M 0 R i c A R L0
مامانه داشته واسه بچه اش لالائي ميخونده بعد از ۱۵ دقيقه بچه ميگه : خوب ديگه مامان خفه شو ميخوام بخوابم !!!
sasan pool
خب به دلیل طولانی بودن داستان داستان را در قسمت دیدگاه میزارم.
امید
وقتي كه بچه بودم هر شب دعا ميكردم كه خدا يك دوچرخه به من بدهد. بعد فهميدم كه اينطوري فايده ندارد. پس يك دوچرخه دزديدم و دعا كردم كه خدا مرا ببخشد. هی با خود فکر می کنم ، چگونه است که ما ، در این سر دنیا ، عرق می ریزیم و وضع مان این است و آنها ، در آن سر دنیا ، عرق می خورند و وضع شان آن است! ... نمی دانم ، مشکل در نوع عرق است یا در نوع ریختن و خوردن
( دکتر علی شریعتی )
سحر
همیشه موقع مدرسه اینجوری بودم
moein
بچه ها راستی کدام یک از شما رشته تحصیلیتون فنیه؟؟؟