یافتن پست: #از

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
چند روز پیش با خانواده ام دعوام شد و از خونه فرار کردم...
تصمیم گرفتم چند تا آلبوم بدم بیرون تا خانواده ام بفهمن چه آدم مهمی هستم و قدرمو ندونستن...خلاصه قبل از اینکه شروع کنم آلبوم هامو بدم بیرون اول با گوشی موبایلم صدای خودمو ضبط کردم اما در کمال تاسف وقتی صدای ضبط شده خودم رو شنیدیم تازه فهمیدم چه دسته گلی به آب دادم...چند روزه افسردگی شدید گرفتم نمیدونم چکار کنم.
الانم تو پارک نشستم دارم براتون پست میفرستم...
جون من یکی تون برید جلوی در خونمون به بابام بگید منو تو خونه راه بده بگید غلط کردم...
دیدگاه  •   •   •  1394/01/21 - 15:15
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
(فروغ فرخزاد)
رفتن ....
رفتن که بهانه نمیخواهد...یک چمدان میخواهد از دلخوری های تلنبار شده و گاهی حتی دلخوشی های انکار شده...
رفتن که بهانه نمی خواهد وقتی نخواهی بمانی ،با چمدان که هیچ بی چمدان هم میروی:(
ماندن...
ماندن اما بهانه میخواهد...دستی گرم...نگاهی مهربان...دروغهای دوست داشتنی...دوستت دارم هایی که میشنوی اما باور نمی کنی...یک فنجان چای...بوی عود...یک آهنگ مشترک...خاطرات تلخ و شیرین...
وقتی بخواهی بمانی،نم باران را رگبار میبینی و بهانه اش میکنی برای نرفتنت

آری،
آمدن دلیل میخواهد
ماندن بهانه
و رفتن هیچکدام...
دیدگاه  •   •   •  1394/01/21 - 15:14
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بهانه گیر، زبان نفهم...
دلم را می گویم.
آخر تو را از کجا برایش بیاورم!!!؟؟
دیدگاه  •   •   •  1394/01/21 - 15:13
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دلگیرم از کوچه های شهرم
که همچون دفتر خاطراتم
روز های بودنت را برایم تداعی می کنند...
دیدگاه  •   •   •  1394/01/21 - 15:12
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
نحوی شب بخیر گفتن دخترااااا


ﺩﺧﺘﺮ : ﻧﻪ ﺑﺮﻭ بخواب ﻋﺰﯾﺰﻡ، ﺧﺴﺘﻪ ﺍﯼ!
ﭘﺴﺮ : ﺑﺎﺷﻪ ﺷﺒﺖ ﺑﺨﯿﺮ..
ﺩﺧﺘﺮ : ﺷﺒﺖ ﺑﺨﯿﺮ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﻋﺎﺷﻘﺘﻢ :-*
ﭘﺴﺮ : ﻣﻨﻢ ﻋﺎﺷﻘﺘﻢ، ﺷﺐ ﺧﻮﺵ :-*
ﺩﺧﺘﺮ : ﺧﻮﺏ ﺑﺨﻮﺍﺑﯽ، ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ :-*
ﭘﺴﺮ : ﻣﻨﻢ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ :-*
ﺩﺧﺘﺮ : خواب منو ببینیا :-*
ﭘﺴﺮ : ﺧﺐ..
ﺩﺧﺘﺮ : ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪﯼ؟!
ﭘﺴﺮ : ﻧﻪ ﻋﺰﯾﺰﻡ، ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻡ ﺑﺨﻮﺍﺑﻢ!
ﺩﺧﺘﺮ : ﺑﺎﺷﻪ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﺑﺨﻮﺍﺏ. ﻗﺮﺑﻮﻥ ﭼﺸﺎﯼ ﻧﺎﺯﺕ ﺑﺮﻡ! :-*
ﭘﺴﺮ : ---------
ﺩﺧﺘﺮ : ﭼﯽ ﺷﺪﯼ؟ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﯼ؟
ﭘﺴﺮ : ﻧﻪ، ﻭﻟﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﺸﺘﺎﻗﻢ ﺑﺨﻮﺍﺑﻢ!
ﺩﺧﺘﺮ : ﺁﺧﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﻧﺪﺍﺩﯼ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺷﺪﻡ!
ﭘﺴﺮ : ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻧﺒﺎﺵ ﻋﺰﯾﺰﻡ. ﺷﺒﺖ ﺑﺨﯿﺮ :-*
ﺩﺧﺘﺮ : ﻋﺎﺷﻘﺘﻢ، ﺷﺒﺖ ﺑﺨﯿﺮ :-*
ﭘﺴﺮ : ﻣﻨﻢ :-*
ﺩﺧﺘﺮ : ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﯼ؟
ﭘﺴﺮ : ----------
ﺩﺧﺘﺮ : ﭼﺮﺍ جواب نمیدی؟!
ﭘﺴﺮ : ----------
ﺩﺧﺘﺮ : ﭼﺮﺍ ﮔﻮﺷﯿﺖ ﺧﺎﻣﻮﺷﻪ؟!!
ﭘﺴﺮ : ----------
ﺩﺧﺘﺮ : ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺷﺪﻡ ﺍﻻﻥ ﺯﻧﮓ ﻣﯿﺰﻧﻢ ﺧﻮﻧﺘﻮﻥ!!!!!

"هنوز دانشمندان دنباله راهی واسه تموم کردن صحبت با دختران هستن ..."
دیدگاه  •   •   •  1394/01/21 - 15:12
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ت[!]روم بودم. یه دختره اومد خصوصی بهم گفت کجایی هستی؟
گفتم: تهران.
گفت: کجاش؟
گفتم: ازگل !
گفت: خیلی بیشعوری دارم باهات مودبانه حرف میزنم. کجای تهرانی؟
گفتم: ازگل بابا ازگل!
گفت: اولا ازگل نه و اسگل بعدشم اسگل خودتی بای.

من :| ازگل :| اسگل :| اسکل :| شهردار تهران :| اسکول :||
دیدگاه  •   •   •  1394/01/21 - 15:12
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
پارسال با او در زیر باران راه می رفتم
امسال راه رفتن او را با دیگری در زیر باران اشک هایم دیدم
شاید باران پارسال اشک های فرد دیگری بود

گل نازم این حق من نبود اما الهی خوشبخت بشی ...
دیدگاه  •   •   •  1394/01/21 - 15:11
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بسلامتی اون لحظه ای که از همه دنیادلت گرفته…

نه کسی رو داری باهاش دردودل کنی…

نه دلت میخواد کسیو ناراحت کنی…

سکوت میکنی وتو دلت میگی: باشه اینم میگذره.
دیدگاه  •   •   •  1394/01/21 - 15:10
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
میگویند،حصار بین همه بایدها و نبایدها،دیوار است!!!

از تمام دیوارها گریزانم..تجربه ی خوبی نبود..تکیه کردن!!
دیدگاه  •   •   •  1394/01/21 - 15:10
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
معلم در کلاس از حسن سئوال کرد که در آینده دوست دارد چکاره شود حسن جواب داد آقا دوست دارم خیلی پولدار باشم و یک زن انتخاب کنم و براش بهترین منزل در تهران و لوکس ترین ویلا در شمال وشیک ترین لباس ها وجواهرات و گران
ترین اتومبیل و بهترین امکانات زندگی را از هر لحاظ فراهم کنم ؟!معلم گفت بنشین و از اکبر پرسید تو دوست داری چکاره شوی؟او جواب داد آقا اجازه ؟ ما دوست داریم زن حسن بشویم ؟!
دیدگاه  •   •   •  1394/01/21 - 15:09

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ