“عـــــاشق” را کـــه بــرعکــــس کنـــی .. می شــــود “قـــشاع” دهخــــدا را می شــناسی؟ لــــغت نــامه اش را کــــه بــاز کـــردم نـــوشته بود: قــــشاع: دردی که انسان را از درمـــــان مایــــوس میکند...

بوسه چیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

‫بوســـه اسم است، چون عمومی است
فعل است، چون هم لازم است هم متعدی
حرف تعجب است، چون اگر ناگهانی باشد طرف مقابل را مات و مهبوت میکند
ضمیر است، چون از قید انسان خارج نیست
حرف ربط است، چون ۲ نفر را به هم متصل میکن !

بدگمانی میان افکار انسان مانند خفاش در میان پرندگان است که همیشه در سپیده دم یا به هنگام غروب که نور ظلمت بهم آمیخته است بال فشانی می کند .

شما در چندمين روز ماه متولد شده ايد ؟ . . .

روز 1 ) خيلي كنجكاويد

روز 2) زندگي و احساسات شما در حد تعادل است

روز 3) رفتارتان ديگران را به اشتباه مي اندازد

روز 4) پيش از عمل كردن خوب فكرمي كنيد

روز 5) از تغييرات لذت مي بريد

روز6 ) سخاوتمندانه به نيازمندان ياري مي رسانيد

روز7 ) نسبت به تغييرات اطرافتان حساس هستيد

روز8 ) شخصيت شاد و رفتار دوستانه اي داريد

روز9 ) نمي دانيد چگونه بايد خود واقعيتان را نشان دهيد

روز10 ) فرد مسئولي هستيد

روز11 ) شما بخشنده و محتاط و داراي روحيه ايلطيف هستيد

روز12 ) شما پر انرژي و شوخ طبع هستيد

روز13 ) فردي صادق و ساده گير هستيد

روز14 ) گاهي اطرافيانتان را فراموش مي كنيد

روز 15 ) دوست داريد در مركز توجه قرار گيريد

روز16 ) به خوبي مي توانيد به نداي قلبتان گوش دهيد

روز17 ) دوست نداريد وارد امور دگران شويد

روز18 ) در نگاه اول فردي بسيار آرام به نظرمي رسيد

روز19 ) در مديريت امور زندگي مهارت خاصي داريد

روز20 ) شما همه چيز را جدي مي گيريد

روز 21 ) شما كنجكاو و يك دنباله رو واقعي هستيد

روز22 ) انسان بي نظيري هستيد

سیاه پوشیده بود ، به جنگل آمد .. استوار بودم و تنومند !
من را انتخاب کرد ...
دستی به تنه ام کشید تبرش را در آورد و زد .. زد .. محکم و محکم تر ...
به خود میبالیدم ، دیگر نمی خواستم درخت باشم ، آینده ی خوبی در انتظارم بود !
سوزش تبر هایش بیشتر می شد که ناگهان چشمش به درخت دیگری افتاد ، او تنومند تر بود ...
مرا رها کرد با زخم هایم ، او را برد ... و من که نه دیگر درخت بودم ، نه تخته سیاه مدرسه ای ، نه عصای پیر مردی ...
خشک شدم ..
---
بازی با احساسات مثل داستان تبر و درخت می مونه ..
ای تبر به دست ، تا مطمئن نشدی تبر نزن !
ای انسان ، تا مطمئن نشدی ، احساس نریز .. زخمی می شود ... در آرزوی تخته سیاه شدن ، خشک می شود

.: :انسان تمام خوبیها را با یک بدی فراموش میکند؛
ولی خدا تمام بدیها را با یک خوبی فراموش میکند::.

من اگر روح پريشان دارم
من اگر غصه هزاران دارم
گله از بازي دوران دارم
دل گريان،لب خندان دارم
به تو و عشق تو ايمان دارم
در غمستان نفسگير، اگر
نفسم ميگيرد
آرزو در دل من
متولد نشده، مي ميرد
يا اگر دست زمان درازاي هر نفس
جان مرا ميگيرد
دل گريان، لب خندان دارم
به تو و عشق تو ايمان دارم
من اگر پشت خودم پنهانم
من اگر خسته ترين انسانم
به وفاي همه بي ايمانم
دل گريان، لب خندان دارم
به تو و عشق تو ايمان دارم

انسان در دنیا مسافر است و روزه بر مسافر واجب نیست...
«رساله ی تنبل المومنین»

من در رویای خود دنیایی را می بینم که در آن هیچ انسانی
انسانی دیگر را خوار نمی شمارد
زمین از عشق و دوستی سرشار است
و صلح و آرامش ، گذرگاهایش را می آراید
من در رؤیای خود دنیایی را می بینم که در آن
همگان راه گرامی آزادی را می شناسند
حسد جان را نمی گزد
و طمع روزگار را بر ما سیاه نمی کند
سیاه یا سفید
از هر نژادی که هستی
از نعمت گسترده زمین سهم می برد
هر انسانی آزاد است
شور بختی ، از شرم سر به زیر می افکند
و شادی ، همچون مروا[!] گران قیمت
نیازهای تمامی بشریت را بر می آورد
چنین است دنیای رؤیای من .
شعر از : "لنگستن هیوز" (ترجمه: احمد شاملو

عشق با روح انسان پـیـونـد می خورد،

،زنـدگـی بـدون عـشـق ،سـرد و مـرده اسـت،

،زنـدگـی تـوام عـشـق ،گرم و پـر خروش اسـت،

،هـر کـس کـه عشق را هـرگز نیافت زندگی هـم نکرد،

،و کسی هـم کـه عشق را یـافـت زنگی اش را ازدست داد،

،عشق شوری در نهاد ما نهاد***جان ما در بوته سودا نهاد،

،بـا عشق می توان دنیـا رو بـه انـدازه یک نفر کوچک کـرد،

،بـا عشق مـی تـوان یک نفر رو بـه اندازه دنیا بزرگ کرد،

،عشق با درد هـمـراه است، چون دگرگون می کند،

،عشق واقعی تنـهایی را به یگانگی مبدل میکند،

،عشق زیباست چون ،خدا،عشق را به ما