یافتن پست: #برود

مهسا
مهسا
زندگی میکنم ... حتی اگر بهترین هایم را از دست بدهم!!! چون این زندگی کردن است که بهترین های دیگر را برایم میسازد بگذار هر چه از دست میرود برود؛ من آن را میخواهم که به التماس آلوده نباشد، حتی زندگی را
دیدگاه  •   •   •  1391/01/11 - 23:56
+9
babak
babak
زندگي كوهتاتر از آن است كه به خصومت بگذرد و قلبها گراميتر از آنند كه بشكنند آنچه از روزگار به دست مي آيد با خنده نميماند و انچه از دست برود با گريه جبران نميشود فردا خورشيد طلوع خواهد كرد حتي اگر ما نباشيم
دیدگاه  •   •   •  1391/01/11 - 02:15
+1
امید
امید
زندگی میکنم ... حتی اگر بهترین هایم را از دست بدهم!!! چون این زندگی کردن است که بهترین های دیگر را برایم میسازد بگذار هر چه از دست میرود برود؛ من آن را میخواهم که به التماس آلوده نباشد، حتی زندگی را .
ارنستو چگوارا
دیدگاه  •   •   •  1391/01/8 - 14:04
+4
reza
reza
درست است که من همیشه از نگاه نادرست و طعنه ی تاریک ترسیده ام
درست است که من زیر بوته ی باد، سر بر خشت خالی نهاده ام
درست است که طاقت تشنگی در من نیست....
اما با این همه گمان مبر که در برودت این بادها خواهم برید...
دیدگاه  •   •   •  1391/01/6 - 19:20
+2
عسل ایرانی
عسل ایرانی
میکنم ... حتی اگر بهترین هایم را از دست بدهم!!! چون این زندگی کردن است که بهترین های دیگر را برایم میسازد بگذار هر چه از دست میرود برود؛ من آن را میخواهم که به التماس آلوده نباشد، حتی زندگی را . ارنستو چگوارا
دیدگاه  •   •   •  1391/01/2 - 22:50
+5
سیاهه ای از آسمان
سیاهه ای از آسمان
زندگی میکنم ... حتی اگر بهترین هایم را از دست بدهم!!! چون این زندگی کردن است که بهترین های دیگر را برایم میسازد بگذار هر چه از دست میرود برود؛ من آن را میخواهم که به التماس آلوده نباشد، حتی زندگی را .

ارنستو چگوارا
1 دیدگاه  •   •   •  1391/01/2 - 02:10
+7
-1
mohamad
mohamad
ساعت مچی ات را باز کن … دست هایت را در بیاور
بگذار برای یک شب هم که شده
آب ِ خوشی / از گلوی ِ چشمهایت / پایین برود
دیدگاه  •   •   •  1391/01/1 - 16:01
+2
reza
reza
روحم می خواهد برود یک گوشه بنشیند پشتش را بکند به دنیا زانو هایش را بغل کند و بلند بلند بگوید:من دیگر بازی نمی کنم
دیدگاه  •   •   •  1390/12/28 - 00:13
+2
reza
reza
درست است که من همیشه از نگاه نادرست و طعنه ی تاریک ترسیده ام
درست است که من زیر بوته ی باد، سر بر خشت خالی نهاده ام
درست است که طاقت تشنگی در من نیست....
اما با این همه گمان مبر که در برودت این بادها خواهم برید..
دیدگاه  •   •   •  1390/12/27 - 21:23
+2
ronak
ronak
کاش می شد چشمها به پیشواز نگاه مهربانی برود
چشمه چشمانم خشکیده
دیدگان پرطراوتم پژمرده شده
کاش از انتظار رهایی یابم ......
دیدگاه  •   •   •  1390/12/27 - 16:54
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ