یافتن پست: #اشک

ronak
ronak
[ زی ذی نامه ] الهی ! به‎ ‎مردان درخانه ات. به آن زن ذلیلان فرزانه ات . به آنانکه در بچه داری تکند. یلان عوض کردن پوشکند . به آنانکه باذوق وشوق تمام . به مادرزن خود بگویند : مامان . به آنانکه دامن رفو میکنند. زبعد رفویش اتومیکنند. به آن قرمه سبزی پزان قدر . به آن مادران به ظاهرپدر . الهی ! به آه دل زن ذلیل . به آن اشک چشمان ممد سبیل ! که ما را براین عهد کن استوار! ازاین زن ذلیلی مکن برکنار.
دیدگاه  •   •   •  1390/11/7 - 13:32
+5
ronak
ronak
در Romantic
زخم از زبان تلخ تو خوردن روا نبود تقدیر ما به تلخی این ماجرا نبود هرگز نشد که خانه ی باران بنا کنیم سنگ بنای عشق که هم سنگ ما نبود بانو! نگو که طالع ما را خدا نخواست آجیل بوسه های تو مشکل گشا نبود! یک عمر پا به پای غمت اشک ریختم در هیأتت همیشه غذا بود،جا نبود! غیر از من و نگاه در آیینه هیچکس در سوگ چشم های تو صاحب عزا نبود از من گذشت دختر باران! ولی بدان این رسم عشق بازی پروانه ها نبود با آخرین قطار از این شعر دل برید مردی که هیچ وقت برایت "خدا نبود
دیدگاه  •   •   •  1390/11/7 - 13:14
+4
ronak
ronak
قطره قطره اشک من همراه با اسم تو میفته رو لبام کاش فقط یه بارصدام کنی
دیدگاه  •   •   •  1390/11/7 - 11:37
+2
Romantic
Romantic
در Romantic
چشمامو می بندم آروم تا تو رو یادم بیارم اما می بینم که از تو حتی خاطره ندارم... اشکامو می شمرم و باز تکیه می زنم به دیوار چشمامو می بندم آروم ... گم می شم توو دود سیگار...
دیدگاه  •   •   •  1390/11/7 - 01:12
+5
رضا
رضا
برو ای ترک که ترک تو ستمگر کردم حیف از آن عمر که در پای تو من سر کردم عهد و پیمان تو با ما و وفا با دگران ساده دل من که قسمهای تو باور کردم به خدا کافر اگر بود به رحم آمده بود زان همه ناله که من پیش تو کافر کردم تو شدی همسر اغیار و من ازیار و دیار گشتم آواره و ترک سر وهمسر کردم زیر سر بالش دیباست تو را کی دانی که من از خار وخس بادیه بستر کردم در ودیوار به حال دل من زار گریست هر کجا ناله ناکامی خود سر کر دم در غمت داغ پدر دیدم وچون در یتیم اشکریزان هوس دامن مادر کردم اشک از آویزه گوش تو حکایت می کرد پند از این گوش پذیرفتم از آن در کردم پس از این گوش فلک نشنود افغان کسی که من این گوش زفریاد وفغان کر کردم ای بسا شب به امیدی که زنی حلقه به در دیده را حلقه صفت دوخته به در کردم شهریارا! به جفا کرد چو خاکم پامال آنکه من خاک رهش را به سر افسر کردم.
دیدگاه  •   •   •  1390/11/6 - 10:41
مهسا
مهسا
گاهی دلم میخواهد, وقتی بغض میکنم, خدا از آسمان به زمین بیاد, اشک هایم را پاک کند, دستم را بگیرد و بگوید: اینجا آدما اذیتت میکنن؟!!! بــیـــا بــــــریــــــــم.....
دیدگاه  •   •   •  1390/11/5 - 23:38
+6
مهسا
مهسا
ما نسل بوسه های خیابانی هستیم ، نسل خوابیدن با اس ام اس ، نسل درد و دل با غریبه های مجازی ، نسل غیرت روی خواهر ، روشنفکری روی دختر همسایه ، نسل لایک و پوک از روی قرض ، نسل کادو های یواشکی ، نسل خونه خالی و دعوت شام ، نسل پول ماهانه ی [!] ، نسل صف و دعوا ، نسل تف ، وسط پیاده رو ، نسل هل ، توی مترو ، نسل مانتو های تنگ ، نسل " شینیون " زیر روسری ، نسل شرت " play boy " هنگام سجده ، نسل کارگران پیر مو رنگ کرده برای جوانی و پیشنهاد کار ، نسل شارژهای اینترنی ، نسل " copy , paste " ، نسل عکسا
دیدگاه  •   •   •  1390/11/5 - 23:37
+3
ronak
ronak
در آغوش خــــدا گریستم تــا نوازشم کند... پـرسید : فرزندم پس آدمت کو ؟؟ اشک هایم را پـاک کـــردم و گفــــتم : در آغوش حـــوای دیگریـست. خدایا تو با من بمان!!!! که محتاج ماندن خلقت نباشم!!! آمین!!!!
3 دیدگاه  •   •   •  1390/11/5 - 22:25
+9
ronak
ronak
منتـــظر هیــــچ دستی در هیــــچ جای این دنیــــا نبـــاش اشک هایت را با دست های خـــودت پــــاک کن که همه رهگـــــذرن
دیدگاه  •   •   •  1390/11/5 - 01:08
+7
gha3m
gha3m
اینم برا بچه مثبتایی مثل خودم *********سفره 2 ماه عزا بسته میشه امشب خدا اما بازه تا قیامت سفره های گریه ما خدانگهدار سیاهیای ماه ماتم خدانگهدار ماه صفر ماه محرم لا یوم کیومک الحسین زیر سایه هی پرچمت از غم تو سینه زدم با اجازه فاطمه پای روضه هات اومدم خدانگهدار پیرن سیاه و شال و علم خدانگهدار ماه صفر ماه محرم لا یوم کیومک الحسین الوداع لباس سیاه الوداع دم و اشک و آه الوداع بارون غم و گریه های تو قتلگاه خدانگهدار نوای چاوشی قلبم خدانگهدار ماه صفر ماه محرم لا یوم کیومک الحسین پای روضه های ارباب چه شبایی رو سر میکردیم تو مصیبتای زینب چشمامون و تر میکردیم خدانگهدار ای روضه و ای نوحه و دم خدانگهدار ماه صفر ماه محرم لا یوم کیومک الحسین
دیدگاه  •   •   •  1390/11/5 - 00:20
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ