یافتن پست: #برس

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
اتل متل جدایی ... عروسکم کجایی ؟ // گاو حسن پریشون ... یه دل داره پر از خون // عشقم که رفت هندستون ... خونه ام شده قبرستون // یه عشق دیگه بردار ... یه دنیا غصه بردار // اسمشو بذار بچگی ... تا آخر زندگی // هاچین و واچین تموم شد ... عمر منم حروم شد.
دیدگاه  •   •   •  1392/06/25 - 15:11
behzadsadeghi
behzadsadeghi
لعنت... به همه راههایی! که عرضه ندارند مرابه تو برسانند...
دیدگاه  •   •   •  1392/06/24 - 20:28
+8
*elnaz* *
*elnaz* *
ساده بودیم و سخت بر ما رفت خوب بودیم و زندگی بد شد آنکه باید به داد ما برسد آمدو از کنار ما رد شد.........
دیدگاه  •   •   •  1392/06/24 - 14:56
+3
*elnaz* *
*elnaz* *
" از اینهمه رفتن به کجا می خواهد برسد؟ مگر نه اینکه هر رفتنی، رسیدنی دارد....................
دیدگاه  •   •   •  1392/06/24 - 14:51
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
مرا ببخش که ساده بودنم دلت را زد ... مرا ببخش اگر عشق ورزیدنم چشمانت را بست..
میروم... میروم تا آنها که تواناترند تو را به اوج بودنت برسانند...
دیدگاه  •   •   •  1392/06/23 - 22:02
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
کلید اسرار:
شش نفر بودیم
دو ساعتی میشد كه توی آسانسور گیر كرده بودیم
دیگه هوامون داشت تموم میشد
داشتیم نفسهای آخر رو میكشیدیم كه یهو یه نفر دست كرد
توی كیفش و یه پاكت چیپس در آورد و سریع درش رو باز كرد
با هوایی كه توی پاكت چیپسه بود تونستیم دو ساعت دیگه دوم بیاریم؛ تا تیم امداد برسه و نجاتمون بده!!
برگرفته از یک داستان واقعی
دیدگاه  •   •   •  1392/06/23 - 18:09
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﻣﻴﺪﻭﻧﻲ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﭼﻲ ﺣﺮﺻﻢ ﻣﻴﮕﻴﺮﻩ ؟؟؟
ﺍﺯ ﺍﻳﻨﮑﻪ ﺗﺎ ﺩﻳﺮﻭﺯ ﻫﺮﭼﻲ ﻣﺰﺍﺣﻢ ﺩﺍﺷﺖ به ﻣﻦ ﻣﻴﮕﻔﺖ ﺗﺎ به ﺣﺴﺎﺑﺸﻮﻥ ﺑﺮﺳﻢ ﻭﻟﻲ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻭﻗﺘﻲ ﺑﻬﺶ ﺯﻧﮓ ﻣﻴﺰﻧﻢ ﻫﺮﮐﻲ ﺍﺯﺵ ﻣﻴﭙﺮﺳﻪ ﮐﻴﻪ ، ﻣﻴﮕﻪ : هیشکی ﻧﻴﺴﺖ ﻣﺰﺍﺣﻤﻪ
دیدگاه  •   •   •  1392/06/23 - 14:55
xroyal54
xroyal54
مرد هم كه باشي.....اندازه ي كوه هم مقاومت داشته باشي.....
وقتي بيايي خانه و بوي ادكلن نااشنا مردونه به مشامت برسد.....
خرد ميشوي....فرو ميريزي.....كمرت ميشكند....

*********************************************

وقتی از غم دوریت اشک میریزم ... به این فکر میکنم تو لیاقت این و داری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ عقلم با نیشخند میگه معلومه که نه!!!!!!! ولی لعنت به این چشم ها که بویی از عقل و منطق نبردن و حرف خودشونو میزنن......
***************************************
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 21:07
+5
saeed
saeed

شب را سپری می کنم تا در گذر لحظه هایم،


نگاهم بر زیبایی نگاهت خیره گردد و من باشم و چشمان تو و اشتیاق عشق



...........


از حصار افکار پریشانم می گریزم و می روم،


تا به روزی که دستهایمان به هم آغوشی هم برسند


تا به روزی که به بها و بهانه عشق،


تنمان کنار هم آرام گیرند.


...........


می روم تا در پی من گامهایم،


آرزوی با تو بودن را به تصویر بکشند



دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 20:38
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در این زمانه
آدمها …!
حتی حوصله ندارند
به حرفهای سر زبانی یکدیگر گوش دهند …
چه برسد به اینکه بخواهند
سطر سطر روح ِ تــو را بخوانند …
در واژه نـامـه ی مجـازی
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 15:14
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ