یافتن پست: #احساس

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
به محضِ اینکه احساس کردین غرورتون بازیچه کسی شده . . .

کوله بارِ آرزوهاتونو بردارین و بزنین به چاک! ! !

داغِ زانو زدنتون رو. . .

به دل هر کی که با غرورتون بازی می کنه بزارین !
دیدگاه  •   •   •  1392/04/10 - 17:18
+4
saman
saman
در CARLO
در درون ذهن من هرگز نمیمیرد کسی / مرگ احساس مرا ماتم نمیگیرد کسی

رفته ام من سال ها از خاطرات این و آن / یک سراغ ساده هم از من نمیگیرد کسی . . .
آخرین ویرایش توسط saman در [1392/04/10 - 15:20]
دیدگاه  •   •   •  1392/04/10 - 15:19
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
خارجیـا:
پیتـر: جولیا ما با هم به تفاهم نمیرسیم بهتره جدا بشیم
جـولیا: پیتر برایت آرزوی موفقیتمی‌کنم دوستی خوبی‌ بود.

ایـرانیا:
جمشیـد: فاطـی این رابطه فایده نداره میری یا برینم بهت بری پتیـاره؟:|
فاطی: الهی به حق پنج تن از دوست دختر بعدیت خیر نبینی، الهی زیر ۱۵ چرخ بری با احساساتم بازی کردی، الهی سیاه بخت بشی به حق امام قریب، از تو بهتر برای من جون میدادن پا ندادم :-
دیدگاه  •   •   •  1392/04/9 - 17:37
+3
saman
saman
کی میگه مــا مردا احساسات نداریم ؟!


من خودم شخصاً بارها و بارها احساس تشنگی کردم


شاید باورتون نشه تازه احساس گشنگی هم می کنم !!!

+++++++++++++++
دیدگاه  •   •   •  1392/04/9 - 17:37
+3
مهسا
مهسا


کشیدن
مثلِ ‌ روی
شاهکاری میسازد به نامِ ...!
و من این شاهکارِ را به قیمتِ همهٔ
خریده ام...
هر چه میخواهی‌ مرا بخوان
دیوانه
خود خواه
بی‌ احساس
..!
دیدگاه  •   •   •  1392/04/9 - 16:41
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺗﻮﻟﻪ سگ ﭼﯿﺴﺖ ؟
.
.
.
.
.
.
.
..
.
.
.
ﻗﺒﻠﻨﺎ ﻓﺤﺶ ﺑﻮﺩ
ﺍﻻﻥ ﺍﺑﺮﺍﺯ ﻋﻼﻗﻪ ﺍﺣﺴﺎﺳﯽ ﮐﻪ ﺗﻮﺵ ﻧﻬﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﯿﺸﺘﺮﻩ....!!
دیدگاه  •   •   •  1392/04/9 - 16:10
+7
roya
roya
در CARLO
تو صف نون بودم ديدم۲ تا پسر هفت هشت ساله سر نوبت با هم بحث ميکردن ..
اولى : برو بابا !
دومى : به من نگو بابا به من بگو عمو ، به من که ميگى بابا من نسبت به تو احساس مسئوليت پيدا ميکنم!!
اصن یـه وضیه
دیدگاه  •   •   •  1392/04/9 - 13:23
+4
saman
saman
نه دیگر بغض در این گلو مانده ...

نه اشکی بر دل ...

نه غباری بر لب ...

بال هم نباشد ، می پرم تا آنجایی که ماه مرا می خواند ...

نمی دانم شاد یا غمگین ...

نه بادی می وزد اینجا ... نه باران می شناسم دیگر ...

برگ ها هم خشکشان زده از این سکوت طولانی ...

احساسم بی احساس شده است انگار ...

نبض ندارند رگهایم ...

نکند مرگ اینجا باشد امشب ؟!؟!
دیدگاه  •   •   •  1392/04/9 - 11:48
+3
*elnaz* *
*elnaz* *
میکنم تورو....تو هر خودم..من عاشق همین تو شدم.........چشمای خیستو رو من ببند.......من می کنم حالا برام ........
دیدگاه  •   •   •  1392/04/9 - 00:58
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
من اصولن عادم خشنی نیستم ؛ یعنی فکر نکنم باشم !
.
.
.
.
... فقط نمیدونم چرا وقتی پست میذارم و لایك نمى كنین ، خیلى بی دلیل ، احساس میکنم بهم محل نمیذارین !
بعد دوس دارم بزنمتون ، بگیرم تک تک موهاتونو از جا بکنم! بعدشم عاهن مذاب روو دستا و توو چشم و چالتون بریزم ! بعدبا دمپایی عبری خیس بزنم تو دهنتون , بعد .........
کلن یه همچین روحیه ی لطیفی دارم من:))))))))))))))))))))
دیدگاه  •   •   •  1392/04/8 - 19:21
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ