یافتن پست: #اشک

Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
یکی هست تو قلبم که هر شب برای اون مینویسم اون خوابه
نمیخوام بدونه که واسه اون که قلب من اینقدر بی تابه
یه کاغذ یه خودکار دوباره شده همدم این دل دیونه
یه نامه که خیسه پر از اشک و کسی باز اونو نمیخونه
یه روز همین جا تو اتاقم یه دفعه گفت داره میره
چیزی نگفتم آخه نخواستم دلشو غصه بگیره
گریه میکردم در رو که می بست میدونستم که میمیرم
اون عزیزم بود نمیتونستم جلوی راهشو بگیرم
میترسم یه روزی برسه که اون رو نبینم و بمیرم تنها
خدایا کمک کن نمیخوام بدونه دارم جون میدم اینجا
دیدگاه  •   •   •  1392/04/17 - 14:20
+6
binam
binam
در CARLO
داستان من و تو از آنجا شروع شد که پشت شیشه ی بی جان مانیتور به هم جان دادیم … !

با دکمه های سرد کیبُرد ، دست های هم را گرفتیم و گرمایش را حس کردیم …!

با صورتک ها ، همدیگر را بوسیدیم و طمع لب هایمان را چشیدیم …!

آهنگی را هم زمان با هم گوش کردیم و اشک ریختیم …!

شب بخیر هایمان پشت خط های موبایلمان جا نمی ماند …!

امروز داستان برگشت …

آغوش هایمان واقعی ، بوسه هایمان حقیقی ، اما با این تفاوت که دیگر من و تو نبودیم ، هر کداممان یک “او” داشتیم ...!

پشت شیشه ی سرد مانیتورم ، دلم لک زده برای یک صورتک بوسه ….!

لک زده برای یک آهنگ همزمان …

لک زده برای یک شب بخیر …
دیدگاه  •   •   •  1392/04/17 - 13:52
+5
saman
saman
در CARLO
کاشکی بودی و می دیدی که دلم داره میمیره

کاشکی بودی و می دیدی که بهونت و میگیره

می دونی عطر نفس هات چی به روز من آورده

می دونی دوری دستات اشکمو باز درآورده

جای انگشت های نازت چی بزارم توی دستم

کاشکی بودی و سرت رو باز می ذاشتی روی شونم

به خدا فرض محال که یه دم بی تو بمونم

تو شدی همه وجودم تویی رنگ آسمونم

عمریه در طلب تو سوختم و مثل کویرم

یاس من تنهام نزاری به خدا بی تو میمیرم
دیدگاه  •   •   •  1392/04/17 - 12:09
+7
saman
saman
در CARLO
گریه کردم اشک بر داغ دلم مرحم نشد / ناله کردم ذره ای از دردهایم کم نشد…!

در گلستان گل ، گل های زیادی بوییدم ولی/از هزاران گل ، گلی همچون تو پیدا نشد….
دیدگاه  •   •   •  1392/04/17 - 11:17
+7
binam
binam
خبر مرگ مرا با تو چه کس میگوید؟!!!!
آنزمان که خبر مرگ مرا میشنوی
روی خندان تورا کاشکی میدیم
شانه بالا زدنت را بی قید
و تکان دادن دستت
که مهم نیست زیاد
و تکان داد سرهم
چه کسی باور کرد
جنگل جان مرا
آتش عشق تو خاکستر
میتوانی تو به زندگانی بخشی
یا بگیری از من آنچه را میبخشی
دیدگاه  •   •   •  1392/04/17 - 00:56
+5
saqar
saqar
دلم میخوادبلند گریه کنم!
دادبکشم!
جیغ بزنم!
خدایا نمیخوام کسی اشکامو ببینه
دلم خوشه ها!!!!
کسی؟؟؟؟؟
من که کسی رو ندارم؟؟؟؟؟؟؟!!!!!
پس خداجونم..............!
میشه تو بغلت گریه کنم؟!
دیدگاه  •   •   •  1392/04/16 - 15:42
+5
saman
saman
در CARLO
ثانیه به ثانیه شبا هر شب بی قرار....من شکستم تو دیگه تلخیشو به روم نیار

بزار اشکام بریزن بزار بی نفس بشم...نمی دونی من دارم چه عذابی میکشم

این جدایی به خدا حق من نیست...گریه های بی صدا حق من نیست

مرگ این خاطره ها حق من نیست....این غم بی انتها حق من نیست

ثانیه به ثانیه شبا هر شب بی قرار....من شکستم تو دیگه تلخیشو به روم نیار

بزار اشکام بریزن بزار بی نفس بشم...نمی دونی من دارم چه عذابی میکشم

این جدایی به خدا حق من نیست...گریه های بی صدا حق من نیست

مرگ این خاطره ها حق من نیست....این غم بی انتها حق من نیست

حق من نیست حق من نیست...حق من نیست حق من نیست
دیدگاه  •   •   •  1392/04/16 - 14:22
+4
saman
saman
در CARLO
ثانیه به ثانیه شبا هر شب بی قرار....من شکستم تو دیگه تلخیشو به روم نیار

بزار اشکام بریزن بزار بی نفس بشم...نمی دونی من دارم چه عذابی میکشم

این جدایی به خدا حق من نیست...گریه های بی صدا حق من نیست

مرگ این خاطره ها حق من نیست....این غم بی انتها حق من نیست

ثانیه به ثانیه شبا هر شب بی قرار....من شکستم تو دیگه تلخیشو به روم نیار

بزار اشکام بریزن بزار بی نفس بشم...نمی دونی من دارم چه عذابی میکشم

این جدایی به خدا حق من نیست...گریه های بی صدا حق من نیست

مرگ این خاطره ها حق من نیست....این غم بی انتها حق من نیست

حق من نیست حق من نیست...حق من نیست حق من نیست
دیدگاه  •   •   •  1392/04/16 - 14:13
+5
saman
saman
در CARLO
من تنها نیستم...


اشکهایم را دارم

اشکهایی که از غم نبودن تو بر

گونه هایم جاریست

من تنها نیستم لحظه ها را دارم

لحظه هایی که یکی پس از دیگری

غمگینانه میمیرند

تا حجم فاصله ها را کمرنگ تر کنند

من تنها نیستم چرا که خیالت حتی

یک نفس از من غافل نمی شود

چقدر دوست دارم لحظه هایی را که

دلتنگ چشمانت می شوم

هر لحظه دوریت برایم یک دنیا دلتنگی

است و چقدر صبور است دل من

چرا که به اندازه تمام لحظه های با

تو بودن از تو دور هستم
دیدگاه  •   •   •  1392/04/16 - 11:53
+5
sara
sara
هر گاه احساس کردی که گناه کسی آنقدر بزرگ است که نمیتوانی از را ببخشی بدان که اشکال از کوچکی روح توست نه از بزرگی گناه او{-29-}
دیدگاه  •   •   •  1392/04/16 - 11:48
+6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ