یافتن پست: #اتاق

sasan pool
sasan pool
من این آهنگ شنیدم کلی گریه کردم یاد دورانی از زندگی افتادم خواستین دانلود کنید.این شعرش هست. یکی هست ، تو قلبم که هرشب واسه اون می نویسم و اون خوابه نمی خوام ، بدونه واسه اونه که قلب من این همه بی تابه یه کاغذ ،یه خودکار دوباره شده همدم این دل دیوونه یه نامه ، که خیسه پر از اشک و کسی بازم اون و نمی خونه یه روز همین جا ، تویه اتاقم یه دفعه گفت داره میره چیزی نگفتم ، آخه نخواستم دلش و غصه بگیره گریه می کردم ، درو که می بست می دونستم که میمیرم اون عزیزم بود ، نمی تونستم جلوی راشو بگیرم می ترسم یه روزی برسه که اونو نبینم بمیرم تنها خدایا کمک کن نمی خوام بدونه دارم جون می کنم اینجا سکوت اتاقو داره می شکنه تیک تاکه ساعته رو دیوار دوباره نمی خوام بشه باوره من که دیگه نمیاد انگار... {-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-60-}{-60-}{-60-}{-60-}{-60-}{-60-}
دیدگاه  •   •   •  1390/12/4 - 23:05
+3
parham
parham
زن و مرد جوانی به مناسبت اتمام ساخت خانه جدیدشان دوستانشان را دعوت کرده بودند. بعد از این که تمام خانه را به دوستانشان نشان دادند یکی از دوستانشان پرسید: خانه خیلی قشنگیست مبارکتان باشد ولی چرا تمام اتاقها را گرد درست کرده‌اید؟
مرد جوان جواب داد: راستش را بخواهید قبل از این که خانه‌مان را بسازیم مادر زنم به من گفت: مادر جان تو را به خدا، فکر یک گوشه از خانه را برای من هم بکنید.
دیدگاه  •   •   •  1390/12/4 - 14:57
+1
sasan pool
sasan pool
من در اتاقی 20 چند متری زندگی میکنم.در این اتاق پنجره ای دارد رو به زندگی گاهی از پنجره بیرون نگاه می کنم.
پسری در حال دویدن است و به دور دست ها نگاه می کند.در این اتاق آیینده مرده است.دختری دست پسری را گرفته و مشغول راه رفتن هستن.در این اتاق عشق مرده هست.مغازه داری به فکر فروش بیشتر بر اجناس خود چوب حراج زده هست.در این اتاق بر زندگی چوب حراج زده اند.دو همکلاسی با هم می خندن.در این اتاق رفاقت مرده است.کارگری مشغول ساخت سر پناه برای مردم است.در این اتاق کار و تلاش مرده هست.مردی در حال خواندن روز نامه هست.در این اتاق خبری نیست جز تنهایی من.برروی شیشه به انعکاس چهر خود نگاه میکنم فقط تنهایی را میبینم.در این اتاق همه شب شب یلدا ست.روزهایش مثل یک پلک زدن می گذرد.در این اتاق من هستم و تنهایی های من.چند سالی من و تنهایی دو دوست خوب با هم شدیم.شبهای این اتاق تماشایی است جای خیلی ها در این شبها خالی است .من و تنهایی با هم شب را صبح میکنیم.
به راستی این اتاق قبر من است.
دیدگاه  •   •   •  1390/12/4 - 13:54
+1
parnian
parnian
ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﯾﺨﭽﺎﻝ ﮔﺮﺍﯾﯽ
.
.
.
.
.
ﻧﻮﻋﯽ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺭﻭﺍﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻓﺮﺩ ﺭﺍ ﺗﺤﺮﯾﮏ
ﺑﻪ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﺭﺏ ﯾﺨﭽﺎﻝ ﻣﯽﮐﻨﺪ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ
ﮐﻪ ﻧﻪ ﺗﺸﻨﻪ ﺍﺳﺖ، ﻧﻪ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﻪ
ﺍﺻﻼ ﻣﯿﺪﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﭼﻪ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ ﺍﺯ ﻋﻼﺋﻢ ﺍﯾﻦ
ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻓﺮﺩ ﺍﺯ ﺍﺗﺎﻗﺶ ﺧﺎﺭﺝ
ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺳﺮﮔﺮﺩﺍﻥ ﺭﺍﻩ ﺁﺷﭙﺰﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﭘﯿﺶ
ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ ﺩﺭﺏ ﯾﺨﭽﺎﻝ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽﮐﻨﺪ، ﭼﯿﺰﯼ
ﺑﺮ ﻧﻤﯿﺪﺍﺭﺩ ﺩﺭﺏ ﺭﺍ ﻣﯽﺑﻨﺪﺩ.
ﺍﯾﻦ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﻭﻓﻮﺭ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻣﺘﻮﻟﺪﯾﻦ
ﺩﻫﻪﻫﺎﯼ ۶۰ ﻭ ۷۰ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ
L
دیدگاه  •   •   •  1390/12/4 - 00:45
+5
hadith
hadith
قبول دارین : 3 ساعت تو اتاق میشینی درس میخونی هیچکس نمیگه خسته نباشی ولی 1 ثانیه موبایلت رو بر میداری ببینی کی sms داده بابات میاد

میگه : خسته نباشی!!!!{-33-}{-33-}
دیدگاه  •   •   •  1390/12/3 - 23:42
+5
مهسا
مهسا
یه روزایی هست که یهو قصد می کنی اتاقتو مرتب کنی... همه ی وسایلتو که می ریزی بیرون تازه می فهمی چه غلطی کردی{-3-}{-7-}
2 دیدگاه  •   •   •  1390/12/3 - 21:44
+8
ebrahim
ebrahim
می دانید داستان " گربه را دم حجله کشتن" چیست؟

میگویند در ایام قدیم دختری تندخو و بد اخلاق وجود داشته که هیج کس حاضر به ازدواج با او نبوده است.
پس از چندی پسری از اهالی شهامت به خرج می دهد و تصمیم می گیرد که با وی ازدواج کند.
بر خلاف نظر همه ، او میگوید که میتواند دخترک را رام کند.

خلاصه پس از مراسم عروسی ، عروس و داماد وارد حجله میشوند و ...... .

چند دقیقه از زفاف که میگذرد پسرک احساس تشنگی میکند .
گربه ای در اتاق وجود داشته از او میخواهد که آب بیاورد. چند بار تکرار میکند که ای گربه برو و برای من آب بیاور.
گربه بیچاره که از همه جا بی خبر بوده از جایش تکان نمی خورد تا اینکه مرد جوان چاقویش را از غلاف بیرون می کشد و سر از تن گربه جدا میکند.

سپس رو یه دختر میکند و میگوید برو آب بیار....
دیدگاه  •   •   •  1390/12/3 - 21:24
+6
parham
parham
سلامی به گرمای وجود همه {-49-}
اینجا اتاق من پرهام جلو کامپیتر i love u bax
دیدگاه  •   •   •  1390/12/3 - 20:32
+4
نیوشا
نیوشا
ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﯾﺨﭽﺎﻝ ﮔﺮﺍﯾﯽ
.
.
.
.
.
ﻧﻮﻋﯽ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺭﻭﺍﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻓﺮﺩ ﺭﺍ ﺗﺤﺮﯾﮏ
ﺑﻪ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﺭﺏ ﯾﺨﭽﺎﻝ ﻣﯽﮐﻨﺪ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ
ﮐﻪ ﻧﻪ ﺗﺸﻨﻪ ﺍﺳﺖ، ﻧﻪ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﻪ
ﺍﺻﻼ ﻣﯿﺪﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﭼﻪ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ ﺍﺯ ﻋﻼﺋﻢ ﺍﯾﻦ
ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻓﺮﺩ ﺍﺯ ﺍﺗﺎﻗﺶ ﺧﺎﺭﺝ
ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺳﺮﮔﺮﺩﺍﻥ ﺭﺍﻩ ﺁﺷﭙﺰﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﭘﯿﺶ
ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ ﺩﺭﺏ ﯾﺨﭽﺎﻝ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽﮐﻨﺪ، ﭼﯿﺰﯼ
ﺑﺮ ﻧﻤﯿﺪﺍﺭﺩ ﺩﺭﺏ ﺭﺍ ﻣﯽﺑﻨﺪﺩ.
ﺍﯾﻦ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﻭﻓﻮﺭ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻣﺘﻮﻟﺪﯾﻦ
ﺩﻫﻪﻫﺎﯼ ۶۰ ﻭ ۷۰ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ
دیدگاه  •   •   •  1390/12/3 - 20:04
+5
parham
parham
چیستان 2:

دو اتاق در مجاورت هم قرار دارند. هر کدام یک در دارند ولی هیچکدام پنجره ندارند. درهایشان که بسته باشد درون اتاقها کاملا تاریک است. در یک اتاق سه چراغ برق به توانهای ۱۰۰، ۱۱۰ و ۱۲۰ وات و در اتاق دیگر سه کلید برق مثل هم وجود دارد.( لطفا به شکل زیر نگاه کنید) ما نمیدانیم کدام کلید کدام چراغ را روشن میکند( مثلا نمیدانیم آیا کلید وسطی مربوط است به چراغ وسطی یا به چراغهای دیگر اما بطور قطع میدانیم که هر کدام از کلید ها یکی از چراغها را روشن میکند. همچنین ترتیب چراغها را هم نمیدانیم ). شما معلوم کنید که هر کلید مربوط به کدام چراغ است.. برای اینکار و در شروع، شما باید در اتاق کلیدها باشید و کار را از آنجا شروع کنید. شما میتوانید هر چند مرتبه که بخواهید کلیدها را روشن و خاموش کنید. اما شما تنها هستید و نمیتوانید از کسی کمک بگیرید و هیچگونه وسیله ای هم خواه برقی خواه غیر برقی بهمراه ندارید و مهمتر از همه اینکه شما حق ندارید بیش از یکبار وارد اتاق چراغها شوید و وقتیکه وارد شدید و بیرون آمدید، دیگر نمیتوانید مجددا وارد آن اتاق بشوید.
2 دیدگاه  •   •   •  1390/12/3 - 16:00
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ