یافتن پست: #بابا

mina_z
mina_z
به تركه ميگن: چند تا حيوون نام ببر كه پرواز كنه. ميگه:‌ كبوتر، كلاغ، خر! بهش ميگن: بابا خر كه پرواز نميكنه! ميگه: بابا خره ديگه، يهو ديدي پرواز كرد{-18-}{-18-}
دیدگاه  •   •   •  1390/10/24 - 13:03
ronak
ronak
برو تا بابام نیومده...
دیدگاه  •   •   •  1390/10/24 - 00:33
+4
عسل ایرانی
عسل ایرانی
ای بابا اینا نمیخوان بفهمن اسم این خلیج خلیج فارس هست! دوباره نظر سنجی گذاشته خلیج فارس هم عقبه از خلیج *** برید رای بدید لطفا. [لینک] www.persianorarabiangulf.com [لینک]
دیدگاه  •   •   •  1390/10/23 - 21:36
+2
mohsen
mohsen
چه بودم محله مون یه سوپری داشت به اسم فرهنگ یه روز میخواستم برم ۴ تا چیتوز طلایی بخرم بابام گفتن حالا که داری میری بپرس برنج لنجون، پنیر فله ای، روغن حیوانی و ماست گوسفندی اگه برام آورده عصر برم بگیرم. من رفتم مغازه من:سلام آقای فرهنگ ماست گوسفندی دارین؟ آقای فرهنگ: سلام آره پنیر فله ای هم دارین؟ آره روغن حیوانی هم دارین؟ آره برنج لنجون هم دارین؟ آره من: ۴ تا چیتوز طلایی بدین لطفا آقای فرهنگ: {-13-}{-13-}
دیدگاه  •   •   •  1390/10/23 - 21:24
+2
-1
gamer
gamer
يه يارو ميره زير غلطك، غضنفر ميره خبر مرگش رو به خانوادش بده. ميره در خونشون به پسر يارو ميگه: بابات چه جوري بود؟ ميگه: دراز و باريك. تركه ميگه: حالا ديگه صاف و پهنه
دیدگاه  •   •   •  1390/10/23 - 21:08
+5
gamer
gamer
یارو دم یه گربه رو گرفته بوده و می کشیده بهش می گن : گناه داره چرا دم گربه رو می کشی؟ می گه بابا من فقط دمش رو گرفتم … خودش می کشه
دیدگاه  •   •   •  1390/10/23 - 20:54
gamer
gamer
یه تركه باباش می‌میره میشه یتیم. مامانش می‌میره میشه دو تیم. همه خانوادش می‌میرن میشه تیم ملی!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/23 - 20:44
+1
-1
ebrahim
ebrahim
واسه پسرعمه‌ی بزرگم رفتیم خواستگاری دختره با یه تیریپ بسیار فجیعی که اصلا در خاندان ما رسم نبود خیلی انتحاری در همون ابتدا اومد زارت نشست پیش پسرعمه‌م، بابام آروم بهم گفت اینا با هم دوست بودن؟ من گفتم نه ، این حرفا چیه! بعد از چند دقیقه یهو پسر عمه من کله رو انداخت پایین رفت از سالن بیرون، وقتی برگشت پدر دختره گفت کجا رفته بودی رضا جان؟ اینم گفت رفتم دستشویی دستام رو بشورم، یهو بابای من گفت مگه بلد بودی دستشویی کجاست؟!!!!!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/23 - 19:07
+4
مهسا
مهسا
لیوانو من بشکنم: دستو پا چلفتی...، مامانمون بشکنه: قضا بلا،..... بابامون بشکنه: این لیوان این جا چیکار می‌کنــــــه !!!{-11-}
دیدگاه  •   •   •  1390/10/23 - 18:51
+4
sasan pool
sasan pool
خب می خوام براتون داستان خریدن ماشینمو بگم که خیلی با مزه هست.صبح روز 12 فروردین ماه سال 1390 من و بابک(داداشم)امیر علی(دوست داداشم)رفتیم خیابون خورازیل روز های جمعه اونجا ماشین میارن برای فروش سه تا سمند lx بود که هر سه تاشون خاکستری بودن یکیشون خیلی تمیز بود مدل 1387 بود قیمتش هم 10.450 بود که 1میلیون کمتر از قیمت بازار بود خلاصه بعد از دیدن ماشین و تست ماشین ماشین خوابوندیم پارکینگ تا روز سه شنبه سه شنبه ماشین سند خورد.سند ماشین به اسم یک بابای دیگه بود بیمه ماشین به نام همین بابایی بود که ماشین ازش خریدم کارت سوخت ماشین هم به نام یک سمند دیگه و اسم یک بابای دیگه بود.خلاصه ماشین که خریدم تا الان 3 میلیون خرجش کردم خیلی ماشین تمیز بودی خرج هاشم همه سر لاستیک بود چون لاستیک هاش آشغال بود.دو بار من لاستیک خریدم.کلاچ هوشمند کردم.صفحه کلاچ عوض کردم و بیمه بدنه کردم و ضبط انداختم و... که اگه اینا رو خرج نمی کردم هم اتفاقی نمی افتاد.ولی خب دوست دارم ماشینم تمیز باشه.{-33-}{-18-}
دیدگاه  •   •   •  1390/10/23 - 16:48
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ