یافتن پست: #اشک

sasan pool
sasan pool
آهنگ یاس درباره شکست اس دق لال :
.
.
.
از چی بگم؟
... ... ... ... شاید اس اس دوس داری
قصه ی همون اس دق لالِ سه تایی
اگه قصه تلخه گناه واقعیت
داستان اس اس و گل های باخت دیشب
که نشستن تو آزادی با افسوس کاشکی
یه دنیزلی جای یه مظلومی مغرور داشتیم
مهدی موقعیت ساخت و زائد گل گرفت
اتشی که کل ورزشگاه رو مثله گرگ گرفت
یه اس دق لالی با داد و فریاد گفت زود
حمله کنید و گل بزنید ولی وقتم کم بود
چشمام خشک شد یکم بهم اشک بده ایزد
دیدگاه  •   •   •  1390/11/30 - 14:11
+9
aB'Bas S
aB'Bas S
هیچکس اشکی برای ما نریخت ،

هر که با ما بود از ما میگریخت ،

چند روزیست که حالم دیدنیست ،

حال من از این و از آن پرسیدنیست ،

گاه بر روی زمین زل میزنم ،

گاه بر حافظ تفعل میزنم ،

حافظ دیوانه فالم را گرفت ،

یک غزل آمد که حالم را گرفت ،

ما ز یاران چشم یاری داشتیم ،

خود غلط بود آنچه میپنداشتیم .
2 دیدگاه  •   •   •  1390/11/29 - 22:48
+1
sasan pool
sasan pool
آهنگ یاس درباره شکست اس دق لال :
.
.
.
از چی بگم؟
... ... ... ... شاید اس اس دوس داری
قصه ی همون اس دق لالِ سه تایی
اگه قصه تلخه گناه واقعیت
داستان اس اس و گل های باخت دیشب
که نشستن تو آزادی با افسوس کاشکی
یه دنیزلی جای یه مظلومی مغرور داشتیم
مهدی موقعیت ساخت و زائد گل گرفت
اتشی که کل ورزشگاه رو مثله گرگ گرفت
یه اس دق لالی با داد و فریاد گفت زود
حمله کنید و گل بزنید ولی وقتم کم بود
چشمام خشک شد یکم بهم اشک بده ایزد
این اس دق لالی ها چطور واسه پرسپولیس برنامه بریزن
دیدگاه  •   •   •  1390/11/29 - 21:37
+3
ॐ SərViiiN ॐ
ॐ SərViiiN ॐ
برای اشک ریختن من سکوت کافیه، نیازی به قهر نیست
{-31-}{-31-}{-31-}
دیدگاه  •   •   •  1390/11/29 - 15:28
+2
ॐ SərViiiN ॐ
ॐ SərViiiN ॐ
وقتی خداحافظی میکنیم


چــه انـرژی عـظیـمی مـی خواهـد کـنترل اولین قـطره اشک بـرای نـچکیـدن...{-31-}{-31-}
دیدگاه  •   •   •  1390/11/29 - 13:02
+1
مهسا
مهسا
از فاصله دور پلـــیس واسم دست تکون میده و ابراز ارادت میکنه ! خیلی آدمای با محبتی هستــن ! چطوری از این فاصله منو شــــناختن !؟ یکیشون جوگیر میشه تا وسط جـــاده میاد! با حرارت خاصی واسم دست تکــون میده !!! چراغ میزنم وبا حرکت دست به ابرازعلاقه شون جـــواب میدم ! دفترچه و خودکار تو دستشه ؛ میخواد ازم امـــضا بگیره ، اما الان وقت ندارم باشه واسه بعـــد ! اشک تو چشام حلقه میزنه از این همه احساسات پاک و بی آلایش{-18-}{-5-}
دیدگاه  •   •   •  1390/11/29 - 02:13
+5
حمید
حمید
نه حضور اشک و تردید نه نشون بیقراری


خیلی ساده دل ب[!] از من و خاطره هامون


از تموم لحظه ها و پرسه های پابه پامون


خیلی ساده واسه قلبم نقشه ی مرگو کشیدی


بین بودن و نبودن به نبودنم رسیدی


رفتی تا فاصله باشه بین دستای من و تو


رفتی تا یکی نباشه دیگه دنیای من و تو
دیدگاه  •   •   •  1390/11/28 - 14:47
+4
حمید
حمید
شماره تلفن گورستان و شماره قبر مرا به طلبکاران ندهید. - روی

تابوت و کفن من بنویسید: این عاقبت کسی است که زگهواره تا گور

دانش بجست در مجلس ختم من گاز اشک‌آور پخش کنید تا همه به گریه

بیفتند.
دیدگاه  •   •   •  1390/11/28 - 01:55
+6
حمید
حمید
یادته یه روز بهم گفتی : هر وقت خواستی گریه کنی برو زیر بارون که

نکنه نامردی اشکاتو ببینه و بهت بخنده ... گفتم : اگه بارون نبود چی

؟ گفتی : اگه چشمای قشنگ تو بباره آسمونم گریش می گیره ... گفتم :

یه خواهش دارم . وقتی آسمون چشمام خواست بباره تنهام نزار .

گفتی : به چشم ... حالا امروز من دارم گریه می کنم اما آسمون نمی

باره ... تو هم اون دور دورا ایستادی
دیدگاه  •   •   •  1390/11/28 - 01:48
+4
alireza
alireza
اگه یک روز چشمات پر اشک شد دنبال شونه ای گشتی تا گریه کنی
صدام کن
قول نمی دم اشکهات رو پاک کنم منم باهات گریه می کنم
اگه دنبال مجسمه ی سکوتی گشتی تا سرش داد بزنی
صدام کن
قول می دم ساکت بمونم
اگه دنبال خرابه ای گشتی تا نفرت رو در اون دفن کنی
صدام کن
قلبم تنها خرابه ی وجود توست
اگه یک روز صدات کردم که بهت نیاز دارم بهم نگو کجایی
فقط یک لحظه چشمهاتو ببند بهم فکر کن{-2-}
دیدگاه  •   •   •  1390/11/27 - 15:14
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ