یافتن پست: #برس

Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

می نویسم... می نویسم از تو، تا تن کاغذ من جان دارد با تو از حادثه ها خواهم گفت، گریه این گریه اگر بگذارد گریه این گریه اگر بگذارد، با تو از روز ازل خواهم گفت فتح معراج غزل کافی نیست، با تو از اوج غزل خواهم گفت می نویسم همۀ هق هق تنهایی را، تا تو از هیچ به آرامش دریا برسی تا تو در هم همه همراه سکوتم باشی، به حریم خلوت عشق تو تنها برسی می نویسم همۀ با تو نبودن ها را، تا تو از خواب مرا به با تو بودن ببری تا تو تکیه گاه امن خستگی ها باشی، تا مرا باز به دیدار خود من ببری

دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 14:20
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
بار خدایا از کوی تو بیرون نرود پای خیالم : نکند فرق به حالم

چه برانی چه بخوانی : چه به اوجم برسانی چه به خاکم برسانی

نه من آنم که برنجم نه تو آنی که برانی
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 14:06
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در این هیاهوی خلق
که پُتک بر آرامش ات میزند
دلم پیاده رویی میخواهد , بارانی!
...
دست خودم را بگیرم
برویم صحبت کنان
تا انتهای گریستنِ آخرین ابرِ زندگی!
...
نفرین به اجتماع
که نمی گذارد صدا به صدا برسد!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/21 - 20:10
roya
roya

بهترین لب و بهترین سینه ،کدومه؟

.

.

.

.

.

.
.

.

لب دریا و سینه قبرستون!!
برو از خدا بترس بازم فک کردین من از اوناشم؟!!
تسبیح من کو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

دیدگاه  •   •   •  1392/06/21 - 13:16
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
شعری از ناصر الدین قاجار

خرم دلی که منبع انهار کوثرست – کوثر کجا زدیده پر اشک بهترست

نام حسین و کربلا هر دو دلرباست – نام علی اکبر از آن دلرباترست

رفتم به کربلا به سر قبر هر شهید – دیدم که تربت شهدا مشک و عنبرست

هر یک مزار و مرقد شان چهار گوشه داست – شش گوشه یک مزار در آن هفت کشورست

پرسیدم از کسی سببش را بگریه گفت – پایین پای حسین قبر اکبرست

بر دست راست قبر یکی پیر جلوه کرد – ز آنگوشه رواق که نزدیکی درست

پرسیدم از مخادم " آن کین ؟ مزار کیست – گفتا حبیب نور دو چشم مظاهرست

نزدیک نهر علقمه دیدم یکی شهید – گفتم چرا جدا ز شهیدان دیگرست

گفتا خموش باش که عباس نوجوان – منظور او ادب به جانب برادرست

رفتم به خیمه گاه شنیدم به گوش دل – دیدم صدای زینب مظلوم اطهرست

عازم شدم به حجله داماد کربلا – دیدم عروس قاسم داماد مضطرست

رفتم ز کربلا به سر تربت علی – دیدم که بارگاه نجف عرش اکبرست

وارد شدم به صحن و سرایش به صد امید – دیدم چهل چراغ علی سرو کوثرست

برگشتم از رواق شدم وارد حرم – دیدم که چشم نوح نبی جای حیدرست

پر نور چشم نوح نبی از علی بود – این نکته هم زکاتب از خاک کمترست

ناصر چو در نجف رسید بحزن و گریه گفت – هر صبح و شام چشم امیدش به این درست
دیدگاه  •   •   •  1392/06/21 - 00:04
+6
ساناز
ساناز
ب بعضیا هم باید گفت : عزیز شما سیرابی گاو هم نیستی ؛ چه برسه به جیگر ما ! .
دیدگاه  •   •   •  1392/06/20 - 00:50
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

ایستــــاده ام ...

در آخـــــرین ایستــــگاه دنیا...

دلـــــهره دارم...

میتـــــرسم ...

دنیــــا به پایان برسد...

و قطــــاری که تو با آن می آیی...

هیچ وقــــت نرسد...
دیدگاه  •   •   •  1392/06/19 - 21:21
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

بہ مـטּ نگو وقتے ڪہ رفتـم صبـور باش ؛
بہ کسے ڪہ شنا نمے دانـد ، نمے گـویند در غـرق‌ شدטּ عجلہ نڪטּ !
بے صدا بـرو ،
و در را پشـﭞِ سرﭞ ببنـد
تا مـטּ صـداے آטּ پرنده را نشنـوم ..
ڪہ نمے دانـد یڪ نفر با رفتنش مے توانـد یڪ شہـر را از سڪنہ خالے ڪنـد ..
تـا مـטּ آرام بمیــرم
تا تـو بہ ایستگاه برسے
این خانہ در سڪوﭞ غـرق شده‌ اسـﭞ ..
دیدگاه  •   •   •  1392/06/19 - 21:12
+1
*elnaz* *
*elnaz* *
می خواهم معلق میان آب های روان همچون یک ماهی آزاد از تو بگذرم تا به پایان برسم.....


دیدگاه  •   •   •  1392/06/19 - 18:16
+3
fingliiiiiiii
fingliiiiiiii
اگه عاشقی، سعی کن به عشقت برسی چون وقتی بره دیگه رفته.

 اگه عاشق نیستی پس تلاش نکن که طعمش رو بچشی.


چون تلخترین شیرینی روزگاره...............{-6-}{-6-}

آخرین ویرایش توسط fingilii در [1392/06/19 - 00:54]
دیدگاه  •   •   •  1392/06/19 - 00:52
+9

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ