یافتن پست: #اشک

ronak
ronak
خــــــــــــدایا از تو معجزه میخواهم

معجزه ای بزرگ در حــد خـــدا بودنت ....

تو خــود بهتر میدانی !!!!

معجزه ای که اشک شوقم را جاری کند....

نا امیـــد نیستم فقط دلتنگم......
دیدگاه  •   •   •  1390/11/25 - 15:03
+6
mehdy
mehdy
زندگی به من آموخت چگونه اشک بریزم اما اشک به من نیاموخت چگونه زندگی کنم
دیدگاه  •   •   •  1390/11/24 - 20:40
+4
مهسا
مهسا
یادمان باشد که همیشه ذره ای حقیقت پشت هر “فقط یه شوخی بود”، کمی کنجکاوی پشت “همینطوری پرسیدم” قدری احساسات پشت “به من چه اصلا” مقداری خرد پشت “چه میدونم” و اندکی درد پشت “اشکالی نداره” وجود دارد…
دیدگاه  •   •   •  1390/11/24 - 18:42
+3
مهسا
مهسا
اگر خواستی بدانی چقدر ثروتمندی، هرگز پول هایت را نشمار، قطره ای اشک بریز و دستهایی که برای پاک کردن اشکهایت می آیند، را بشمار. این است ثروت واقعی...{-35-}
5 دیدگاه  •   •   •  1390/11/24 - 18:31
+2
ronak
ronak
عشق یعنی بعدازیه دعوای مفصل،
ازروی لجبازی گوشی رو بذاری روی سایلنت وبری زیرپتو.
بعد هر چند دقیقه یه‌ بار یواشکی گوشه‌ی پتو رو کناربزنی و زل بزنی به سقف،
تا ببینی نوری از گوشی افتاده روی سقف یا نه
دیدگاه  •   •   •  1390/11/24 - 18:19
+4
sasan pool
sasan pool
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود وین راز سر به مهر به عالم سمر شود
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر آری شود ولیک به خون جگر شود
خواهم شدن به میکده گریان و دادخواه کز دست غم خلاص من آن جا مگر شود
از هر کرانه تیر دعا کرده‌ام روان باشد کز آن میانه یکی کارگر شود
ای جان حدیث ما بر دلدار بازگو لیکن چنان مگو که صبا را خبر شود
از کیمیای مهر تو زر گشت روی من آری به یمن لطف شما خاک زر شود
در تنگنای حیرتم از نخوت رقیب یا رب مباد آن که گدا معتبر شود
دیدگاه  •   •   •  1390/11/23 - 17:15
+3
sasan pool
sasan pool
عمریست خفته ام
و تنها کابوس بیداری می بینم
لبخند خدا در لحظه میلادم
اینک به قهقهه ای شوم بدل گشته ست
کاشکی کودکی بودم هنوز
غرقه در بی خیالی و بی خبری
با خنده ای سپید بر جدی بودنهای خاکستری
بی گناه . پاک
فارغ از چیستی و چرایی و چگونگی
فارغ از امید و یاس
رها در جذبه ی حیات
آمیخته با حقیقت محض
فارغ از دیروز و امروز و هر روز
آه...!
کاشکی کودکی بودم هنوز.
دیدگاه  •   •   •  1390/11/23 - 16:40
+4
مهسا
مهسا
با فکر او به خواب رفت ، در آغوش دیگری از خواب پرید ...! به یاد او در آغوش دیگری گریست ، دستان او را می خواست تا اشک هایش را پاک کند ، اما دستان دیگری پاک کرد ...! " او هم به خودش ، هم به دیگری ظلم کرد ..."
دیدگاه  •   •   •  1390/11/23 - 16:22
+4
عسل ایرانی
عسل ایرانی
کیف پولم شده مثل پیاز

هر وقت بازش میکنم اشکم درمیاد!!!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/23 - 16:08
+6
poria
poria
پسرها ۵ دسته هستند: ‌گروه اول پسرایی هستند که دخترا رو بدبخت میکنن! گروه دوم پسرایی هستند که اشک دخترا رو در میارن! گروه سوم پسرایی هستند که جوون دخترا رو به لبشون میرسونن! گروه چهارم پسرایی هستند که کاری میکنن دخترا روزی ۱۸ بار‌آرزوی مرگ کنن! گروه پنجم پسرایی هستند که به اشتباه فکر میکنن جزو هیچکدوم از گروههای بالا نیستن !!!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/22 - 22:51
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ