اعتراف میکنم تو نصب بازی یا نرم افزار همش موس رو میگیرم جولویه اون نوار سبزه تا به اون برسه بعد که یکم میره جلو خر کیف میشم میگم ایول بودو بودو برس به اون سبزه دیگه چیزی نمونده !!
اعتراف می کنم به این سن که رسیدم هنوز وقتی میخوام از در خونه برم بیرون اگه جورابم سوراخ باشه عوضش می کنم با این فکر که اگر تصادف کردم و آمبولانس اومد و منو گذاشتن رو برانکارد و مردم دورم جمع شدن سوراخ جورابم ضایع نباشه
اعتراف می کنم بزرگترین لذت دوران بچگی من این بود که روزهای بارونی تو راه مدرسه با او چکمه طوسی پلاستیکی که تا زیر زانوم بود مثل خل ها از جاهایی رد می شدم که آب جمع شده و وقتی قابلیت چکمه هام رو می دیدم که تا عمق زیاد هم پام خیس نمیشه کلی کیف می کردم ! حس ماشین شاسی بلند بهم دست می داد …
اعتراف میکنم زمان مدرسه دبیرم بهم گفت:
از کلاس برو بیرون، تو با کارات به ساحت مقدس کلاس توهین میکنی.
منم هرهرهر خندیدم و با اعتماد به نفس گفتم:شما انقدر بی سوادی به ساعت میگی ساحت )