وای جر خوردم از خنده
داستان غم انگیز 3پسر
یه روز من با 2تا از دوستام (کاوه وسعید)رفته بودیم یه جزیره ایی برای تفریح یهو گیر آدمخورا افتادیم ما رو گرفتن و بردن تو قبیله . . .
بهمون گفتن میفرستیم برید توی جنگل و نفری 10تا میوه بیارید شاید آزادتون کنیم...
رفتیم و مشغول جمع آوری میوه شدیم
نفر اول سعید اومد با 10تا خیار...
بهش گفتن 10تا خیار رو بکن تو کونت و کوچکترین صدایی ازت در نیاد وگرنه میکشیمت
خیار اول رو کرد تو کونش...
خیار دوم رو هم بسختی فرو کرد تو ولی خیار سوم گفت آخ و درجا گردنشو زدن !
من هم با 10تا تمشک برگشتم و شروع کردم دونه دونه کردم تو کونم یهو رسیدم به تمشک نهمی و زدم زیر خنده دیوثا منو هم کشتن ))
رفتم اون دنیا سعید گفت مجید تو که داشتی خوب پیش میرفتی فقط 1دونه تمشک مونده بود چرا خندیدی؟
گفتم من یهو کاوه رو دیدم که با 10تا آناناس داره میاد )))))
+18
اون چیه که زن ها بازش میکنن مردا میریزن توش
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.حساب بانکی))
تقديم به پسرا
يه پسرايي هستن که...
صدای خنده هاشون تو خیابون نمیپیچه...
شلواراشون نه خیلی براشون بزرگه نه خیلی کوچیک...
ابروهاشون فابريك خودشه
همونایی که نه لكسوز دارن نه كمِري
اما مـرام دارن
چشمشون همه جا کار نمی کنه
دنبال موی بلوند و چشم آبي نیستن
پسرایی که موزیکـ های خارجي رو بدون معنی کردن حفظ نمیکنن
پُــــز نمیـــــــدن ...
پاتوقشون مهموني و شيشه و انواع مشروبي جات نیست
آره رفیـق...
اونایی که تکیه کلامشون معرفتـــــــه!!!
بی ریا، باخدا، مهربون و با مسئوليتن.....
کنارشـون آرامش داری...
کنـارش باشی یا نباشی حواسش به بقیه دخترا نیست!!!!!
این جور پسرا خيــــــــلي مردن ...
خيلي تـــكن ، خيلي خاصــن ...
خیلی شوخن و جنگولك بازي در میـارن...
ولی احساسشون قويه ...
آه که بکشن خدا دنیا رو واسشون زیر و رو میکــــــــــنه
سلامتیشون...♡♡
وبه سلامتیه هر چی پسره خوبه
نر که زیااااااده اما مرد کمه
لیاقت عشق تو رو نداشتم
ببخش اگه واسه تو کم گذاشتم
ببخش که هر جا رفتی ونشستی
هوامو داشتی هواتو نداشتم
(حلالم کن(2))
لالا لای لای* لالای لالای لای
لالالای لالالالالا لالای لای
لالا لای لای لالای لالای لای
لالالای لالالالا لالای لای
(حلالم کن(2))
+حلالم کن اخه *هیچ وقت عاشق تو نبودم
اونی که فکر میکردی من نبودم
ی عمری بازیچه ی دستم بودی
خیلی زیاد دلتو سوزوندم
+حلالم کن اخه* دیگه جونی به تن نمونده
تنها شدم هیچکی واسم نمونده
اه تو دامن منو گرفته
دارو ندارمو خدا سوزونده
(حلالم کن(2))
بابابیدارشوپاشوبابا باهات حرف دارم توقول دادی بمونی روزای سخت
بامن توخوابی نمیبینی پسرت شکسته پراش فرداشب که اومدی خونه خسته نباش
باشه...منم دنبال دود نمیرم حرفامو گوش کن چرا زودمیگی نه. بیامثل
همیشه یه دنده نباش فکرنکن اون بیرون هنوز قشنگ شباش بیرون گرگ
نباشه آدماش دارن پوستی توفقط یه پدر نیستی واسم دوستی پس
زیربارزندگی خم نشورفیقم بابا میدونی چندوقته خندتو ندیدم گفتی همیشه
خوش باشواما دل به فردا نده دل بده به خداکه ازهمیشه تنهاتره کاش
وقتی مثل همیشه میزنه به سرم بخندی بگی خدابزرگ پسرم بابانخواب
بخوابی فردامثل امروزه بابا ببین چه طوری نسلم داره میسوزه ولی مردم
همه به این نسل سازنده مینازن نمیدونن اونا مادر زخمی این دنیارو
میسازن اون بیرون یه جامه هست که همیشه فلجه تازگیاروسراکثرشون
کلاه کجه بیرون یه جامعه هست که پی جهان مدرنه ولی به موقش با اعتقادعلم
داره حسینه ببین توی خیابوناپرازجونه که بیکارن یامعتادن یا دونبال دارو
خونه تا چشما یخونشونوخونواده نبینه یادزدکی مست کنن چون خلاف قوانینه
ایول لایییییییییک
1393/07/24 - 12:03