یافتن پست: #بخند

elahe
elahe
:: آدمک آخر دنیاست بخند ، آدمک مرگ همین جاست بخند ، دست خطی که تو را عاشق کرد شوخی کاغذی ماست بخند ، آدمک خر نشوی گریه کنی کل دنیا سراب است بخند ، آن خدایی که بزرگش خواندی به خدا مثل من تو تنهاست بخند!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/16 - 13:07
+3
pooriya jooon
pooriya jooon
آهنگ اندي تو ماشين گذاشتم دوستم ميگه انديه ؟ پَـــ نَ پَـــ داريوشه,داره خودشو لوس ميكنه بخنديم !
دیدگاه  •   •   •  1390/11/11 - 16:08
+1
sahar
sahar
گاه یک لبخند آنقدر عمیق میشود که گریه می کنیم گاه یک نغمه آنقدر دست نیافتنی میشود که با آن زندگی می کنیم گاه یک نگاه آنچنان سنگین میشود چشمانمان رهایش نمی کند گاه یک عشق آنقدر ماندگار می شود که فراموشش نمی کنیم
دیدگاه  •   •   •  1390/11/10 - 15:33
+5
sasan pool
sasan pool
شوهر مریم چند ماه بود که در بیمارستان بسترى بود. بیشتر وقت‌ها در کما بود و گاهى چشمانش را باز مى‌کرد و کمى هوشیار مى‌شد. امّا در تمام این مدّت، مریم هر روز در کنار بسترش بود.یک روز که او دوباره هوشیاریش را به دست آورد از مریم خواست که نزدیک‌تر بیاید. مریم صندلیش را به تخت چسباند و گوشش را نزدیک دهان شوهرش برد تا صداى او را بشنود. … شوهر مریم که صدایش بسیار ضعیف بود در حالى که اشک در چشمانش حلقه زده بود به آهستگى گفت: «تو در تمام لحظات بد زندگى در کنارم بوده‌اى. وقتى که از کارم اخراج شدم تو کنار من نشسته بودى. وقتى که کسب و کارم را از دست دادم تو در کنارم بودى. وقتى خانه‌مان را از دست دادیم، باز هم تو پیشم بودى. الان هم که سلامتیم به خطر افتاده باز تو همیشه در کنارم هستى. و مى‌دونى چى می‌خوام بگم؟» مریم در حالى که لبخندى بر لب داشت گفت: «چى مى‌خواى بگى عزیزم؟» شوهر مریم گفت: «فکر مى‌کنم وجود تو براى من بدشانسى میاره!»
دیدگاه  •   •   •  1390/11/10 - 13:32
+1
vahid
vahid
بگذار بدانند خوشم مي آيد
از بوسه و لبخند خوشم مي آيد
تصميم گرفته ام لبت را بخورم
من بچه ام از قند خوشم مي آيد !
دیدگاه  •   •   •  1390/11/10 - 01:43
+5
vahid
vahid
چروک لباتیم، بخند فناشیم . . . قرمزی چشاتیم ، نفازولین بریز فناشیم
دیدگاه  •   •   •  1390/11/10 - 01:41
+5
gha3m
gha3m
من چقدر دلتنگم و چقدر تشنه ی لبخند کسی که باران را میشناسد و دریا را میفهمد، و میداند سنگ، سنگ است و نباید پرتاب کرد
دیدگاه  •   •   •  1390/11/10 - 01:14
+3
vahid
vahid
لبخند تو را چند صباحی است ندیدم.... یکبار دگر خانه ات آباد ، بگو سیب!!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/10 - 01:09
vahid
vahid
فال حافظ، نيت کن...! به جهنم گر غمت پايان ندارد به من چه گر سرت سامان ندارد بخندم من به اين دنياي فاني که ضايع تر از اين امکان ندارد.... حافظ ميخواد بگه تو خوشبخت ميشي،يکم عصبانيه!منظوري نداره
دیدگاه  •   •   •  1390/11/10 - 00:49
ronak
ronak
خدا حافظ بروعشقم برو که وقت پروازه برو که دیدن اشکات منو به گریه میندازه نگاه کن آخر راهم نگاه کن آخر جادست نمیشه بعد تو بوسید نمیشه بعد تو دل بست منو تنها بذار اینجا تو این روزای بی لبخند که باید بی تو پرپرشه که باید از نگات دل کند حلالم کن اگه میری اگه دوری اگه دورم اگه با گریه میخندم حلالم کن که مجبورم نگو عادت کنم بی تو که میدونی نمیتونم که میدونی نفسهامو به دیدار تو مدیونم فدای عطر آغوشت برو که وقت پروازه برو که بدرقه داره منو به گریه میندازه برو عشقم خداحافظ برو تو گریه حلالم کن خداحافظ برو اما عزیز من حلالم کن
دیدگاه  •   •   •  1390/11/9 - 15:23
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ