یافتن پست: #احساس

sepideh
sepideh
‫یه سرچ توی گذشته یِ آدمای بی احساس بزنی جایِ پایِ یه آدم خائنُ میبینی!!‬
دیدگاه  •   •   •  1391/01/15 - 16:04
+2
payam65
payam65
دیروز در کنار تو احساس عشق بود

دستان کوچکت که پر از یاس عشق بود

دستان کوچکت که جنون مرا نوشت

این واژه های غرق به خون مرا نوشت

هرجا که رد پای شما هست می روم

فکری بکن به حال من از دست می روم

قلبم شکسته است و هی سرد می شوم

بگذار بشکند عوضش مرد می شوم

دستان خسته ام به شقایق نمی رسد

فریاد من به گوش خلایق نمی رسد
دیدگاه  •   •   •  1391/01/14 - 23:59
+1
payam65
payam65
اصلا چرا دروغ، همین پیش پای تو

گفتم که یک غزل بنویسم برای تو

احساس می کنم که کمی پیرتر شدم

احساس می کنم که شدم مبتلای تو

برگرد و هر چقدر دلت خواست بد بگو

دل می دهم دوباره به طعم صدای تو

از قول من بگو به دلت نرم تر شود

بی فایده ست این همه دوری ، فدای تو!
دیدگاه  •   •   •  1391/01/14 - 23:53
+1
ramin
ramin
ابــراز احســاســات زیــاد از حــد ،
بــعضی هــا را ،
بـــی حــس مــیکند !
3 دیدگاه  •   •   •  1391/01/14 - 17:09
+8
Alireza
Alireza
اهل کاشانم
نسبم شاید برسد
به گیاهی در هند،به سفالینه ای از خاک«سلیک»
پدرم پشت دوبار آمدن چلچله ها، پشت دو برف
پدرم پشت دو خوابیدن در مهتابی
پدرم پشت زمانها مرده است
پدرم وقتی مرد،آسمان آبی بود
مادرم بی خبر از خواب پرید خواهرم زیبا شدسهراب
پدرم وقتی مرد پاسبانها همه شاعر بودند
مرد بقال از من پرسید:چند من خربزه می خواهی؟
من از او پرسیدم:دل خوش سیری چند؟
پدرم نقاشی می کرد
تار هم می ساخت،تار هم می زد
خط خوبی هم داشت
باغ ما در طرف سایه دانایی بود
باغ ما جای گره خوردن احساس و گیاه
باغ ما نقطه برخورد نگاه و قفس وآینه بود
باغ ما شاید،قوسی از دایره سبز سعادت بود
میوه کال خدا را آن روز می جویدم در خواب
آب بی فلسفه می خوردم
توت بی دانش می چیدم
تا اناری ترک ی برمی داشت دست فواره خواهش می شد
تا چلویی می خواند،سینه از ذوق شنیدن می سوخت
گاه تنهایی،صورتش را به پس پنجره می چسبانید
شوق می آمد،دست در گردن حس می انداخت
فکر،بازی می کرد
زندگی چیزی بود مثل یک بارش عید،یک چنار پر سارسهراب
زندگی در آنوقت صفی از نور و عروسک بود
یک بغل آزادی بود
زندگی درآن وقت حوض موسیقی بود
<<سهراب سپهری>>
دیدگاه  •   •   •  1391/01/14 - 15:45
+5
peyman
peyman
عشق فراموش کردن نيست بلکه بخشيدن است.

عشق گوش کردن نيست بلکه درك كردن است.

عشق ديدن نيست بلکه احساس کردن است.
عشق جا زدن و کنار کشيدن نيست بلکه صبر کردن و ادامه دادن است.
دیدگاه  •   •   •  1391/01/14 - 12:50
+4
payam65
payam65
زيباترين تصويري که در زندگانيم ديدم

نگاه عاشقانه و معصومانه تو بود.

زيبــــــاترين سخني که شنيدم

سکوت دوست داشتني توبود.

زيبــــــــــاترين احساساتم گفتن دوست داشتن تو بود.

زيــــــــباترين انتظار زندگيم حسرت ديدار توبود.

زيباترين لحظه زندگيم لحظه با تو بودن بود.

زيبــــــاترين هديه عمرم محبت توبود .

زيباترين تنهاييم گريه براي توبود .

زيباترين اعترافم عشق توبود .
دیدگاه  •   •   •  1391/01/13 - 20:30
+1
ali rad
ali rad
عشقو باید باورکرد ... بوسه رو باید حس کرد ... احساسو باید لمس کرد .. . امــــــــّـــــــــــا ... دوست داشــــــــتنو باید ثابـــت کـــــــــرد
دیدگاه  •   •   •  1391/01/12 - 23:16
+4
d.m
d.m
عجیب احساس سنگینی روی شانه هایم میکنم...
یادت هست...گفتی شانه هایت را به من بسپار.
از وقتی رفتی عادت به سنگینی شانه هایم ندارم
کاش بودی...باز به خودت میسپردمشان...
دیدگاه  •   •   •  1391/01/12 - 22:12
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تجاوز یعنی تو تاکسی خانوم بغل دستی از نوع نشستن یک مرد
احساس راحتی نکنه
تجاوز یعنی دختری به خاطر ترس از نگاه هرزه یک مردتو گرمای تابستون
مجبور شه مسیری رو بدوه
تجاوز یعنی دوستت دارم گفتنت هزار تا معنی بده
تجاوز یعنی ویران کردن کاخ آرزوهای یک زن
تجاوز یعنی به قیمت عشق زن را با تن سنجیدن
تجاوز یعنی اسمش را دوستی ساده گذاشتی و دختری به نام دل عشقش دانست...
تجاوز یعنی به جرم پاک بودن طرد شدن
بله تجاوز تنها به معنی به زور هم آغوش شدن نیست
دیدگاه  •   •   •  1391/01/12 - 19:51
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ