محمد حسن کاظمی
بابام اومده اتاقم نشسته روی تختم ببینه چیکار میکنم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
دو ساعت مجبور شدم کل Help ویندوز رو بخونم
اگه بدونین ویندوز چه قابلیت هایی داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!
محمد حسن کاظمی
دست دوستم یه گوشی ایفون دیدم،حسودیم شد. رفتم خونه به مامانم میگم من یه اپل میخوام. یه لبخند مرموز زد. شب که بابا م اومد یه پلاستیک سیب دستش بود، میگه تو فکر کردی ما انگلیسی بلد نیستیم؟!
♥ نگار ♥
به سلامتی ما دخترا که همیشه حال پسرا رو میگیریم اما بهترین های زندگیمون مردن مثل ((((بابا-داداش-مرد زندگی))))
به سلامتی پسرا که هر چقدر هم پرچم دخترا رو بیارن پایین بازم جونشونو واسه 3 نفر میدن((((مامان-ابجی-زن زندگی))))
.
.
.
.
.
به سلامتیه هممون!
David
کانون خانواده ما خیلی گرمه! یعنی تا میاد سرد بشه بابام کولرو خاموش میکنه!!!!
♥ نگار ♥
به مامانم گفتم:
.
.
.
.
خارجیا به سوپ میگن استارتر نه شام!
گفت :بابات خارجیه یا عمه گور به گور شدت...؟
اصلن لزومی هم نداشت به عمم اشاره کنه ها!
صرفا خواست بهش بگه گور به گور شده!
محمد حسن کاظمی
ﭼﻦ ﻭﻗﺖ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﯿﺎﺩ ﺩﻧﺒﺎﻟﻢ ﯾﻪ ﺳﺎﻋﺖ ﺷﺪ ﻧﯿﻮﻣﺪ . ﻣﻨﻢ
ﺧﻮ ﺑﯿﮑﺎﺭ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺭﺍﻫﻮ ﺍﻭﻣﺪﻡ .
ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺳﺮ ﮐﻮﭼﻪ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺑﺎﺑﺎﻣﻮ ﺩﯾﺪﻡ ﺩﺍﺭﻩ ﻣﯿﺎﺩ ﺳﻤﺘﻢ .
ﻣﯿﮕﻢ :ﭼﺮﺍ ﻧﯿﻮﻣﺪﯼ؟
.
.
.
.
.
.
.
.
ﻣﯿﮕﻪ :ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﻣﯿﺪﯾﺪﻡ ﯾﺎﺩﻡ ﺭﻓﺖ ! ﯾﻬﻮ ﺭﺍﺯ ﺑﻘﺎ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ ﯾﺎﺩ ﺗﻮ ﺍﻓﺘﺎﺩﻡ .
ﻣﻦ |:
محمد حسن کاظمی
ديروز بابام ازم پرسيد لكسوز بخرم برات يا پورشه ؟
گفتم آخه انتخاب بينشون سخته
گفت پس دو تاشو برات مي گيرم يكي پلاك زوج يكي فرد
خلاصه داشتم با پورشه ميرفتم و يه بستني هم مي خوردم
كه يهو از خواب پاشدم ديدم نصف پتوم تو دهنمه