یافتن پست: #بازی

vahid
vahid
3 قانون طلایی قوانین فوتبال دیدن اگه همه ی بازی رو ببینین , ۰-۰ میشه! اگه بازی رو نبینی , بالای ۲ گل داره اگه وسطش بری دستشویی , همون لحظه گل میزنن
دیدگاه  •   •   •  1390/11/10 - 14:37
vahid
vahid
3 قانون طلایی قوانین فوتبال دیدن
اگه همه ی بازی رو ببینین , ۰-۰ میشه!
اگه بازی رو نبینی , بالای ۲ گل داره
اگه وسطش بری دستشویی , همون لحظه گل میزنن
دیدگاه  •   •   •  1390/11/10 - 14:36
vahid
vahid
سربازی واسه پسرا مثه حاملگی واسه زناست. هر دو ظاهرتو خراب می کنه و هر کی میبیندمون میپرسه چند ماهته؟
دیدگاه  •   •   •  1390/11/10 - 14:07
+1
vahid
vahid
وقتی قراره نقش زاپاس رو برات بازی کنم ازم انتظار نداشته باش دعایی بجز پنچریت بکنم!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/10 - 01:29
+5
ebrahim
ebrahim
اگه تایتانیک تو ایران ساخته میشد : 1) جمعیت کشتی 10 برابر ظرفیت ش میشد ! 2) آهنگ فیلم توسط احسان خواجه امیری! 3) اسم فیلم به "جدایی کشتی از وسط" تغییر میکرد ، جهت تضمین بردن جوایز! 4) ناخدای به صورت خودجوش تنگه ی هرمز رو با رو کردن دسیسه ی ناو های غربی پاک میکرد! 5) کوه یخی حتما ساخت اسراییل یا انگلیس بوده! 6) دیگه اون صحنه ی معروف جک و رز رو نداشتیم ، بازیگرا از دور واسه هم اشک میریختن و نهایتا مرد ه برادر زنه رو بغل میکنه!!! 7) آخر فیلم هیشکی غرق نمیشه و حتما یه صحنه ی عروسی داشتیم!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/9 - 19:35
+4
masoud
masoud
زنه به شوهرش میگه:عزیزم اصلا تو تا حالا بامن عشق بازی کردی؟ مرده یه نگاه به 5 تا بچه اش میندازه میگه: پ ن پ این کره خرارو از گوگل دانلود کردم
دیدگاه  •   •   •  1390/11/9 - 18:36
+8
رضا
رضا
به صد رسیده بودی چشم بسته گرچه قرار ما یک بازی ساده بود نیامدی بگردی و شاید از هزار هم گذشته بودی من پشت درختها زرد می شدم و دیگر خیال پیدا شدن از سرم پرید. من به شکل ساده ای من هستم. اگر این جا نیستم, گم نشده ام. به سادگی فراموش شده ام. … همین.
دیدگاه  •   •   •  1390/11/9 - 12:24
+3
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
دراین بازار نامردی به دنبال چه میگردی؟ نمی یابی نشان هرگز توازعشق وجوانمردی! بروبگذر از این بازار'' ازاین مستی وطنازی ! اگرچون کوه هم باشی در این دنیا تو می بازی
دیدگاه  •   •   •  1390/11/9 - 01:55
+1
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
رفتیم سربازی مرد بشیم، برگشتیم دیدیم دوست‌ دخترمون زن شده...
دیدگاه  •   •   •  1390/11/9 - 00:18
+1
zahra
zahra
تو جزیره آدم‌خورا یک بابایی میره ساندویچ فروشی، یک ساندویچ مغز سفارش میده. ساندویچیه میگه: میشه 2 تومن. مرده عصبانی میشه میگه: یعنی چی؟ مگه سَرِ گردنست؟! هفته پیش یک تومن بود! ساندویچیه میگه: آخه این مغز تهرونیه، بابا ‌بالاخره یک کلاس خاص خودشو داره. مردک هم ساندویچش رو میخوره و چیزی نمی‌گه. هفته دیگه میاد دوباره یک ساندویچ مغز سفارش میده، این دفعه ساندویچیه میگه:‌شد 10 تومن! یارو خیلی شاکی میشه، میگه‌: بابا چه خبرته؟! ساندویچیه میگه: آخه عزیز من،‌این دفعه مغز رشتیه، کلی فسفر داره به جان تو! باز طرف چیزی نمی‌گه و پول و میده و ساندویچش رو می‌خوره. هفته بعد دوباره میاد و یک ساندویچ مغز سفارش میده، این دفعه ساندویچیه میگه: میشه 100 تومن! یارو دیگه پاک شاکی میشه و ساندویچ رو می‌کوبه رو میز داد میزنه: این چه مسخره بازیه دراوردی؟! ساندوچیه میگه:‌آخه عزیز من،‌این یکی مغز [!]،‌ باید 100 تا کله بشکنیم تا ازش یک ساندویچ دربیاد!!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/8 - 14:01
+10

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ