یافتن پست: #اه

yagmur
yagmur
فقط دریا دلش آبی تر از من بود


ومن از دریا،دلم دریا




فقط این را ندانستم




چرا گشتم چنین تنهاتر از تنها




به هر آبی شدم آتش




به هر آتش شدم آبی




به هر آبی شدم ماهی




به هر ماهی شدم دامی




به هر نامحرمی ساقی




به هر ساقی می باقی




وتو این را ندانستی




چرا گشتم چنین تنهاتر از تنها




چرا مهتاب شد سنگ صبورم




چرا بستند پرهای غرورم




چرا آیینه ها را خاک کردند



مرا از رنگ شب سیراب کردند.



دیدگاه  •   •   •  1393/04/20 - 14:50
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
از فرشید امین عزیز که اهنگ بعد از نسترن رو خونده

خواهش میکنیم اهنگ قبل از نسترن رو هم بخونه که ما کلا در جریان باشیم...!!! :))))))
دیدگاه  •   •   •  1393/04/20 - 13:54
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﭘﺴﺮﺍ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﮕﺎﻩ موقع ﻭﺯﻧﻪ ﺯﺩﻥ :
.
.
.
.
1. ﯾﮏ
2. ﺩﻭ
3. ﺳـﻊ
4. ﭼـﺎﻉ
5.ﭘَـﻊ
6. ﺷﯿـﻊ
7. ﻋـﻔـﺖ
8. ﻋـﺸـﺖ
9. ﻋـــﻮﺡ
10. ﻋَـــــــــــﺢ !
11.zaaaaaaaaaaaaaaaaaarrrrrrt
دیدگاه  •   •   •  1393/04/20 - 13:52
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



سریع ترین راه برای عوض کردن شـــَـخــصــییـــَـت آدما

این است که بهشون بــیــش از حـــَــد تــــَــوجـــُــه کنی...



دیدگاه  •   •   •  1393/04/20 - 13:49
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ماه رمضون موقع نهار تازه متوجه میشی تمام اطرافیانت مریض احوالن

یکی ناراحتی معده داره یکی مشکل قلبی یکی بیماری کلیوی خیلی ناراحت کنندس
دیدگاه  •   •   •  1393/04/20 - 13:47
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بهشت اونقدرم که میگن خوب نیست
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
فکرکن دورتادورت پیغمبرانشستن آدم اصن روش نمیشه پاشودرازکنه چه برسه به اینکه بخواد به حوریا نگاه کنه وااااالاه
تو به گناهات ادامه بده
دیدگاه  •   •   •  1393/04/20 - 13:42
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥




طرز تهیه قنبر پلو شیرازی

مواد لازم : گوشت، نخودچی گل، مغز گردو، کشمش، شیره انگور، رب انار، پیاز، زردچوبه، نمک، برنج و روغن خوب

طرز تهیه :
ابتدا گوشت و نخودچی را جدا جدا در جوقن (هاون سنگی) می کوبند. آنگاه نخودچی را الک می کنند بعد گوشت و آرد نخوچی را مخلوط کرده و چند دانه پیاز در آن کوتراش (رنده ) می کنند
کوفته ریزه یا کله گنجشکی درست کرده و در روغن سرخ می کنند.
گردو، پیاز و کشمش را هم جدا سرخ می کنند هنگام دم کردن برنج کوفته ریزه و گردو و پیاز و کشمش را لای برنج می گذارند کمی دم بکشد آنگاه شیره و رب اناری را روی آن ریخته می گذارند تا برنج خوب دم بکشد حالا قنبر پلو آماده است .
این پلو چون با رب انار پخته می شود و تیره رنگ است به این نام مشهور است .

دیدگاه  •   •   •  1393/04/20 - 13:08
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥




طرز تهیه کوفته شیرازی:


مواد لازم:

-برنج نیم‌دانه: ۲پیمانه

-نخود ریز: یک پیمانه

-سبزی کوفته (شوید، تره ، ترخون ، ریحان ، جعفری )

-گوشت چرخ کرده: حدود نیم‌کیلوگرم

طرز تهیه:

* برنج و نخود را از روز قبل به مدت ۱۲ تا ۲۴ ساعت خیس می‌کنیم.

* سبزی را پس از پاک کردن و شستن خرد می‌کنیم. برنج و نخود خیس خورده را در آبکش ریخته تا آب آن برود بعد روی یک دستمال تمیز پهن کرده تا نم آن گرفته شود ( چون اگر آب داشته باشد کوفته باز می‌شود ) در همین فاصله یک پیمانه برنج نیمدانه و مقداری از سبزی در قابلمه ریخته بصورت آش پخته شود ( آب آن زیاد باشد )

* برنج و نخود و سبزی و گوشت چرخ کرده و ادویه و نمک و فلفل را همه باهم در غذا ساز ریخته تا میکس شود بعد حدود ۱۵ دقیقه ورز می‌دهیم.

* سپس پیاز داغ درست می‌کنیم. مقداری کشمش و گردوی ریزشده را تفت می‌دهیم .

* از مواد میکس شده گلوله‌ای اندازه یک نارنگی برداشته وسط آن را کشمش ، گردو، و پیازداغ گذاشته می‌پیجیم و دانه دانه در آش که در حال جوش هست می‌ریزیم (کوفته‌ها را دانه دانه به فاصله ۱۵ثانیه می‌اندازیم تا باز نشوند).

* کوفته‌ها که تمام شد حرارت را کم کرده می‌گذاریم تا آش جا بیفتد آش نباید رقیق باشد، نوش جان.

دیدگاه  •   •   •  1393/04/20 - 13:07
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
طرف فامیلیش "خبردار" بوده! میره سربازی، هر وقت فرمانده میگفته:
خبردار
یارو دست بلند میکرد میگفته: حاضر قربان!
فرمانده هم بهش میگفته:
احمق با تو نبودم! یعنی صاف بایست!
یه روز یک هیأت نظامی قرار شد بیان بازدید!
فرمانده پیش خودش فکر کرد که این سربازه آبروشو میبره به همین خاطر بهش یک ماه مرخصی داد.
وقتی هیأت بازدید کننده اومدند فرمانده بلند گفت: خبردار
همه سربازا داد زدند: رفته مرخصی قربان
دیدگاه  •   •   •  1393/04/20 - 13:05
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
پدر مسن همراه پسرش در اتوبوس نشسته بودند که کنار آنها یک زوج جوان بود. اتوبوس که حرکت کرد پسر 25ساله رو به پدرش کرد و گفت: ببین پدر درخت ها با ما حرکت میکنند!
زوج جوان کنجکاو شدند که جوان چرا اینطوریه. بعد از مدتی دوباره پسر رو به پدرش کردو گفت: پدر خانه هاهم با ما حرکت میکنند!
زوج جوان بسیار کنجکاو بودند که پسر دست خود را از پنجره بیرون برد و قطره ای باران رو دستش چکید. بعد رو به پدرش کردو گفت: پدر باران روی دست من چکید و پدر لبخندی به او زد!
زوج جوان که دیگر طاقت نداشتند رو به پدر کردندو گفتند: آیا پسر شما تازه بینایی خود را بدست اورده ؟؟؟
پدر گفت نه اون مال فیلماس! !!
پسر من واقعا اسکله :|=))
دیدگاه  •   •   •  1393/04/20 - 12:50
+1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ