یافتن پست: #بازی

fowkes
fowkes
بچه ها کسی میدونه guy fowkesکی بوده؟؟؟؟؟؟؟؟
10 دیدگاه  •   •   •  1390/12/23 - 17:22
+3
☺SAEED☻
☺SAEED☻
تو احساس منو بازیچه کردی..نفهمیدی که با دنیام چه کردی

از احساسم تو دل نکن...چقد دوری از عشق من

می شه چیزی بگی به جای رفتن؟؟؟

<img src=(" title=":((" />
دیدگاه  •   •   •  1390/12/23 - 17:16
+8
ronak
ronak
گفتند حکم؟
ورق دست گرفتیم و خندیدیم
قرار شد حکم دل باشد...تمام سر ها دست تو بود
روزگار دست از ما گرفت...دو به دو، دل دادیم
زندگی آس ِ مان را برید
دو به تک باختیم
بازی روبروی چشم های تو عاقبت ندارد.....!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/23 - 16:57
+5
ronak
ronak
در آغوشش میکشی
و محکم میفشاری اش به خودت.....زل میزنی!!!
و به چشمهایش خیره میشوی...به نگاهش ...
آرام میگویی:با من بازی نکن....
و او .......
و او درست همین کار را میکند!...!!!!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/23 - 12:16
+5
sasan pool
sasan pool
دیشب توی 90 نشون داد گیتی پسند با تبانی قهرمان لیگ فوتسال شد .واقعا که عجب لیگی داریم.{-13-}{-13-}{-13-}{-13-}{-13-}
5 دیدگاه  •   •   •  1390/12/23 - 11:53
+1
ramin
ramin
احمد: مامان! اجازه می دهی بروم با اکبر بازی کنم؟
مادر: نه پسرم، اکبر بچه خوبی نیست. آدم باید همیشه با دوست بهتر از خودش بازی کند.
احمد: پس اجازه بدهید اکبر بیاید با من بازی کند! {-7-}
دیدگاه  •   •   •  1390/12/23 - 11:08
+6
Danial
Danial
دلم کسی را میخواهد، که نابینا باشد
خط بریل بداند
فصل به فصل
تنم را بخواند
...بازی های ادبی ام را کشف کند
... ... ...دستش را بگیرم
بازو به بازو
دنیا را برایش تعریف کنم
چشمش شوم
و تمامی زشتی های جهان را
برایش

از قلم بیاندازم
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/23 - 10:15
+3
mohsen
mohsen
یه بار تو تاکسی از سر حجب و حیا خودم چسپوندم به در نخورم به دختره...
دختره گفت: آقا این مسخره بازی ها چیه درست مثل آدم بشین دیگه :)
{-15-}
5 دیدگاه  •   •   •  1390/12/23 - 09:53
+7
*elnaz* *
*elnaz* *
بچه هاااااا داریم نابوود می شیم.............{-38-}{-38-}{-38-}{-38-}{-38-}
33 دیدگاه  •   •   •  1390/12/22 - 22:29
+1
sasan pool
sasan pool
خب من آمدم چند تا اعتراف بکنم.سال اولی که رفتم مدرسه یک بغل دستی داشتم همش میدوید می رفت بیرون آقا روز دوم یا سوم عصبانی شدم با مداد نوک تیز زدم توی سرش کله اش سوراخ شد.5 ئیا 6 سالم بود توی کوچه فوتبال بازی می کردم بچه همسایه موتور داشت دقیقا روی دروازه ما پارکش کرد گفتم بردارش داریم فوتبال بازی میکنم گوش نداد من هم با موتورش ور رفتم یک لوله داشت که می خورد به باکش اون پاره کردم هرچی بنزین بود ریخت.{-18-}{-18-}{-18-}{-18-}{-18-}{-18-}{-18-}{-18-}{-18-}{-18-}این تازه بخشی بود باز هم براتون میگم که من چه شری بودم.
دیدگاه  •   •   •  1390/12/22 - 22:16
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ