یافتن پست: #بچه

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



سبزه عید بچه های پاتوق


دیدگاه  •   •   •  1392/12/27 - 21:46
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

پسر بچه ای یک برگه کاغذ به مادرش داد. مادر که در حال آشپزی بود،دست هایش را با حوله تمیز کرد و نوشته را با صدای بلند خواند.
او نوشته بود؛ صورتحساب
کو تاه کردن چمن باغچه: 5000 تومان،مراقبت از برادر کوچکم: 2000 تومان ،نمره ی ریاضی خوبی که گرفتم 3000 تومان، بیرون بردن زباله : 1000 تومان.
جمع بدهی شما به من : 11000 تومان.
مادر نگاهی به چشمان منتظر پسرش انداخت و چند لحظه خاطراتش را مرور کرد. سپس قلم را برداشت و پشت برگه ی صورتحساب نوشت:
بابت 9 ماه بارداری که در وجودم رشد کردی،هیچ.
بابت تمام شب هایی که به پایت نشستم و دعا کردم،هیچ.
بابت تمام زحماتی که در این چند سال کشیدم تا بزرگ شوی،هیچ.
بابت غذا،نظافت تو،اسباب بازی هایت،هیچ.
و اگر شما این ها را جمع بزنی خواهی دید که: هزینه ی عشق واقعی من به تو هیچ است.
وقتی پسر آنچه را که مادرش نوشته بود خواند،چشمانش پر از اشک شد و در حالی که به مادرش نگاه می کرد، گفت:
" مامان ... دوستت دارم"
آنگاه قلم را برداشت و زیر صورتحساب نوشت:
قبلا به طور کامل پرداخت شده.

دیدگاه  •   •   •  1392/12/27 - 21:40
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

در راستای اینکه پست هام تموم شده میخوام براتون برقصم :|

جونی جونم یار جونم بیا دردت به جون ، دم مهتاب لب دریا سی تو آواز می خونم ، جونی جونم یار جونم آآآآآآآ بیا وسط :))))
('_')
_//
_\/

('_')
\\
\/

/('_')\
_||
_\/
چون بچه های خوبی بودین یک هلیکوپتری هم واستون میزنم :|

_/\
_|
_/\
(.-.)
سفارش مجالس پذیرفته می شود :

دیدگاه  •   •   •  1392/12/27 - 21:36
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یه روز یه آقایی با بچه ش میرن سینما میبینن جلوشون یه كچل نشسته!

آقاهه به بچه ش میگه:اگه زدى پسه كله این كچله یه ساندویچ بهت میدم.بچهه میزنه توسر کچله!!
کچله برمیگرده میگه: چرا مىزنى؟
میگه:به به عباس کچل خوبی؟
کچله میگه عباس کچل کیه!
پسره میگه:آخ ببخشید فك كردم دوستم عباس كچله!
دو دیقه بعد دوباره آقاهه میگه اگه دوباره بری بزنى پسه كله ش 10 هزارتومن بهت میدم!
باز میزنه تو سره کچله!
کچله میگه :باز دیگه چرا زدى؟؟
میگه:آقا ناموساً تو عباس کچل نیستى؟
کچله میگه:نه بخدااااا.
کچله میبینه هى داره کتک میخوره میره 20 تا صندلى جلوتر میشینه

.باز آقاهه ب بچه ش میگه:اگه برى اونجا و بزنى پسه كله ش 20 هزار تومن بهت میدم!
بچه ش میگه باشه.میره پشت سر وكچله محكم میزنه تو سرش میگه:عباس کچل تو اینجا نشستی من یكساعته اون بیچاره رو میزدم:|????????
دیدگاه  •   •   •  1392/12/27 - 19:41
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
پسر :بابا کی یخچالو اختراع کرد؟
پدر :نمیدونم پسرم

پسر :پس کولر رو کی اختراع کرد؟
پدر :نمیدونم

مادر :بچه اینقد از بابات سوال نپرس چرا مزاحمش میشی؟
پدر :بزارسؤال کنه معلوماتش بره بالا :|
دیدگاه  •   •   •  1392/12/27 - 19:39
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

دیشب پیام دادم به دوستام
.
.
.
.
.
.
.

___________________

در این خط ها با نوشته هات در این روزای پایانی سال برامی یک یادگاری بنویس!

.
.
.
.
اولی: برو عامو شارژ ندارم
دومی:سوسول بازی در نیار بچه!
سومی:خیلی خری
چهارمی:یه شارژ5 تومنی بفرس
اخری:سرتو بذار رو شونم خوابت بگیره، جاخالی میدم حالت بگیره!
من برم خودمو معرفی کنم

دیدگاه  •   •   •  1392/12/26 - 21:11
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم....



خیلی تت تاثیر قرار گرفتم...

سرشار از احساسه این بچه....

اصن احساس تو این عکس از بغل مانیتور میزنه بیرون...

با تم اهنگ تایتانیک این عکسو ببینین ...

وای اشک تو چشام حلقه زده نمیتونم مانیتورو ببینم دسمال لدفا




دیدگاه  •   •   •  1392/12/26 - 19:36
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



یکی از آئینهای سالانه و دیرینه ی ایرانیان جشن سوری، چهارشنبه سوری یا به عبارتی دیگر چارشنبه سوری است. ایرانیان آخرین سه شنبه سال خورشیدی را با بر افروختن آتش و پریدن از روی آن به استقبال نوروز می روند. چهارشنبه سوری، یک جشن بهاری است که پیش از رسیدن نوروز برگزار می شود.
مردم در این روز برای دفع شر و بلا و برآورده شدن آرزوهایشان مراسمی را برگزار می کنند که ریشه اش به قرن ها پیش باز می گردد که مراسم ویژه آن در شب چهارشنبه صورت می گیرد برای مراسم در گوشه و کنار کوی و برزن نیز بچه ها آتش های بزرگ می افروزند و از روی آن می پرند و ترانه (سرخی تو از من ، زردی من از تو ) می خوانند. ظاهرا مراسم چهارشنبه سوری برگرفته از آئینهای کهن ایرانیان است که همچنان در میان آنها و با اشکال دیگر در میان باقی بازماندگان اقوام آریائی رواج دارد و “سور” در زبان و ادبیات فارسی و برخی گویش های ایرانی به معنای “جشن”،”مهمانی“و “سرخ” آمده است.
جشن سور از زمان های بسیار دور در ایران مرسوم بوده است. قبل از ورود اسلام به ایران هر سال ۱۲ ماه، و هر ماه به ۳۰ روز بوده که هر کدام از این ۳۰ روز اسمی مشخص داشته است که بعد از ورود اسلام به ایران تقسیمات هفته نیز به آن اضافه شد. در ایران باستان در پایان هر ماه جشن و پای کوبی با نام سور مرسوم بوده است. مختار برای کشتن یزید که در شهر کوفه که اکثر آنان ایرانی بوده اند از این فرصت استفاده کرده و در زمان همین جشن که مصادف با چهارشنبه بود یزید را قصاص نمود. بعد از گذشت چند سال بعد از ورود اسلام به ایران به آرامی جشن سور در ایران کم رنگ و به آخرین چهارشنبه سال محدود شد. جشن سور از مراسم اصیل ایرانی است و منشا خارجی ندارد. آتش از عناصر چهارگانه است و تنها عنصری است که آلوده نمی شود به همین منظور از گذشته های بسیار کهن تاکنون این آداب مرسوم بوده است.
با امید به چهارشنبه سوری زیبا، فرهنگ ساز و بدور از هر گونه خطر احتمالی





دیدگاه  •   •   •  1392/12/26 - 16:23
+1
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
بچه فامیلمون هنوز تو شکم ننشه رفتن براش ماشین برقی خریدن
اونوقت ما تا راهنمایی با متکا و پتو براخودمون ماشین درست میکردیم
گوشتکوب دندمون بود !
یه کاسه ام نقش فرمونو ایفا میکرد !
تازه وقتایی که زیادبودیم به صندلیاش اضافه میکردیم
با بچه ها دسته جمعی میرفتیم مسافرت ، کلی ام حال میداد :D
دیدگاه  •   •   •  1392/12/25 - 22:37
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
هواپیمای مالزی با ۲۳۹ تا سرنشین توی عصر تکنولوژی گم شده...

اونوقت من بچه بودم بابام میگفت چرا مداد گم میکنی؟!O_o
دیدگاه  •   •   •  1392/12/25 - 20:15
+1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ