یافتن پست: #این

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

دانلود آهنگ به درک از رضا صادقی


2 دیدگاه  •   •   •  1393/09/11 - 22:12
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یعنی کارای که این بچه کوچیک های الان میکنن اگه ما میکردیم الان
وجود خارجی نداشتیم
یعنی مورد داشتیم بچه به بابا ش گفت یا برام لواشک میخیری یا حق نداری پاتو بزاری خونه
دیدگاه  •   •   •  1393/09/8 - 20:17
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥







بعضی خانوما اینقدر پاشنه کفش شون بلنده که
.
.
.
.
.
.
.
.
نمیشه بگی کفشت رو بپوش بریم !

باید بگی سوار شو بریم ! :|

به همین برکت قسم






آخرین ویرایش توسط NEGAR1992 در [1393/09/8 - 20:28]
دیدگاه  •   •   •  1393/09/8 - 20:03
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
این فیلم خارجیارو دیدین؟؟؟؟
بچهه که خوابش میبره مادرش میاد آروم یه پتو میکشه روش
یه بوس کوچولوش میکنه میره...
.
.

حالا من که خوابم میبرد مادرم یه لحاف کرسیه ۲۰۰ کیلویو
از ارتفاع ۲متری زاااارت مینداخت روم
پشت بندشم بابام که مثلا حواسش نبود پامو لقد میکرد...
بعد که من مثل جن زده ها میپریدم!!!!
دوتائی با هم میخندیدن میگفتن:
پدر سوخته الکی خودشو به خواب زده بود!!!!!!!!
دیدگاه  •   •   •  1393/09/8 - 19:59
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یادش بخیر قبلنا جنسیت جوونها دو دسته بود :

۱-دختر خانوما ، ۲-آقا پسرا

الان باید یک دسته دیگه هم اضافه کنیم :

۳-پسر خانوما !
این دسته سوم جدیدا خیلی بیشتر از اون دو دسته قبل شدن :)):))
دیدگاه  •   •   •  1393/09/8 - 19:59
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یادش بخیر قبلنا جنسیت جوونها دو دسته بود :

۱-دختر خانوما ، ۲-آقا پسرا

الان باید یک دسته دیگه هم اضافه کنیم :

۳-پسر خانوما !
این دسته سوم جدیدا خیلی بیشتر از اون دو دسته قبل شدن :)):))
دیدگاه  •   •   •  1393/09/8 - 19:55
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



ساعت سه نصف شب رفتم عابر بأنك پول بگیرم، مبلغ رو كه زدم

عكس یه قبر رو مانیتور ظاهر شد، امروز رفتم به رییس بانك میگم

آخه این چه وضعشه، میگه منظور عابر بانك این بوده كه ساعت سه نصف شب

پول از سر قبر بابام بیارم بدم به تو؟؟؟؟ :|:|:|

خیلی حرفش منطقی بود لامصب :|:|:|
دیدگاه  •   •   •  1393/09/8 - 19:16
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥







وقتی میری لاین.....

انگار رفتی بیمارستان بخش CCU همه قلب ها شکسته...

ناراحت... افسرده... رو به قبله...

یکی داره میمیره... یکی تصمیم به مردن داره...

اصن یه وضعی والا منم الان حس میکنم شکست خوردم قلبم تیر میکشه






دیدگاه  •   •   •  1393/09/8 - 19:15
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
رفته بودم لبنیاتی، دیدم یه دختر اومده با یه سطل!

به فروشنده میگه: آقا یه کیلو شیر گاو بدین

فروشنده گفت: تو این سطلی که آوردی یه کیلو شیر گاو جا نمیشه

دختره خیلی خونسرد گفت: پس لطفا یه کیلو شیر گوسفند بدین!

به همین برکت قسم تا همین چند دیقه پیش داشتم قفسه های مغازه رو گاز میگرفتم!

:))):))))))):))))))))))
دیدگاه  •   •   •  1393/09/8 - 19:13
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ناموسن بعضیا هستن که یه جوری سرکلاس به حرفای استاد گوش میدن ، که انگار میفهمن استاد داره چی میگه o_O والا با این قیافه هاشون!!!
دیدگاه  •   •   •  1393/09/8 - 19:10

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ