یافتن پست: #ات

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یکی از بدبختیهای کچلا اینه که
اگه توی جمع فقط اونا کراوات زده باشن
باز هم وقتی میخوان بهش اشاره کنن ، میگن اون یارو کچله !
دیدگاه  •   •   •  1393/06/19 - 22:39
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥







عاقا

مرد اونیه که وقتی باهاش قهرمیکنی و میگی دیگه نمیخوام صداتوبشنوم،

یه ساعت بعد بهت اس بده و بگه:

میشه تلفنتو جواب بدی؟؟

قول میدم حرف نزنم، فقط میخوام صدای نفساتوگوش کنم...!!!

.
.
.
.

(برگرفته از داستان های تخیلی گاوها پرواز می‌کنند) :)):))






دیدگاه  •   •   •  1393/06/19 - 22:21
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
میدونید با حال ترین تفاوت دختر پسرا چیه؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

.
.
دخترا پسرا یی رو میخوان که آینده خوبی داشته باشن.
پسرا دخترا یی رو میخوان که گذشته خوبی داشته باشن!
جمله سنگین بود یه صلوات عنایت بفرمایید!
دیدگاه  •   •   •  1393/06/19 - 22:12
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥




آخیشـــــ
اتی پست مرد آزاری بلم :))
مه دل پاره بیه کــــــا :D
4 دیدگاه  •   •   •  1393/06/19 - 20:51
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



اصطلاحات مازندرانی
== == == == ==
یک پَلی کَت
yak pali kat
به آدم یک دنده، لجباز و خودرأی گفته می شود.
_______________________
گت آغوزِ بی دِله
gate aghoze bidele
به آدمی که جثه بزرگ دارد ولی کاری از دستش بر نمی آید گفته می شود.
_______________________
بی نِمک ِ سگ
bi namake sag
به آدم بی نمک و قدر نشناس گفته می شود.
_______________________
وِشیل
veshil
به آدم لوس و بی مزه گفته می شود(به میوه پلاسیده شده هم گفته می شود).
_______________________
شِرتی پِرتی
sherti perti
به آدم بی نظم گفته میشود.
_______________________
امسالِ میچکا
amsale michka
به آدم کم تجربه گفته می شود.
_______________________
بامشی بَلِشت
bamshi baleshte
به آدمی که صورتش(لب و دهان) کثیف باشد گفته می شود.
_______________________
مسّک
massek
به آدمی سمج که دائم پا پیج دیگران میشود گفته می شود.
_______________________
کورِ بامِشی
kore bamshi
به آدم بی نمک و قدر نشناس گفته می شود.
دیدگاه  •   •   •  1393/06/19 - 19:20
+4
عباس
عباس
شعری زيبا از وحشی بافقی

اي گل تازه كه بويي زوفا نيسـت تــو راخبـر از سرزنـش خـار جـفا نيسـت تــو رارحم بر بلبـل بي برگ نوا نيسـت تــو راالتفاتــي به اسيـران بـلا نيسـت تــو راما اسير غم و اصـلا غم ما نيسـت تــو رابا اسير غم خود رحـم چـرا نيسـت تــو را

فارغ از عاشــق غمنـاك نمي بايـد بــود

جان من اين همـه بي بـاك نمي بايـد بـود

همچو گل چند به روي همه خنــدان باشــيهمره غيـر بـه گـل گشت گلستـان باشــيهر زمـان با دگري دست به گريبان باشــيزان بينديـش كـه از كـرده پشيمـان باشــيجمــع با جمــع نباشـنـد و پريشـان باشــييـاد حيـرانــي ما آري و حيـران باشــي

مـا نباشيــم كه باشد كه جفاي تو كشــد

به جفا سـازد و صـد جـور براي تـو كشــد

شـب به كاشانــه اغيار نمي بـايد بــودغيــر را شمــع شـب تــار نمي بايد بـودهمه جا با همه كس يـار نمي بـايد بــوديــار اغیار دل آزار نمي بايد بـودتشنـــه خـون مــن زار نمي بـايد بــودتا به اين مرتبه خونخـوار نمي بايد بـود

من اگر كشتـه شـوم باعث بد نامي توســت

موجــب شهـرت بي باكـي و خود كامـي توست

ديگـري جز تو مرا اين همـه آزار نكــردآنچه كردي تو به من هيـچ ستمكـار نكــردهيچ سنگيـن دل بيدادگــر اين كار نكـرداين ستم ها ديگـري با مـن بيمـار نكــرد

گـر از آزردن من هســت غرض مــردن مــن

مـــردم آزار مكـــش از پـي آزردن مـــن

جان من سنگ دلي دل به تو دادن غلـط استبر سر راه تو چـون خـاك فتـادن غلـط استچشم اميــد به روي تو گشــادن غلـط استروي پر گــرد به راه تو نهـادن غلـط استرفتــن اولاسـت زكـوي تو فتادن غلـط استجـان شيريــن به وفـاي تو دادن غلـط است

تو نه آنـي كه غــم عاشــق زارت باشــم

چـون شود خـاك بر آن خـاك غبارت باشم

مدتي هسـت كه حيرانـم و تدبيـري نيســتعاشـق بي سر و سامانــم و تدبيــري نيستاز غمت سر به گريبانم و تدبيـري نيســتخون دل رفتـه زدامانــم و تدبيــري نيستاز جفاي تو بدينسانـم و تدبيـري نيســتچـه توان كـرد پشيمانـم و تدبيــري نيست

شرح درماندگـي خـود به كه تقريــر كنـم

عاجـزم چــاره من چيست چـه تدبيــر کنم

نخـل نوخيــز گلستـان جهان بسيــار استگل اين باغ بسي سرو روان بسيـــار استجان من همچو تو غارتگر جان بسيــار استتـرك زريـــن کمر مــوي ميــان بسيـــار استبا لب همچـو شكـر تنگ دهان بسيــار استنه كه غيرازتو جوان نيست جوان بسيار است

ديگـري اين همه بيـداد به عاشـق نكنــد

قصـــد آزردن يـاران مـوافـــق نـكنـــد

مدتي شـد كــه در آزارم و مي دانــي توبه كمنــد تـو گـرفتـارم و مي دانــي تواز غم عشـق تــو بيمارم و مي دانــي توداغ عشق تو به جـان دارم و مي دانــي توخـون دل از مژه مي بارم و مي دانــي تواز بـراي تـو چنيـن زارم و مي دانــي تو

از زبــان تـو حـديثــي نشنـودم هرگــز

از تــو شرمنــده يك حـرف نبـودم هرگــز

مكـن آن نـو ع كـه آزرده شــوم از خويــتدسـت بـر دل نهــم و پا بكشـم از كويــتگوشه اي گيــرم و من بعد نيايـم من سويــتنكنـــم بــار دگــر يـاد قد دل جويــتديــده پـوشــم زتمـاشــاي رخ نيكويــتسخنـي گويــم و شرمنـده شــوم از رويــت

بشنو پند و مكـن قصــد دل آزرده خويــش

ورنه بسيار پشيمـان شوي از كـرده خويــش

چند صبــح آيـم از خــاك درت شــام روماز سـر كـوي تو خـود كـام به نـاكـــام رومصـد دعــا گـويـم آزرده به دشنــام روماز پي ات آيـم و بــا مـن نشــوي رام رومدور دور از تـو من تيـره سرانجــام رومنبود زهـره كه همـراه تـو يـك گــام روم

كس چرا اين همه سنگين دل بد خـو باشــدجان مـن ايـن روشی نيسـت كه نيكـو باشــد

از چه با من نشوي يـار چـه مي پرهيــزييـار شــو بـا من بيمـار چـه مي پرهيـزيچيسـت مانــع زمـن زار چـه مي پرهيــزيبگشــاي لــعل شكـر بـار چـه مي پرهيـزيحرف زن اي بت خونخـوار چـه مي پرهيــزينه حديثــي كنـي از يـار چـه مي پرهيـزي

كه تـو را گفـت به ارباب وفا حـرف نـزن

چين بر ابرو زن و يك بار به ما حرف نـزن

درد مــن كشتــه شمشيــر بلا مي دانـــدســوز مـن سـوختـــه داغ جفـا مي دانــدمسكنــم ساكــن صحــراي فنا مي دانـــدهمــه كس حـال من بي سر و پـا مي دانــدپاك بـازم همه كس طور مرا مي دانـــدعاشقـي همچـو نیست خـدا مي دانــد

چاره من كـن مگــزار كه بيچــاره شــوم

سـر خـود گيـرم از كـوي تـو آواره شــوم

از سر كـوي تو با ديـــده تر خواهم رفتچهـره آلـوده به خوناب جگـر خواهـم رفـتتا نظر مي كني از پيش نظـــر خواهم رفتگـر نرفتـم زدرت شــام سحـر خواهـم رفـتنه كه اين بار چو هر بار دگر خواهم رفتنيسـت بـاز آمدنـم باز اگـر خواهـم رفـت

چنــد در كـوي تو با خـاك برابـر باشـم

چنــد پامـال جفــاي تـو ستمگــر باشــم

چند پيش تو به قدر از هـمه كمتــر باشـماز تو چند همي بـت بد كيـش مكـدر باشــممي روم مي روم تا به سجود بت ديگر باشـمباز اگر سجـده كنـم پيش تو كافـر باشــم

خود بگو كز تو كشـم ناز تغافل تا كــي

طاقتـم نيسـت از ايـن بيـش تحمـل تا كـي

بنده دامــن نسريــن تو را بنـده شــومابتــداي خــط مشكيـن تو را بنـده شــومچين بر ابرو زن كيـن تو را بنـده شــومگره بر ابروي پر چيـن تو را بنـده شــومحرف ناگفتــن تسكيـن تو را بنـده شــومطــرز مهجويــي آييـن تو را بنـده شــوم

بالله زكه اين قاعــده اندوختــه اي

كيسـت استـاد تو اين را زكـه آموختـه اي

اين همه جور كه من از پـي هم مي بينــمزود خـود را به سـر كـوي عـدم مي بينــمديگران راحت و من اين همه غم مي بينــمهمه كـس خـــرم و من درد سـرم مي بينــملطــف بسيـار طمع دارم و كـم مي بينــمهستـــم آزرده بـسيـــار ستـم مي بينــم

خـرده بر حـرف درشــت مـن آزرده مگيــر

حـــرف آزرده درشـت نبــود خـرده مگيــر

آنچنـان باش كه من از تو شكايـت نكنــماز تو قطــع طمــع لطـف و عنايـت نكنــمپيــش مــردم زجفــاي تو حكايـت نكنــمهمــه جـا قصـــه درد تـو روايـت نكنــمديگر اين قصــه بـي حد و نهايـت نكنــمخويــش را شهـره هر شهـر و ولايـت نكنــم

خوش كني خاطر وحشي به نگاهي سهـل استسوي تـو گوشـه چشمـي و نگاهـي سهـل اسـت

 
دیدگاه  •   •   •  1393/06/19 - 19:12
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥







مــــــــردُم آزاری از صفــــاتِ بارِزِ منه: ))






2 دیدگاه  •   •   •  1393/06/19 - 18:47
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥







سـلـــــــــــــــــــــــــــــــــــام به همگی
صبحِ زیباتون بخیر
بفِرمه صبحونه:)






دیدگاه  •   •   •  1393/06/19 - 18:42
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



طرز تهیه مرغ باربیکیو

باربیکیو (barbecue) شکل دگرگون شده کلمه اسپانیایی باربکوئا (barbecue) است، به معنای نوعی داربست، یا هیزمی که مهاجران یا مرز نشینان مکزیک و کالیفرنیا گوشت و مرغ و ماهی را روی آن دود می داده اند و کباب می کردند .

مواد لازم :
مرغ پاک کرده یک عدد یا تعدادی ران با ته ران
پیازچه ساطوری شده دو قاشق غذاخوری
سیر کوبیده یک قاشق مرباخوری
سس سویا دو قاشق غذاخوری
شهد مربا نصف پیمانه
زنجبیل ساییده شده یک قاشق مربا خوری
آبلیموی تازه دو قاشق غذا
فلفل سیاه، ساییده یک قاشق چایخوری
سس باربیکیو به مقدار لازم

طرز تهیه مرغ باربیکیو :
امروز باربیکیو را در حیاط خانه ها روی آتش زغال یا شعله گاز درست می کنند، منتها برای یاد آوری مزه باربیکیو غالبا چند قطره عطر دود هیزم هم به سس کباب اضافه می کنند. این عطر، که در فرنگستان به نام دود مایع فروخته می شود، فعلا در بازار ما به دست نمی آید، ولی سایر اجزای سس باربیکیو یا مایه خواباندن گوشت باربیکیو فراوان است و آن را به آسانی می توان در خانه درست کرد.
به جز مرغ یا ران های مرغ ، همه مواد را در ظرفی ریخته مخلوط کنید. مرغ را پاک کرده، چهار یا هشت تیکه کنید،و اگر تکه های ران داشتید باز آن ها را بشویید و خشک کنید، سپس در این مایه بگذارید، زیر و رو کنید و ۴-۵ ساعت در یخچال بخوابانید. سپس یکی دو بار زیر و رو کنید.
تیکه های مرغ را به سیخ بکشید و روی شبکه آهنی یا روی آتش هیزم، زغال، یا زیرگریل فر گاز ۱۰-۱۲ دقیقه آتش بدهید.
( در آتش دادن مرغ باید دقت کنیم که گوشت مرغ بپزد و کاملا سفید شود ولی خشک و بی آب در نیاید.)
سپس میتوانید در آخر سس مخصوص باربیکیو را به آن بزنید و کمی کبابی تر کنید یا بعد از اینکه از روی آتش کنار آوردید سس را روی آن بریزد و میل کنید .
2 دیدگاه  •   •   •  1393/06/19 - 18:12
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



کیک اسفنجی لیمویی

وعده غذایی: صبحانه عصرانه
زمان پخت : 55 دقیقه
نوع غذا: شیرینی و دسر
زمان آماده سازی مواد: 40دقیقه

مناسب برای 4 نفر
آرد کیک : یک پیمانه
تخم مرغ : 3 عدد
شکر سفید : یک پیمانه
شیر داغ : 6 قاشق غذاخوری
بکینگ پودر : یک قاشق چایخوری
رنده پوست لیمو : یک قاشق غذاخوری
نمک : ⅛ قاشق چایخوری

با عطر و طعم عالی، لحظات به‌یاد ماندنی را برای شما رقم می‌زند
کیک اسفنجی لیمویی با عطر و طعم عالی لحظات به‌یاد ماندنی را برای شما رقم می‌زند؛ با چای میل بفرمائید. کیک اسفنجی یکی از کیک‌های پایه در شیرینی‌پزی به شمار می‌آید. چنانچه شما بتوانید این کیک را با بافت کاملا اسفنجی بپزید به این معنی است که دستی در آشپزی دارید.

کیک اسفنجی لیمویی را می‌توانید با خامه فرم گرفته و میوه های فصل تزئین کرده و برای جشن‌ها و تولدها مورد استفاده قرار دهید.

آرد، نمک و بیکینگ پودر را با هم الک کنید.
تخم مرغ‌ها را در کاسه بزرگی هم بزنید تا اندازه‌ای که پفکی و لیمویی رنگ شود. (حدودا 20-15 دقیقه)
شکر را آرام آرام اضافه کرده و بزنید. آب لیمو و رنده پوست لیمو (می‌توانید 2 تا 3 قطره عصاره لیمو را جایگزین کنید) را اضافه کنید.
مخلوط آرد الک شده را آرام آرام در حالی که به زدن مایه کیک ادامه می‌دهید اضافه کنید. به اندازه‌ای بزنید که مواد خوب ترکیب شوند.
شیر داغ را سریع و در دفعات مختلف اضافه کنید (هر بار 1 قاشق غذاخوری) و همین طور مخلوط را بزنید.
مایه را یک مرتبه در قالب بریزید. آن را در فر 175 درجه سلسیوس (350F ) که از قبل گرم شده به مدت 45 تا 55 دقیقه بپزید یا تا زمانی که قهوه‌ای طلایی شده و وقتی به آن دست می‌زنید سفت شده باشد( و یا خلال دندانی که در کیک فرو می‌کنید تمیز بیرون بیاید). سپس کناره‌های کیک را جدا کرده و آن را روی توری فلزی کیک برگردانید تا کاملاً خنک شود.
دیدگاه  •   •   •  1393/06/19 - 18:11
+1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ