یافتن پست: #اشک

sasan pool
sasan pool
بی وفا عشق من به خدا اشک من می مونه رو گونه م تا بیایی پیش من رفتی و بعد تو چه زجری کشیدم هنوز تار موت و به دنیا نمی دم * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * تقدیم به کسانیکه بهشون خیانت شده و با عشق و احساس پاکشون بازی شده.
دیدگاه  •   •   •  1390/10/23 - 12:27
+1
رضا
رضا
نه به بهانه سالی نو, نه به رسم تکرار حرفی کهنه, جمله ای تکراری, که به رسم پیشکش, رسم عیدانه. رسم سوغاتی که مسافر به خانه می برد نوبرانه, تحفه شهر فرنگ, هدیه راه دور. به رسم مبهوت دستانی , که گرمای سرانگشتان نوازشگری را در این روزهای آخر زمستان کم می آورند. شاید اما زیباتر, به رسم شیوه چشمانی که رام نگاهی پر از بیم و امید می شوند. شاید اما عمیق تر, به رسم سکوت اشکی که وقفه های کوتاه میان حرفهای صادقانه را پر می کند. شاید اما خودمانی تر, به آن رسم دیرین که عزیز ترین واژه ها را به عزیزت هدیه می دهی: رسم من, رسم تو, رسم ما. نازنینم, به همان رسم آشنا: " سطر سطر این نوشته ها از آن تو و هدیه به تو."
دیدگاه  •   •   •  1390/10/23 - 11:09
ronak
ronak
قلم شکست از بس مشق کردم نگاهت را .!! اشکم در آمد ... از بس خیره شدم به باد ... این جا هیچ کس نمیداند که من در پی صدایی آواره شدم فقط صدایت مانده در خاطرم ... من صدایت را مشق می کنم ..!!!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/23 - 02:41
+4
gamer
gamer
پرسید : به خاطر کی زنده هستی؟ با اینکه دوست داشتم با تمام وجود داد بزنم به خاطر تو... گفتم به خاطر هیچ کس پرسید : پس به خاطر چی زنده هستی؟ با اینکه دلم می خواست داد بزنم به خاطر دل تو... گفتم بخاطر هیچ چیز پرسیدم : تو بخاطر چی زنده هستی؟ در حالیکه اشک توی چشماش جمع شده بود گفت: بخاطر کسی که بخاطر هیچ چیز زندست
دیدگاه  •   •   •  1390/10/23 - 02:38
+2
مهسا
مهسا
زیر بارون بدون چتر با دستانی یخ کرده دست در دست هم توی پیاده رو های آب گرفته ی شهر نگاه مردمی که با حسرت ما را نگاه می کنند خواب قشنگی بود ... اما باز هم خیس شدم نه از آب باران از اشک ...
2 دیدگاه  •   •   •  1390/10/23 - 00:47
+8
مهسا
مهسا
اشک میریزم و نمیفهمم برای کدام یک از غصه هایم...!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/22 - 23:52
+8
مدیر سایت
مدیر سایت (مدير ارشد)
این شما واین صندلی داغ امشب !!!!!آتیش بزنید!!! جهت شرکت در صندلی داغ بر روی آیکون صندلی داغ در داشبورد کلیک کنید
74 دیدگاه  •   •   •  1390/10/22 - 23:03
+19
رضا
رضا
وقتی نیستی هر چی غصه است تو صدامه وقتی نیستی هر چی اشکه تو چشامه از وقتی رفتی دارم هر ثانیه از رفتنت میسوزم کاشکی بودی و میدیدی که چی آوردی به روزم حالا عکست تنها یادگار از تو خاطراتت تنها باقی مونده از تو وقتی نیستی یاد تو هر نفس آتیش میزنه به این وجود کاش از اول نمیدونستی من عاشق تو بودم
دیدگاه  •   •   •  1390/10/22 - 20:19
+4
amir taha
amir taha
اشتم با پدرم جدول حل میکردم که گفتم : پدر نوشته دوست, عشق , محبت و چهار حرفیه... اتفاقا" دو حرف اولشم در اومده بود , یعنی ب و الف یه دفعه پدرم گفت فهمیدم عزیزم میشه بابا با اینکه میدونستم بابا میشه ولی بهش گفتم نه اشتباهه گفت ببین اگه بنویسی بابا عمودیشم در میاد ... ... ... ... ... تو چشام اشک جمع شده بود و گفتم میدونم میشه بابا ولی ... اینجا نوشته چهار حرفی، ولی تو که حرف نداری ... سلامتي و شادي همه پدرا كه سايشون بالا سرمونه و آرامش روح پدرايي كه ما رو تنها گذاشتن و رفتن.....‬
دیدگاه  •   •   •  1390/10/22 - 14:53
+3
ronak
ronak
دلم کمی خدا می خواهد کمی سکوت. دلم دل بریدن می خواهد کمی اشک .....کمی بهت ... کمی آغوش آسمانی کمی‌ دور شدن از این جنس آدم
دیدگاه  •   •   •  1390/10/21 - 22:23
+6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ