یافتن پست: #بو

*elnaz* *
*elnaz* *

دستــ ـم را بالا مــ ـي برم..

و آسمان را پايين مــ ـي کشـــ ـم..



 مــ ـي خواهــــــ ـم بزرگــــــ ـي زمين را نشان آسمان دهـــــــ ـم !
تا بداند..



گمشده ي من..
نه در آغــــ ـوش او . . .
که در همين خاک بـــــــ ـي انتهاست آنقدر از دل تنگـــــ ـي هايـــــــ ـم برايش
خواهــــــ ـم گفت

تا ســـ ـرخ شود . . .

تا نــــ ـم نــــ ـم بگريد . . .

آن وقت رهايش مـــ ـي کنــــــــ ـم

و مـــ ـي دانــــــ ـم

کســــــ ـي هــــــ ـرگــــــ ـز نــــــ ـخواهد دانست

غـــــــ ـم آن غروب بارانـــــــ ـي

همه از دلتنگـــ ـي هاي من بود . .


دیدگاه  •   •   •  1393/04/28 - 15:51
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یادتونه؟ بچه که بودیم ماه رمضون از دوستامون می پرسیدیم:
روزه ای ؟
- آره
زبونتو ببینم؟!!
-آآآآآآآآآ

اما حالا اگه از بچه ها بپرسیم روزه ان تعجب می کنن؟!
دیدگاه  •   •   •  1393/04/28 - 11:35
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
توی خونه تنها بودم؛

به خودم گفتم:قربونت برم!

یه کم مکث کردم،باز به خودم گفتم:خدا نکنه عزیزم!!!

تنهاییه دیگه...
دیدگاه  •   •   •  1393/04/27 - 18:51
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥


پسرم زن میخواد دست بجنبونید

دیدگاه  •   •   •  1393/04/27 - 18:47
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تو ماشین نشستم دارم میرم سمت انزلی!! راننده یه سی دی گلچین از شادمهر و هایده و داریوش تا سامی بیگی و تیلور سویفت و inna گذاشته ...!!
شادمهر شروع کرد به خوندن ... سرعت 70 کیلومتر !!!
رفت رو سامی بیگی ... سرعت 125 کیلومتر!!!
هایده خدا بیامرز شروع شد ... سرعت45 کیلومتر!!!
تیلور سویفت که شروع شد یهو یه بکس وباد کرد ، نزدیک بود برم تو شیشه!!! سرعت 140 کیلومتر
داریوش که شروع شد ... دیدم راننده ماشین رو کنار جاده نگهداشت!! یه سیگار روشن کرد شروع کرد کشیدن و رفت تو فکر.! بهش گفتم اقا اتفاقی افتاده؟ گفت : صدا رو داری جون داداش!! داریوش حیف شد به خدا..!
منم نمیدونستم چی بگم!!
اهنگ تمام شد!!
الان inna داره پخش میشه !!
سرعت 240 کیلومتر... پلیس نامحسوس دنبالمونه!!! هلکوپتر هم از بالا گردو خاک میکنه!!دوستم تماس گرفته میگه : شبکه 3 دارن پخش زنده نشونمون میدن تو فکرن که لامبورگینی بفرستند یا فراری!!
دیدگاه  •   •   •  1393/04/27 - 18:46
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



لایکا بالا واسه غیرت و انسانیتش.. :(
روزبه فقیه فتحی منجی غریق 23 ساله برای نجات 2 نفر در ساحل قوی انزلی رفته بود ، پس از نجات آنها به دلیل نداشتن تجهیزات و امکانات لازم و تحمل فشار بیش از اندازه دچار ایست قلبی شد و جان به جان آفرین تسلیم کرد ... روحت شاد... فرقی با یه قهرمان نداری روزبه جوان... <img src=(" title=":((" />
2 دیدگاه  •   •   •  1393/04/27 - 13:44
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
اصلا میگن... دوست دختری که مهربون و نجیب و خوشگل .... دوست دختر نیست که!مامان بچمونه :
دیدگاه  •   •   •  1393/04/27 - 13:39
+3
yagmur
yagmur
tigrantsitoghdzyanmilleniummirror.jpg




مرا با هفت رنگ عشق نقاشی کن...

مرا خاکستری نقاشی نکن!

مرا آنگونه که هستم نقاشی کن

مثل یک آه از ته دل

به رنگ زندگی ، صورتی نقش بزن

منو با دلی پروسواس و با احساس

به رنگ یاس

بدون خواهش به رنگ آرامش

آبی نقش بزن

چشمانم را عسلی به یاد نگاه های شیرینمان

لبهایم را مثل نیمه سیب که مانده بی نصیب

سرخ نقش بزن

نه حسرت دیروز ، نه اندیشه فردا

امیدم را سبز نقش بزن

عشقمان را شرابی نقاشی کن

گوارا هر قدر بنوشیم از آن

نوشِ من و تو

هفت رنگ عشقم را قاب احساست کن

و آویز دلت....

تا ابد محبوب من..........
دیدگاه  •   •   •  1393/04/26 - 16:53
+1
yagmur
yagmur

می خواهم و می خواستمت
تا نفسم بود





می سوختم از حسرت و عشقِ
تو بَسَم بود





 عشق تو بَسَم بود که این
شعله بیدار





 روشنگرِ شبهای بلندِ
قفسم بود







آن بختِ گُریزنده دمی
آمد و بگذشت







غم بود که پیوسته نفس در
نفسم بود







دست من و آغوش تو !
هیهات ! که یک عمر







تنها نفسی با تو نشستن
هوسم بود





 بالله که بجز یادِ تو ،
گر هیچ کسم هست







حاشا که به جز عشق تو گر
هیچ کسم بود





 لب بسته و پر سوخته ، از
کوی تو رفتم





 رفتم ، بخدا ، گر هوسم
بود بَسَم بود !




axhaye_asheghane_jadid_02.jpg
دیدگاه  •   •   •  1393/04/26 - 16:52
+1
yagmur
yagmur




من دیوانه ی آن لحظه ای هستم که تو دلتنگم شوی




و محکم در آغوشم بگیــری




و شیطنت وار ببوسیم




و من نگذارم !




عشق من ، بوسه با لجبازی ، بیشتر می چسبد !


دیدگاه  •   •   •  1393/04/26 - 16:49
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ