اگه يه روز فرزندي داشتي بيشتر از هر اسباببازي ديگهاي براش بادكنك بخر . بازي با بادكنك خيلي چيزا رو به بچه ياد ميده . بهش ياد ميده كه بايد بزرگ باشه اما سبك، تا بتونه بالاتر بره .. بهش ياد ميده كه چيزاي دوست داشتني ميتونن توي يه لحظه، حتي بدون هيچ دليلي و بدون هيچ مقصري از بين برن، پس نبايد زياد بهشون وابسته بشه.. و مهمتر از همه : بهش ياد ميده كه وقتي چيزي رو دوست داره نبايد اونقدر بهش نزديك بشه و بهش فشار بياره كه راه نفس كشيدنش رو ببنده، چون ممكنه براي هميشه از دستش بده..
شماهاهم وقتی بچه بودین مامان باباتون بهتون میگفتن اگه دستتون رو از پنجره ماشین بیرون کنید بعد کامیون رد شه دستتون قطع میشه؟؟ یا فقط پدرمادرمن با روح و روان من بازی می کردن؟؟!
اصن یه وضعی!
بهانه هایت برای رفتن چه بچه گانه بود چه بیقرار بودی زودتر بروی از دلی که روزی بی اجازه وارد آن شده بودی… من سوگوار نبودنت نیستم !! من شرمسار این همه تحملم …
اعتراف میکنم وقتی بچه بودم بابام برام یه مرغ حنایی خوشگل و کرچ خرید. منم هی پرتش میکردم بالا تا پرواز کنه. اون فلک زده هم برای اینکه نیوفته بال بال میزد، مث خر کیف میکردم. بالاخره تو یه صانحه هوایی جان به جان آفرین تسلیم کرد. نخند خو بچه بودم دیگه!
ok
1392/04/12 - 23:09bacheha bazi nakonid
1392/04/12 - 23:22chera onvaght????
1392/04/12 - 23:31akhe bazisho dos nadaram
1392/04/12 - 23:32to dos nadari hame bazi nakonan???
1392/04/12 - 23:33