یافتن پست: #بد

محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی

قصاب با دیدن سگی که به طرف مغازه اش نزدیک می شد حرکتی کرد که دورش کند اما کاغذی را در دهان سگ دید. کاغذ را گرفت. روی کاغذ نوشته بود «لطفا ۱۲ سوسیس و یه ران گوشت بدین». ۱۰ دلار همراه کاغذ بود. قصاب که تعجب کرده بود سوسیس و گوشت را در کیسه ای گذاشت و در دهان سگ گذاشت.
سگ هم کیسه را گرفت و رفت.
قصاب که کنجکاو شده بود و از طرفی وقت بستن مغازه بود تعطیل کرد و به دنبال سگ راه افتاد.
سگ در خیابان حرکت کرد تا به محل خط کشی رسید. با حوصله ایستاد تا چراغ سبز شد و بعد از خیابان رد شد.
قصاب به دنبالش راه افتاد.
سگ رفت تا به ایستگاه اتوبوس رسید نگاهی به تابلو حرکت اتوبوس ها کرد و ایستاد.
قصاب متحیر از حرکت سگ منتظر ماند.
اتوبوس امد- سگ جلوی اتوبوس آمد و شماره آنرا نگاه کرد و به ایستگاه برگشت. صبر کرد تا اتوبوس بعدی امد دوباره شماره آنرا چک کرد. اتوبوس درست بود سوار شد.
قصاب هم در حالی که دهانش از حیرت باز بود سوار شد.
اتوبوس در حال حرکت به سمت حومه شهر بود و سگ منظره بیرون را تماشا می کرد. پس از چند خیابان سگ روی پنجه بلند شد و زنگ اتوبوس را زد. اتوبوس ایستاد و سگ با کیسه پیاده شد. قصاب هم به دنبالش.
سگ در خیابان حرکت کرد تا به خانه ای رسید. گوشت را روی پله گذاشت و کمی عقب رفت و خودش را به در کوبید. این کار را باز هم تکرار کرد اما کسی در را باز نکرد. سگ به طرف محوطه باغ رفت و روی دیواری باریک پرید و خودش را به پنجره رساند و سرش را چند بار به پنجره زد و بعد به پایین پرید و به پشت در برگشت.
مردی در را باز کرد و شروع به فحش دادن و تنبیه سگ و کرد.
قصاب با عجله به مرد نزدیک شد و داد زد: چه کار می کنی دیوانه؟ این سگ یه نابغه است. این باهوش ترین سگی هست که من تا به حال دیدم.
مرد نگاهی به قصاب کرد و گفت: تو به این میگی باهوش؟ این دومین بار تو این هفته است که این احمق کلیدش را فراموش می کنه.



نتیجه اخلاقی: اول اینکه مردم هرگز از چیزهایی که دارند راضی نخواهند بود. و دوم اینکه چیزی که شما آنرا بی ارزش می دانید، بطور قطع برای کسانی دیگر ارزشمند و غنیمت است. سوم اینکه بدانیم دنیا پر از این تناقضات است. پس سعی کنیم ارزش واقعی هر چیزی را درک کنیم و مهم تر اینکه قدر داشته های مان را بدانیم


دیدگاه  •   •   •  1393/06/17 - 12:08
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
عاغا چشتون روز بد نبینه یه روز این دهه هشتادیمون نشسته بود رو زمین رفتم دراز کشیدم پیشش گفتم چیکار میکنی جوجو نقاشی میکشی؟
در یک لحظه چنان قیافش شبیه مربی تیم ملی والیبال برزیل شد که من خودمو خیس کردم!
بعد داد کشید سرم گف بیشعور خودتو بکش کنار دارم رو طراحی پرس پکتیوم کار میکنم اینجا نقطه ی گریزمه!!!
والا ما بچه بودیم فقط یه نقطه گریز داشتیم اونم نقطه گریز از دست ناظم مدرسه بود! والا...
دیدگاه  •   •   •  1393/06/16 - 21:27
+5
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی
چاره دیگری نیست باید سوخت باید ساخت درون ویران از تنهایی را... فقط اینجوری (میشه) با تویی که عاشقم نبودی بمونم... تویی که برای رسیدن از جنازه ام عبور کردی تویی که به بدون من بودن راضی شدی ...راضی شدی به خاطر دیگری به همه بگی لیاقت تو"...رو ندارم...با این همه من هرگز نتونستم فراموشت کنم شاید ...خدا نخواست که ما رو از هم دیگه ناامید کنه من این تنهایی اجباری رو خیلی دوست دارم اما فقط به خاطر...تو"...اره "(میشه) !
دیدگاه  •   •   •  1393/06/16 - 20:26
+2
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی

برایم کف زدند..........و در آغوشم گرفتند


تایید و تشویقم کردند.......... کـه آخر فراموشت کردم


دیگر تا ابد بر لبانم لبخندی تصنعی مهمان است



اما........بین خودمان باشد............


هنوزم تنــــــــــها دلبرکم تو هستی


دیدگاه  •   •   •  1393/06/16 - 19:24
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی

رفتى... ؟!
لطفا به گام هات سرعت بده...
آهويى که به هر کفتارى چشمک بزنه لياقت نداره سايه شير بالا سرش باشه.....


.


دیدگاه  •   •   •  1393/06/16 - 19:03
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



فوت و فن های پختن یک باقالی پلوی خوشمزه

1- از باقلا‌هایی استفاده کنید که پوست سبز رنگی دارند و البته به مدت طولانی هم فریز نشده‌اند زیرا ماندن طولانی‌مدت باقلا در فریزر باعث تغییر رنگ و طعم این ماده غذایی می‌شود.
۲ - بهتر است نصف مقدار برنج، باقلا اضافه کنید. یعنی در ۴ پیمانه برنج، ۲ پیمانه باقلا بریزید.
۳ - بهترین گوشت‌ها برای صرف با باقلاپلو، گوشت‌های گردن و ماهیچه هستند البته این غذا با گوشت مرغ نیز خورده می‌شود. جالب است بدانید که جنوبی‌ها این برنج مخلوط را با ماهی هم می‌خورند.
۴ - قبل از افزودن باقلا به برنج آبکش‌شده، بهتر است آن را به مدت ۵ تا ۶ دقیقه در آب جوش قرار دهید و با دم کشیدن کامل برنج، باقلا‌ها نیز مغزپخت خواهندشد. یادتان باشد که این مرحله نباید خیلی طولانی شود زیرا در صورت زیاد جوشیدن باقلا‌ها در آب، ‌ بعد از دم کشیدن همراه برنج، له خواهند شد. در ضمن، هنگام جوشیدن باقلا‌ها در آب، کفی روی آن‌ها را می‌گیرد که باید آن را بردارید زیرا در غیر این صورت باقلاپلو رنگ کدر و تیره‌ای پیدا می‌کند که چندان خوشایند نیست.
۵ - برخی باقلا‌ها به‌خوبی پخته نمی‌شوند. این نوع باقلاها ناپز هستند و هر قدر روی حرارت بمانند، باز هم پخته نخواهند شد بنابراین بهتر است از خرید و حرارت دادن آن‌ها خودداری و از خوردنشان صرف‌نظر کنید.
۶ - سبزی مناسب این غذا شوید است که توصیه می‌شود از نوع تازه آن استفاده کنید. در ضمن می‌توانید هنگام دم کشیدن برنج، یک شاخه سیر تازه در میان آن قرار دهید تا عطر منحصر به فردی بگیرد.
۷ - اگر باقلاپلویتان با گوشت گردن بود، برای طعم دادن بیشتر به این غذا می‌توانید روی برنج در حال دم کشیدن، دارچین بیفزایید و روی گوشت نیز کمی‌ دارچین بریزید. به این ترتیب غذا طعم متفاوت‌تری پیدا خواهد کرد.
۸ - ته دیگ این غذا می‌تواند مخلوط برنج با باقلا یا نان، به‌خصوص نان تافتون، باشد. به این ترتیب دیگر با هیچ بهانه‌ای از خیر ته دیگ تهیه شده نخواهید گذشت.
1 دیدگاه  •   •   •  1393/06/16 - 18:49
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



دستور پخت ماکارونی به سبک لازانیا

مواد لازم
قارچ 450 گرم
روغن زیتون به میزان لازم
8 تیکه کامل ژانبون
2 عدد پیاز
کره 6 قاشق غذا خوری
300 گرم پنیر پارمسان
400 گرم پنیر پیتزا
550 گرم ماکارانی فرمی
1/4 لیوان آرد
2 لیوان شیر
2 عدد تخم مرغ
طرز تهیه
1. ابتدا ماکارانی را در قابلمی بجوشانید.
2. ژانبون را سرخ کرده تا حدی که نرم بماند و خشک نشود چون قرار است دوباره پخته شود بیکن یا ژانبون را به تعداد کوجکتری خرد کرده.
3. قارچ شسته شده را به چهار قسمت تقسیم می کنیم و با روغن ذیتون و کمی نمک و فلفل سرخ کنید و تا 15 یا 20 دقیقه روی گاز باشد تا حدی که طلای بشود.
4. پیاز سرخ شده را با یک قاشق غذا خوری کره با حرارت کم به مدت 15 دقیقه سرخ کنید . (این کار را می توانید قبل از شروع انجام دهید)
5. سس پنیر پارمسان رنده شده و در صورت تمایل پنیر فانتینا را آماده کنید تا به سس که در مرحله بعدی است اضافه کنیم کره به اندازه 4 قاشق غذا خوری را در قابله نسبتا بزرگ با حرارت ملایم ذوب کنید . وقتی کره ذوب شد آرد را اضافه کنید و تا جای که آرد به خورد کره میرود هم بزنید. حالا شیر را اضافه میکنیم و به مدت 3 تا 5 دقیقه تا زمانی که بجوشد هم می زنیم . حالا کمی شیر اضافه میکنم تا مایعی غنی تر شده بدست بیاد. نمک و فلفل هم به میزان لازم اضافه می کنیم. 2 عدد زردی تخم مرغ را با 1 چهارم سس درست شده در ظرفی جدا با چنکال مخلوط میکنیم و هم میزنیم . و به ظرف اصلی سس اضافه میکنیم حالا پنیر را به ظرف سس اضافه میکنیم وهم بزنید تا زمانی که پنیر در مواد حل شود الان باید ماکارانی که جوشانده شده را به این ظرف اضافه کنیم و خوب هم میزنیم
6. کره را به سینی فر مالیده و حسابی چرب میکنیم و نیمی از پیاز سرخ شده را به سینی اضافه میکنیم و بعد یک لایه ماکارانی که در مواد بوده را اضافه میکنیم و بعد نیمی از قارچ و همچنین پنیر پیتزا و بعد بیکن یا ژانبون
7. این کار را دوباره با لایه جدید انجام دهید . حالا به مدت 20 تا 25 دقیقه در فر قرار دهید تا بیکن یا ژانبون ترد شود . غذای ما آماده شد.
آخرین ویرایش توسط NEGAR1992 در [1393/06/16 - 18:46]
2 دیدگاه  •   •   •  1393/06/16 - 18:46
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



✘طرفت بایــد براتــــ♡♡ـ

یـــہ تڪًـیـــہ گاـہ محڪًـܢܢ باشـہ !!

ڪًــہ هر وقت ڪًـܢܢ آوردیــ...

بدونیـ تنهـــــــا نیــستیـ و همیـــــــــشـہ ...

و همـہ جا هَواتو دارہ ...
دیدگاه  •   •   •  1393/06/15 - 22:07
+6
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی

ســـلامـــتـــی عشقم که یروزی بهم میگفت بدون تو نمیتونم . . .


بابغض بهم میگفت بری میمیرم ..


ولی روزی رسید که به من میگفت شما؟ به جا نمیارم .. .



ســـلامـــتـــی خودم که پاش موندم . . .


میرفتم بیرون تا ببینمش ولی ازدورکه میدیدمش انگارخیلی حالش خوب بود همونی که بهم میگفت واست میمیرم حالا واسه [!] دیگه میمرد . .


اشکام سرازیر میشدو میگفتم:متاسفم!!!


ســـلامـــتـــی عشقم که میگفت وقتی میبینمت دلم میلرزه ازته دل دوست دارم حالا وقتی مارو میبینه روشو برمیگردونه و میگه حالم ازش بهم میخوره .. .


ســـلامـــتـــی خودم که به خاطرش از همه گذشتم دوره همرو خط کشیدم بعد فهمیدم خودم خط خورده عشقمم. . . .


ســـلامـــتـــی عشقم که بهم خیانت کردولی فکرکرد ما گاویم نمیفهمیم


ســـلامـــتـــی خودم که عشقمو باعشقش میدیدم بغضم میترکید میگفتم هی فلانی کاش میتونستم فقط اندازه چند ثانیه کوچیک جات باشم. . .


عشقم دیگه سلامتیامون تموم شد


ســـلامـــتـــی عشقت که جامو گرفت. . .


دیدگاه  •   •   •  1393/06/15 - 20:10
+1
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی

دختر :هه هه هه


پسر:چرامیخندی


دختر:به تومیخندم



پسر:یادته اون روزتوخونمون افتاده بودی به پام


التماس میکردی تا کاریت نکنم و به هیشکی نگم کاراتو؟بعد الان به من میخندی؟


دختر:هه هه هه من با حرفام خرت کردم،


پسر:من خام حرفات نشدم وقتی میتونستم آبروتوببرم


یاد ناموسم افتادم فکرکردم اگه یه روزی ناموسم تو این موقعیت گیرکنه چی میشه،


دلم سوخت باهات کاری نکردم


دختر:خفه شو اسکول،همش ادعایی،


مال این صحبتا نیستی،توبی عرضه ای


پسر:آره توراست میگی من بی عرضه ام،خدافظ


1سال بعد


دختربابغض؛سلام عزیزم


پسر:سلام گلم خوبی خوشحالم کردی بعد 1سال یادی ازما کردی


دختر:عزیزم خواهش میکنم منو ببخش من درحق تو خیلی بدی کردم


پسر:توکه کاری نکردی عزیزم چی شده؟


دختر:چندروز پیش گول حرفای یه پسرو خوردم رفتم خونشون و...بعدش عکس و...منو پخش کردن همه جا


پسر:جدی میگی؟


دختر:آره،الان تومحل همه مهر فاحشه روم گذاشتن


پسر:عزیزم توباید منو ببخشی


دختر:چرامگه چیکارکردی؟


پسر:وقتی پارسال بدون دلیل ازمن جداشدی وبه من گفتی بی عرضه،


من همون لحظه ازخدا خواستم یه با عرضه نصیبت کنه....


دختراااااا به اینجورپسرا که نمیخوان با ابروتون بازی کنن نگید بی عرضه


بگید مرررررررررررد


دیدگاه  •   •   •  1393/06/15 - 19:55
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ