یافتن پست: #انتظار

`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
وقتی من دخترم...
خالقم به نامم سوره نازل کرد
مترو برایم واگن ویژه ساخت
من یک دخترم....
در تقویم به نامم روزی ثبت کردند
با تمام مردانگی هایت نمیتوانی بفهمی رنگ صورتی برایم یک دنیاست
نمی توانی بفهمی عشق به لاک قرمز را
گریه کردن بدون خجالت
نماز با چادر سفید
درک کردنش در توانت نیست
منم لیلای عشق زلیخای انتظار.،..
من دخترم چرک نویس هییییییییچ احساسی نمیشوم.....
دیدگاه  •   •   •  1392/09/26 - 09:55
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تمساح رو هروقت از آب بگیری، میگیره جرت میده!

٠

جدی انتظار داری تمساح تازه باشه وقتی از آب میگیریش؟ تمساح هم قد توئه؟ شوخی داره باهات؟ حتما دانشجو هم هستی:|
دیدگاه  •   •   •  1392/09/21 - 22:29
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥


امروز صبح که از خواب بیدار شدی،نگاهت می کردم؛و امیدوار 


بودم که با من حرف بزنی،حتی برای چند کلمه،نظرم را بپرسی یا 


برای اتفاق خوبی که دیروز در زندگی ات افتاد،از من تشکر 


کنی.اما متوجه شدم که خیلی مشغولی،مشغول انتخاب لباسی 


می خواستی بپوشی.وقتی داشتی این طرف و آن طرف می 


دویدی تا حاضر شوی فکر می کردم چند دقیقه ای وقت داری که 


و به من بگویی:سلام؛اما تو خیلی مشغول بودی.یک بار مجبور 


شدی منتظر بشوی و برای مدت یک ربع کاری نداشتی جز آنکه 


روی یک صندلی بنشینی. بعد دیدمت که از جا پ[!].خیال کردم 


می خواهی با من صحبت کنی؛اما به طرف تلفن دویدی و در 


عوض به دوستت تلفن کردی تا از آخرین شایعات با خبر شوی. 


روز با صبوری منتظر بودم.با اونهمه کارهای مختلف گمان می کنم 


که اصلاً وقت نداشتی با من حرف بزنی.متوجه شدم قبل از نهار 


هی دور و برت را نگاه می کنی،شاید چون خجالت می کشیدی 


که با من حرف بزنی،سرت را به سوی من خم نکردی. تو به خانه 


رفتی و به نظر می رسید که هنوز خیلی کارها برای انجام دادن 


داری.بعد از انجام دادن چند کار،تلویزیون را روشن کردی.نمی دانم 


تلویزیون را دوست داری یا نه؟ در آن چیزهای زیادی نشان می 


دهند و تو هر روز مدت زیادی از روزت را جلوی آن می گذرانی؛ در 


حالی که درباره هیچ چیز فکر نمی کنی و فقط از برنامه هایش 


لذت می بری...باز هم صبورانه انتظارت را کشیدم و تو در حالی 


که تلویزیون را نگاه می کردی،شام خوردی؛ و باز هم با من صحبت 


نکردی. موقع خواب...،فکر می کنم خیلی خسته بودی. بعد از آن


که به اعضای خانواده ات شب به خیر گفتی ، به رختخواب رفتی 


و فوراً به خواب رفتی.اشکالی ندارد.احتمالاً متوجه نشدی که من 


در کنارت و برای کمک به تو آماده ام. من صبورم،بیش از آنچه تو 


را می کنی.حتی دلم می خواهد یادت بدهم که تو چطور با 


دیگران صبور باشی.من آنقدر دوستت دارم که هر روز منتظرت 


هستم.منتظر یک سر تکان دادن،دعا،فکر،یا گوشه ای از قلبت که 


باشد. خیلی سخت است که یک مکالمه یک طرفه داشته 


.خوب،من باز هم منتظرت هستم؛سراسر پر از عشق تو...به امید 


شاید امروز کمی هم به من وقت بدهی. آیا وقت داری که این را 


برای کس دیگری هم بفرستی؟ اگر نه،عیبی ندارد،می فهمم و 



هم دوستت دارم. روز خوبی داشته باشی!




دوست و دوستدارت:خدا

دیدگاه  •   •   •  1392/09/21 - 18:38
+7
بهناز جوجو
بهناز جوجو
ﻣﻦ ﯾﮏ ﺩﺧﺘﺮﻡ ;

ﺧﺎﻟﻘﻢ ﺑﻪ ﻧﺎﻣﻢ ﺳﻮﺭﻩ ﻧﺎﺯﻝ ﮐﺮﺩ ... !

ﻣﻦ ﯾﮏ ﺩﺧﺘﺮﻡ

ﺩﺭ ﺗﻘﻮﯾﻢ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ ﻧﺎﻣﻢ ﺛﺒﺖ ﮐﺮﺩﻧﺪ ... !

ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺮﺩﺍﻧﮕﯿﻬﺎﯾﺖ ﻫﯿﭻ ﮔﺎﻩ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻧﯽ ﺑﻔﻬﻤﯽ ﻋﺸﻖ ﺑﻪ ﻻﮎ ﻗﺮﻣﺰ ﺭﺍ ... !

ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﺧﺠﺎﻟﺖ ...

ﺩﺭﮎ ﮐﺮﺩﻧﺶ ﺩﺭ ﺗﻮﺍﻧﺖ ﻧﯿﺴﺖ !

ﻣﻨﻢ ﻟﯿﻼﯼ ﻋﺸﻖ ﻭ ﺯﻟﯿﺨﺎﯼ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ... !

ﻣﻦ ﺩﺧﺘﺮﻡ

ﭼﮏ ﻧﻮﯾﺲ ﻫﯿﭻ ﺍﺣﺴﺎﺳﯽ ﻧﻤﯿﺸﻮﻡ ... !

ﻣﻦ ﺩﺧﺘﺮﻡ ﺩﺧﺘﺮﺍﻧﻪ ﻣﯿﺨﻨﺪﻡ ....

ﭘﺲ ﻣﺮﺍ ﮐﻪ ﺧﻨﺪﺍﻥ ﻣﯿﺒﯿﻨﯽ ﺑﺮﭼﺴﺐ ﻫﺮﺯﮔﯽ ﺑﺮﭘﯿﺸﺎﻧﯿﻢ ﻧﺰﻥ ... !

ﺩﺧﺘﺮﻡ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﺍﻧﻪ ﻧﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﻢ ...

ﺩﺧﺘﺮﺍﻧﻪ ﺣﺴﺎﺩﺕ ﻣﯿﮑﻨﻢ ...

ﺍﺭﯼ ﻣﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﺩﺧﺘﺮﻡ ﮐﻪ ﻋﺸﻮﻩ ﻫﺎﯾﻢ ﺑﺮﺑﺎﺩ ﻣﯿﺪﻫﺪ ﻏﺮﻭﺭ ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ
دیدگاه  •   •   •  1392/09/20 - 16:39
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

خلوت دلخواه .....

باغ جهان پرگلست فرصت چیدن كجاست

دشت و چمن سبز سبز بال پریدن كجاست

دوست صلا می زند همت دیدار كو

كعبه ز ما دور نیست پای دویدن كجاست

عالم از او پر صداست گوش تو بیگانه است

در همه جا نقش اوست قدرت دیدن كجاست

مدرسه عشق را نعمت استاد هست

ای دل مكتب گریز میل شنیدن كجاست

دانه ی ذوق و هنر در دل ما كاشتند

لیك به فصل خزان شوق دمیدن كجاست

یار فروشد به جان گلشن فردوس را

بی خردان را بگو ذوق خریدن كجاست

ناله ی جانسو هست خلوت دلخواه نیست

لرزش اشك مرا جای چكیدن كجاست

پیر شدی شوق وصل از دل ساكن گریخت

ای دل بی انتظار حال تپیدن كجاست

دیدگاه  •   •   •  1392/09/19 - 19:19
+2
xroyal54
xroyal54

الهی…


با خاطری خسته، دلی به تو بسته، دست از غیر تو شسته، و در انتظار رحمتت نشسته ام…


میدهی،کریمی..نمیدهی،حکیمی..میخوانی،شاکرم..میرانی،صابرم…


الهی احوالم چنان است که می دانی و اعمالم چنین است که می بینی!


نه پای گریز دارم و نه زبان ستیز…



الهی، مشتِ خاکی را چه شاید و از او چه بر آید و با او چه باید…؟



دستم بگیر یا ارحم الراحمین...

دیدگاه  •   •   •  1392/09/17 - 23:47
+8
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
خیلی وقت است فراموش کرده ام

کدامیک را سخت تر می کشم  ؟

رنــــج !

انتظار !

یا نفس را
دیدگاه  •   •   •  1392/09/17 - 23:25
+9
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
چن روز پیش رفتم یه بسته هوا بخرم دیدم ای دل غافل! چن تا دونه چیپسم توشه! بخدا ما انتظار نداشتیم...:| مسئولین رسیدگی کنن چه وضعشه!:|
دیدگاه  •   •   •  1392/09/17 - 19:10
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
از دوستان انتظار دارم

تو مواردی که حق با من هست، طرف "حق" باشن.

تو مواردی هم که حق با من نیست، طرف "من" باشن!!

انتظار زیادیه زیادیه؟؟؟
دیدگاه  •   •   •  1392/09/16 - 18:30
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
سلامی به عشق
سلامی به انتظار
سلامی به باران چشمان یار
به بودن، نبودن، سکوت
به دشت تب آلوده بی قرار
کجایید خواب های پریشان من
که من ماندم و درد دوری یار
دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 17:58
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ