﻨﺘﺮﻧﺖ ﭘﺸﺖ ﺳﻴﻢ ﺟﻤﻊ ﻣﻴﺸه...
ﺑﻌﺪ ﻳﻬﻮ ﻭﻟﺶ ﻛﻨﻴﻦ!!!

ﺍﻳﻨﺘﺮﻧﺖ ﺑﺎ ﻓﺸﺎﺭﻣﻴﺎﺩ ﺗﻮ ﻣﻮﺩﻣﺘﻮﻥ ﺣﺎﻟﺸﻮ ﻣﻲﺑﺮﻳﺪ!!!

ﺗﺬﻛﺮ :دوستان توجه داشته باشید که ﺳﻴﻤﻮ ﺯﻳﺎﺩ ﻧﮕﻪ ﻧﺪﺍﺭﻳﺪ!!!

چون ﻣﻤﻜﻨﻪ ﺍﻳﻨﺘﺮﻧﺖ ﻓﺸﺎﺭﺵ ﺧﻴﻠﻲ ﺯﻳﺎﺩﺷﻪ ﺑﺘﺮﻛﻪ و ﻛﻒ ﺍﺗﺎﻗﺘﻮﻥ ﺍﻳﻨﺘﺮﻧﺘﻲ ﺷه... ((:
دیدگاه  •   •   •  1393/06/17 - 20:53
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



روز انتقام نزدیکه . . .
یه روز میاد که یخچال میاد در اتاقمونو هی باز میکنه ، هی میبنده . . .
بعلههه :D



دیدگاه  •   •   •  1393/06/17 - 20:48
+3
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی
دختر 6 ساله كه سرطان داشت هنگام ورود به اتاق عمل به پرستار گفت:
.
.
.
.
من مامان بابام پول ندارن ميشه الان بميرم؟!
شفاي همه مريضا
.
ღ•*•ღ لایک پیج یادتون نره ღ•*•ღ
1 دیدگاه  •   •   •  1393/06/15 - 19:27
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دیروز کیبوردمو باز کردم داشتم تمیزش میکردم دختر داییم
سه سالشه اومد کنارم ازم میپرسه : این
چیه ؟
می گم : کیبورده
می گه : من نبردم !
می گم : کیبورده !
می گه : من نبردم !!
می گم : ، ، کیبورد
با گریه پا شد رفت پیش مامانش میگه : مامان بخدا من
نبردم ...
یعنی کیبوردو کوبوندم تو سرم !
مامانم اومده میگه : صدای چی بود ؟
میگم : کیبورده
مامانم میگه : بس کن دیگه خجالت بکش نه اون بچه برده ، نه
من ، نه کس دیگه ای ! خودت گمش کردی ! تو همین
اتاقه ! پاشو خوب بگرد !!!
هیچی دیگه از ظهر تا حالایه تیم ‌تجسس حرفه ای دارن
دنبالش میگردن:|
دیدگاه  •   •   •  1393/06/15 - 14:36
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
روزی مردی به سفر میرود و به محض ورود به اتاق هتل ،

متوجه میشود که هتل به کامپیوتر مجهز است .

تصمیم میگیرد به همسرش ایمیل بزند .

نامه را مینویسد اما در تایپ ادرس دچار اشتباه میشود و بدون اینکه

متوجه شود نامه را میفرستد . در این ضمن در گوشه ای دیگر از این کره خاکی ،

زنی که تازه از مراسم خاک سپاری همسرش به خانه باز گشته بود با این

فکر که شاید تسلیتی از دوستان یا اشنایان داشته باشه به سراغ کامپیوتر میرود

تا ایمیل های خود را چک کند . اما پس از خواندن اولین نامه غش میکند و بر

زمین می افتد . پسر او با هول و هراس به سمت اتاق مادرش میرود و مادرش را بر

نقش زمین میبیند و در همان حال چشمش به صفحه مانیتور می افتد :

گیرنده : همسر عزیزم

موضوع : من رسیدم !!!

میدونم که از گرفتن این نامه حسابی غافلگیر شدی .

راستش آنها اینجا کامپیوتر دارند و هر کس به اینجا میاد

میتونه برای عزیزانش نامه بفرسته ، من همین الان رسیدم و همه چیز را چک کردم .

همه چیز برای ورود تو رو به راهه . فردا میبینمت .

امیدوارم سفر تو هم مثل سفر من بی خطر باشه . وای چه قدر اینجا گرمه !!!
دیدگاه  •   •   •  1393/06/15 - 12:40
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺻﺤﺒﺖ ﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﻭ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﻡ |:

ﻣﻦ :ﭼﺮﺍ ﺍﻧﻘﺪ ﺍﺧﻤﻮ ﻫﺴﺘﯿﻦ ﺷﻤﺎ؟
ﺍﻭﻥ : ﺧﻮﺏ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻣﯿﮑﺸﻢ !
ﻣﻦ :ﺧﺠﺎﻟﺖ؟ﺍﺯ ﭼﯽ؟ﺍﺯﮐﯽ؟ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺍﺧﻢ ﺩﺍﺭﻩ؟ﺍﺻﻦ ﭘﺴﺮﺍﯼ ﺍﻻﻥ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻣﯿﺪﻭﻧﻦ ﭼﯿﻪ؟
ﺍﻭﻥ :ﻧﻪ ﻓﻘﻂ ﺷﻤﺎ ﻣﯿﺪﻭﻧﯿﺪ . ﺍﺻﻦ ﺩﻭﺱ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﺧﻢ ﮐﻨﻢ.
ﻣﻦ :ﻗﯿﺎﻓﻪ ﺭﻭ....
ﺍﻭﻥ : ﺧﯿﻠﯽ ﺯﺑﻮﻥ ﺩﺭﺍﺭﯾﺎﺍﺍﺍﺍﺍ ... ﻡﯾﺰﻧﻢ ﻟﻬﺖ ﻣﯿﮑﻨﻤﺎ
ﻣﻦ :ﻏﻠﻂ ﮐﺮﺩﯼ ! ﻣﺎﻣﺎﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﻥ؟؟؟
ﺍﻭﻥ : غلط کردم |:
ﻣﻦ :ﺩﯾﮕﻪ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻧﺸﻪ ﻫﺎﺍﺍﺍ ﺑﭽﻪ ﭘﺮﻭ .ﭘﺎﺷﻮ ﺍﺻﻦ ﺍﺯ ﺍﺗﺎﻗﻢ ﺑﺮﻭ ﺑﯿﺮﻭﻥ!
ﺍﻭﻥ :ﺍﯾﺸﺎﻻﻩ ﺑﺘُﺮﺷﯽ !
ﻣﻦ : ﺟﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯽﯾﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯽﯾﯿﻎ
ﺍﻭﻥ : ﺩﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺩ !
ﻭ ﺑﺎ ﻭﺳﺎﻃﺘﺖ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﻣﺮ ﺧﯿﺮ ﺑﺪﻭﻥ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﻓﯿﺰﯾﮑﯽ ﺑﻪ ﺍﺗﻤﺎﻡ ﺭﺳﯿﺪ:
دیدگاه  •   •   •  1393/06/14 - 23:34
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تو خارج:
عزیزم ؟میتونم چند لحظه بیام تو اتاقت؟

تو ایران:
بعد ازاینكه یه لگد به در میزنن میگن:
كره خر چه غلطی میكردی درو بسته بودی؟ :|
دیدگاه  •   •   •  1393/06/14 - 22:46
+4
صفحات: 3 4 5 6 7 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ