یافتن پست: #ات

فریــآכ بــــی صــכآ
فریــآכ بــــی صــכآ
مَبـ ـآכآ گِرِفـ ـتـ ـه بـ ـاشی کـ ـه یِک شَـ ـهر را بـ ـه
نَمـ ـآز آیـ ـات وآ مـ ـی כارَم ...
دیدگاه  •   •   •  1393/07/4 - 15:28
+7
sonya
sonya
http://shabhayetanhayi.ir/wp-content/uploads/%D8%AC%D8%AF%D8%A7%DA%A9%D9%86%D9%86%D8%AF%D9%87-%D9%85%D8%AA%D8%AD%D8%B1%DA%A9_www.shabhayetanhayi.ir-28.gif

..ازمن یه نصیحت..... ...اونی كه یكبار تـــنهـــات گذاشت بازم تنهات میذاره... ...اونی كه یه باربهت خـــیـــــانــــت كردبازم خیانت میكنه... ...اونی كه یك باررفــــیـــق نـــیـــمــــه راه شده بازم وسط راه رهات میكنه... ...اونی كه رفـــتــــه دیگه رفـــتـــه...درروبه روش بـــبنـــد و نذار با زندگیــــت بازی كنه... دیگه هیچوقت بهش اعتمادنكن....هیچوقت... خاكستر سيگارم را از پنجره... به بيرون مي ريزم... آي آدم ها... دنياي شما زير سيگاري من است!!!

http://8pic.ir/images/mscey1nq96da5sc82l96.gif

خاكستر سيگارم را از پنجره... به بيرون مي ريزم...
آي آدم ها... دنياي شما زير سيگاري من است!!!
دیدگاه  •   •   •  1393/07/4 - 13:57
+8
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یادش بخیر
لذتی که توی خوابیدن با لباس مدرسه توی رختخواب
بین ساعات ۷:۰۰ تا ۷:۱۵ وجود داشت
توی هیچ چیزی دیگه وجود نداشت و ندارد و نخواهد داشت
.
.
.
یادش بخیر؛ در به در دنبال یکی میگشتیم کتابامونو جلد کنه !
.
.
.
.
.
.
همیشه تو مدرسه عادت داشتم همکلاسی هامو بشمرم
تا ببینم کدوم پاراگراف برای خوندن به من می فته
.
.
.
.
.
یادش بخیر یکی از استرس های زمان مدرسه این بود که
زنگ ورزشمون چه روزیه و چه ساعتی ؟!!
افتادن زنگ ورزش اونم دو زنگ آخر پنجشنبه
از انتصاب به عنوان مدیر کل شرکت مایکروسافت هم بالاتر بود
.
.
.
من مدرسه که میرفتم همیشه سر کلاس به این فک میکردم که
اگه پنکه سقفی بیفته کله کیا قطع میشه !
.
.
.
.
وقتی سر کلاس حوصله درس رو نداشتیم
الکی مداد رو بهانه میکردیم بلند میشدیم میرفتیم
گوشه کلاس دم سطل آشغال بتراشیم
.
.
.
.
تو مدرسه آرزومون این بود که وقتی از دوستمون می پرسیم
درستون کجاست اونا یه درس از ما عقب تر باشن
.
.
.
.
.
..
یادتون میاد
اوج احتراممون به یه درس این بود که دفتر صد برگ واسش انتخاب می کردیم !!!!!!!!!!
یادش به خیر.........
1 دیدگاه  •   •   •  1393/07/4 - 11:05
+8
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی
ﻭﺍﮐﻨﺶ ﺯﻥ ﻫﺎ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻧﮕﺎﻩ ﻋﻤﻴﻖ ﺷﻮﻫﺮﺷﻮﻥ
.
.
.
.
.
.
.
.
. ﺯﻥ ﺍﺭﻭﭘﺎﻳﻲ : ﻋﺰﻳﺰﻡ ﺍﻳﻦ ﻃﺮﺯ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﺭﻭ ﺧﻴﻠﻲ
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ...
ﺯﻥ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾﯽ : ﻋﺰﯾﺰﻡ ﺍﯾﻦ ﻧﮕﺎﺕ ﺩﯾﻮﻭﻧﻢ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻋﺎﺷﻘﺘﻢ ...
ﺯﻥ ﺍﻳﺮﺍﻧﻲ : ﭼﻴﻴﻴﻴﻴﯾﯿﯿﯿﯿﯿهههه؟
ﺑﻴﺎ ﻣﻨﻮ ﺑﺨﻮﺭ ! ﺑﺎﺯ ﺧﻮﻧﻪ ﻧﻨﻪ ﺍﺕ ﺍﻳﻨﺎ ﺑﻮﺩﻱ، ﭼﻴﺰ ﻳﺎﺩﺕ
ﺩﺍﺩﻥ؟
دیدگاه  •   •   •  1393/07/3 - 16:32
+5
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی
ﺣﺘﻤﺎ ﺑﺨﻮﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻧﻴﺪ
ﺩﯾﺮﻭﺯ ﺗﻮ ﺑﻨﺪﺭ ﻋﺒﺎﺱ ﻣﻴﺨﻮﺍﺳﺘﻦ ﯼ ﺣﮑﻤﻮ ﺍﺟﺮﺍ ﮐﻨﻦ
ﺳﻨﮕﺴﺎﺭ ﻱ ﺯﻥ ﺧﻴﻠﻲ ﻭﺣﺸﺘﻨﺎﮎ ﺑﻮﺩ
ﺯﻥ ﺭﻭ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻥ ﺗﻮ ﭼﺎﻟﻪ ﻭ ﺗﺎﺳﻴﻨﻪ ﺯﻳﺮﺧﺎﮎ ﺑﻮﺩ
ﺍﻟﺘﻤﺎﺱ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﻣﻴﮑﺮﺩ ﮐﻪ ﺑﺒﺨﺸﺘﺶ،
ﺍﻣﺎ ﻣﺮﺩﻩ ﺩﺳﺘﺎﺷﻮ ﭘﺮ ﺳﻨﮓ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻭ ﺁﻣﺎﺩﻩﺀ ﺩﺳﺘﻮﺭ
ﻗﺎﺿﻲ
ﻣﻴﮕﻔﺖ ﭼﺮﺍ ﺧﻴﺎﻧﺖ ﮐﺮﺩﻱ،ﻣﮕﻪ ﻣﻦ ﭼﻲ ﺑﺮﺍﺕ ﮐﻢ
ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ؟
ﺯﻧﻪ ﻣﻴﮕﻔﺖ ﺁﺧﻪ ﺍﻭﻥ ﺧﻴﻠﻲ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺩﺍﺷﺖ،
ﻋﺎﺷﻘﻢ ﺑﻮﺩ،
ﺍﻳﻨﻮ ﺑﻔﻬﻢ
ﺷﻮﻫﺮﻩ ﺩﺍﺩ : ﻣﻴﺰﺩ ﺑﯽ ﺍﻧﺼﺎﻑ ﻣﮕﻪ ﻣﻦ ﻋﺎﺷﻘﺖ ﻧﺒﻮﺩﻡ
ﻣﻦ ﺑﺮﺍﻱ ﮐﻲ ﺍﻳﻨﻘﺪﺭ ﮐﺎﺭ ﻣﻴﮑﺮﺩﻡ
ﻫﻤﺶ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺗﻮ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﻣﻮﻥ ﺑﻮﺩ .
ﺧﻴﻠﻲ ﺩﺭﺩﻧﺎﮎ ﺑﻮﺩ
ﺍﻭﻥ ﻣﺮﺩﺧﻴﺎﻧﺘﮑﺎﺭﻣﻴﮕﻒﺕ : ﻓﻘﻂ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻫﻮﺱ ﺑﻮﺩ
ﻫﻤﻴﻦ
ﺯﻧﻪ ﺩﺍﺩ ﻣﻴﺰﺩ : ﻧﺎﻣﺮﺩ،ﮐﺜﺎﻑﺕ،ﺁﺷﻐﺎﻝ
ﺷﻮﻫﺮﺵ ﮔﻔﺖ : ﺣﺎﻻﺩﻳﺪﻱ ﻫﻴﭽﮑﺲ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻣﻦ
ﺩﻭﺳﺘﺖ ﻧﺪﺍﺭﻩ
ﺯﻧﻪ ﺍﻟﺘﻤﺎﺱ ﻣﻴﮑﺮﺩ ﺑﺨﺎﻃﺮﺩﺧﺘﺮﻣﻮﻥ ﻣﻨﻮ ﺑﺒﺨﺶ
ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻣﻴﮑﻨﻢ
ﻋﺪﻩ ﺍﻱ ﺩﺍﺩﻣﻴﺰﺩﻥ ﺑﺒﺨﺸﺶ ﺑﺒﺨﺶ
ﻋﺪﻩ ﺍﻱ ﻣﻴﮕﻔﺘﻦ ﺑﮑﺸﺶ ﺑﮑﺶ
ﺷﻮﻫﺮﻩ ﮔﻔﺖ ﺁﻗﺎﻱ ﻗﺎﺿﻲ ﺣﮑﻤﻮ ﺍﺟﺮﺍ ﮐﻨﻴﺪ
ﻗﺎﺿﻲ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺯﻥ ﮐﺮﺩﻭ ﮔﻔﺖ ﻭﺻﻴﺘﻲ ﻧﺪﺍﺭﻱ؟
ﺯﻧﻪ ﮔﻔﺖ ﺑﺰﺍﺭﻳﺪ ﺑﺮﺍ ﺁﺧﺮﻳﻦ ﺑﺎﺭﺑﭽﻤﻮ ﺷﻴﺮ ﺑﺪﻡ
ﯼ ﺑﭽﻪ 20 ﻣﺎﻫﻪ،ﺭﻭ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﺗﻮﺑﻐﻞ ﻣﺎﺩﺭﺵ
ﺍﻣﺎ ﻫﺮﮐﺎﺭﮐﺮﺩﻥ ﺷﻴﺮﻧﺨﻮﺭﺩ
ﺗﺎﺑﭽﻪ ﺭﻭﺟﺪﺍﻣﻴﮑﺮﺩﻥ ﻣﻴﮕﻔﺖ ﺷﻴﺮﺷﻴﺮ
ﭘﺪﺭﺵ ﺍﻭﻣﺪﺟﻠﻮﮔﺮﻓﺘﺶ ﻭﮔﻔﺖ ﭘﺲ
ﭼﺮﺍﺷﻴﺮﻧﻤﻴﺨﻮﺭﻱ؟
ﺑﺎﻭﺭﺗﻮﻥ ﻧﻤﻴﺸﻪ ﺑﭽﻪ ﮔﻔﺖ
ﺁﺧﻪ ﺑﺎﺑﺎ ﺑﺴﺘﻨﻴﺶ ﺧﻮﺷﻤﺰﺗﺮﻩ
:|
ﺭﻭﺍﻧﯿﻢ ﺧﻭﺩﺗﯽ
1 دیدگاه  •   •   •  1393/07/3 - 16:14
+6
mohamadjavad
mohamadjavad
عشق لیاقت میخواهد وعاشق شدن جرات...  همشه در پی کسی باش که باتمام کاستی ها وعیب هایت حاظرباشد به تو عشق بورزد وتورا به همه دنیا نشان بدهد وبگوید که:"این تمام دنیای من است"
دیدگاه  •   •   •  1393/07/3 - 12:43
+3
*elnaz* *
*elnaz* *
رفتن که بهانه نميخواهد ،

يک چمدان ميخواهد از دلخوريهاى تلنبار شده


و گاهى حتى دلخوشيهاى انکار شده ...


رفتن که بهانه نميخواهد وقتى نخواهى بمانى ،


با چمدان که هيچ بى چمدان هم ميروى !

"ماندن" !

ماندن اما بهانه مى خواهد ،


دستى گرم، نگاهى مهربان، دروغهاى دوست داشتنی،


حرفهای عاشقانه، يک فنجان چاى، بوى عود،


يک آهنگ مشترک، خاطرات تلخ و شيرين ...



وقتى بخواهى بمانى ، 


حتى اگر چمدانت پر از دلخورى باشد


خالى اش مى کنى و باز هم ميمانى ...


ميمانى و وقتى بخواهى بمانى ،


نم باران را رگبار مى بينى و بهانه اش مى کنى براى نرفتنت !

آرى ،


آمدن دليل مى خواهد


ماندن بهانه 


و رفتن هيچکدام ...


"سهراب سپهرى"

دیدگاه  •   •   •  1393/07/2 - 22:35
+6
*elnaz* *
*elnaz* *

دلخور که باشی ، 


خیلی راحت چمدونت رو می بندی و می ری ،


دلت رو تو دستت می گیری و می گذری .


دلتنگ که باشی ،


اگه همه ی دنیا هم جمع بشن و بهت بگن برو 


بازم بهونه ای واسه ی موندن جور می کنی و می مونی .


اما امان از روزی که هم دلخور باشی و هم دلتنگ ...


امان از روزی که پُر از حرف نزده باشی و ناگفته هات بغض بشه تو گلوت ...


اون موقع ست که تو می مونی و یه حجم پُر از بلاتکلیفی و سردرگمی ... 


ولی باید صبور بود


این سردرگمی ها هم می گذره 


مگــــــــــــه نــــــــــــــه ؟؟؟

دیدگاه  •   •   •  1393/07/2 - 22:34
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



دیدید بچه های ۲-۳ ساله این دوره وقتی میخوان برن مسافرت
صندلی عقب تشک و بالشت واسشون باید بذاری
تبلت داشته باشن که بازی کنن،
مانیتور پشت صندلی باشه تا کارتون مورد علاقه شون رو ببینن…
اونوقت ما که میخواستیم بریم مسافرت بلیط اتوبوس که برامون نمی خریدن هیچی
جلوی پاشون یا تو راهروی اتوبوس می خوابوندنمون
هر کی هم رد می شد یه لگد بهمون می زد .
حالا سوال من اینجاست آیا اون موقع ها یونیسف وجود نداشته ؟
آیا الان میشه حقمون رو پس بگیریم آیا ؟
دیدگاه  •   •   •  1393/07/2 - 14:28
+4
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی
ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﭘﺴﺮﺍ:
.
ﺩﻟﻢ ﻭﺍﺳﺖ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ ﻫﻤﺶ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﻪ
ﺗﻮ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﮔﻔﺘﻢ ﯾﻪ ﺍﺱ ﺑﻬﺖ ﺑﺪﻡ
ﺑﺒﯿﻨﻢ ﺩﺭ ﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽ !
Send to >>
ﺳﭙﯿﺪﻩ
ﺭﻭﺷﻨﮏ
ﺁﻧﺎﻫﯿﺘﺎ
ﮔﻞ ﻧﺴﺎ
ﺳﮑﯿﻨﻪ
ﺧﺎﻧﻢ ﺷﯿﺮﺯﺍﺩ
ﺗﺰﺭﯾﻘﺎﺗﯽ ﺳﺮ ﮐﻮﭼﻪ
ﺩﺧﺘﺮ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺭﻭﺑﺮﻭﯾﯽ
ﺩﺧﺘﺮ ﻭﺳﻄﯽ ﻋﻤﻪ ﻣﻠﻮﮎ ﺍﯾﻨﺎ
ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﯾﺮﻭﺯ ﺗﻮ ﻣﺘﺮﻭ ﺍﺯﺵ
ﺷﻤﺎﺭﻩ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻫﻨﻮﺯ ﺍﺳﻤﺶ ﺭﻭ
ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ
ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﺎﭖ ﻓﺴﻔﺮ ﯼ ﻭ ﺩﺍﻣﻦ
ﺻﻮﺭﺗﯽ ﺗﻮ ﻋﺮﻭﺳﯽ ﭘﺴﺮ ﺧﺎﻟﻪ ﺍﻡ
ﺧﯿﻠﯽ ﻗﺸﻨﮓ ﻣﯽ ﺭﻗﺼﯿﺪ
ﺷﻤﺎﺭﻩ ﻧﺎ ﺷﻨﺎﺳﯽ ﮐﻪ ﺩﯾﺮﻭﺯ ﺗﻮ
ﺗﺎﮐﺴﯽ ﺍﺯ ﺟﯿﺐ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﺟﻠﻮ ﯾﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩ
ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺍﻣﯿﺪ ﮐﻪ ﺗﺎﺯﻩ ﺷﻮﻫﺮ ﺵ ﻓﻮﺕ
ﮐﺮﺩﻩ:|
دیدگاه  •   •   •  1393/07/1 - 15:29
+6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ