یافتن پست: #بچه

melika
melika


می خواهم بخوابم
خدایا مراببخش!
و اگر درخواب مردم
تمام اسباببازی هایم را بشکن،
تا بچه دیگری از آن ها استفاده نکند.
آمین!
3 دیدگاه  •   •   •  1392/10/21 - 18:49
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بچه ها کم کم داریم به آخر امتحانا نزدیک میشیم!!
کم کم به فکر جا و مکان خود بعد از گرفتن کارنامه ها باشید که تو این زمستونی و سرما بیرون نمونید :-Dستاد یادآوری داغ دل دانش آموزا
7 دیدگاه  •   •   •  1392/10/21 - 16:05
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
من برم امتحان
بچه های خوبی باشین تا من میام
7 دیدگاه  •   •   •  1392/10/21 - 11:51
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺳﻔﯿﺪ ﺑﭙﻮﺷﻢ ...
.
.
.
.
.
.
.
.
تا ﺑﯿﺎﯾﻦ ﻣﻄﺒﻢ ....

ﭼﻪ ﺍﻣﭙﻮﻝ ﻫﺎﯾﯽ ﺑﺰﻧﻢ بهتون!!!

ﭼﯿﻪ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﯼ میخوام بمیرم؟
4 دیدگاه  •   •   •  1392/10/21 - 11:40
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

فرق تقلب کردن پسرا و دخترا:


1_ پسرا:
(بغل دستی): پس احمد اینم کتاب صفخه 240 جوابش نیست که لامصب!!! اون برگه آچاری که بهت دادم از گلوت پایین نره ایشاله . مرضو ننوشتم سریع جزوتو ببین پیدا میکنی جوابشو فقط سریعا بچه ها منتظرن
(پشت سری): مهدی جواب سوال 4رو ته کفشم نوشتم ، گرفتم بالا زود بنویس داداش اگرم خواستی درش بیار نوبتی بده بره!!!!



2_دخترا:
الههههههههههههه ه ه ه ... الههههههههه ه ه ه ...
(الهه در حال نوشتن به طرز وحشیانه ای همراه با یک لبخند ملیح !!!)
مهشییییییییددددد مهشیییییییییییییییدددد توروخدا مهشییییییییییدددد
(مهشید: ننوشتم بابا برگم سفیده اه . دو دقیقه بعد: استاد برگه هامون تموم شد یه برگه میدید؟!!!!!!)

دیدگاه  •   •   •  1392/10/19 - 20:01
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
باباچرابچه های ترم بالایی وقتی میفهمن ترم اولی هستیم انقده قیافه می گیرن واسه ادم؟خوچیه؟عایاکاری بدی کردیم؟عایاجرم محسوب میشود؟اصن همین خودت که داری میخندی خدایی ازترم6شروع کردی؟؟؟؟والا...
دیدگاه  •   •   •  1392/10/19 - 13:21
+3
AmirAli
AmirAli
تق تق تق تق
کسی هست؟؟؟
سلام
سلام دوستام
9 دیدگاه  •   •   •  1392/10/18 - 19:12
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
من یه بار بچه بودم

در حمومُ باز کردم بخارا بره بیرون

اشتباهی سمرقند رفت بیرون...

بی مزه هم خودتونین
دیدگاه  •   •   •  1392/10/18 - 18:37
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

معلمه پدرشاگردش رو احضار میکنه مدرسه...


فرداش پدره میاد میگه چی شده؟مشکل چیه؟


معلمه میگه بچه ی شما خیلی خنگه..!


پدر:یعنی چی؟


معلم:الان بهتون میگم..نگاه کنید...


به شاگردش میگه برو ببین من تو حیاط مدرسه ام؟


پسره میره و میادمیگه نه خانم معلم توحیاط نبودید..


معلم میگه شایدتودفترمدیر ام برو اونجا رو ببین


پسره دوباره میره ومیاد میگه نه خانم اونجا هم نبودید...


معلم به پدرپسره میگه ببینید..ببینیدچقدر بچتون خنگه...


پدر میگه: خب شاید رفتی مرخصی ....!!!!

دیدگاه  •   •   •  1392/10/17 - 20:47
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بچه که بودیم سر کلاس قرآن میخواستم قرآن بخونم یه ژستی میگرفتم که نگو !
بسم الله الرحمن الرحیم رو فقط مثل عبدالباسط میخوندم ، بقیه شو میرفتم تو پایه عباس قادری و جواد یساری …
.
دیدگاه  •   •   •  1392/10/17 - 18:37
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ