یافتن پست: #تلخ

ronak
ronak
تلخ میگذرد…
این روزها را میگویم
که قرار است از تو …
که آرام جان لحظه هایم بوده ای
برای دلم
یک انسان معمولی بسازم!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/22 - 14:51
+3
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
نيازم، نه ديگر آغوشت است، نه دستانت، نه لبانت، نه گيس سياه و نه چشم خمارت... با يك نخ سیگار تلخ، فرو مي برم حماقتم را كه دوستت داشت
دیدگاه  •   •   •  1390/12/22 - 11:01
+4
-1
علـــــــــــــــــی
علـــــــــــــــــی
حکــــــــایت تلخیستــــــــــ

مانده ام بـــرای تـــــ ـ ـو ...

رفتــــه ای بــــــرای دیــــگری ......
دیدگاه  •   •   •  1390/12/21 - 16:41
+3
ronak
ronak
خیانت واژه ی تلخی ست ، حقیقتی زهرآگین ،
فرود دشنه، پی در پی ، بر پیکره ی دوستت دارمها ...........
هرگز تبرئه ای نیست
آنکه را که را چنین به کشتن قلب آهنگین عشق برخاست و دلی را که پژمرد …
با عشق به من.......... به من خیانت کردی
دل دادم و تو رد امانت کردی
رفتی و چه آسوده ز من دل کندی
هر دو قلمت خورد اگر برگردی !! … .
دیدگاه  •   •   •  1390/12/21 - 13:38
+4
reza
reza
كاش امشب عاشقی هم پا می گرفت

تشنگی هم طعم دریا می گرفت

كاش امشب كوچه های منتظر

یك سلام گرم از ما می گرفت

این سكوت تلخ . دنیای من است

كاش دستت . دست دنیا میگرفت

آسمان ابری ترین اندوه را

از دل سنگین شبها می گرفت

پنجره دلتنگ چشمی آشناست

كاش می شد عاشقی پا می گرفت
2 دیدگاه  •   •   •  1390/12/20 - 22:18
+5
reza
reza
كاش امشب عاشقی هم پا می گرفت

تشنگی هم طعم دریا می گرفت

كاش امشب كوچه های منتظر

یك سلام گرم از ما می گرفت

این سكوت تلخ . دنیای من است

كاش دستت . دست دنیا میگرفت

آسمان ابری ترین اندوه را

از دل سنگین شبها می گرفت

پنجره دلتنگ چشمی آشناست

كاش می شد عاشقی پا می گرفت
دیدگاه  •   •   •  1390/12/20 - 21:52
Tiam Mohseni
Tiam Mohseni
چـه اشـتـبـاه بـزرگـیسـت....... تلخ کردن زندگی خود بـرای کـسـی کـه......... در دوری مـا شـیـریـن تـریـن لـحـظـات زنـدگـیـش را سپری مـی کـند{-28-}{-31-}
دیدگاه  •   •   •  1390/12/20 - 19:38
+3
maryam
maryam
ای کاش دنیا واسه ۱ شب مال من بود....
اون وقت با خوشحالی‌ از دنیام پرتت می‌کردم بیرون!
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/20 - 19:30
+5
mehrshad kabiri
mehrshad kabiri
مرد باس بخنده هرچند هم خنده ش از روی غم باشه و تلخ
دیدگاه  •   •   •  1390/12/20 - 18:54
+4
از خدا صدا نمی رسد!
ای ستاره، ای ستارۀ غریب!
ما اگر ز خاطر خدا نرفته ایم؟
پس چرا به داد ما نمی رسد؟
ما صدای گریه مان به آسمان رسید
از خدا چرا صدا نمی رسد؟
بگذریم ازین ترانه های درد،
بگذریم از این فسانه های تلخ،
بگذر از من ای ستاره شب گذشت،
قصۀ سیاه مردم زمین،
بسته راه خواب ناز تو.
می گریزد از فغان سردِ من
گوشِ از ترانه بی نیاز تو!
ای که دست من به دامنت نمی رسد؛
اشک من به دامن تو می چکد!
با نسیم دلکش سحر،
چشم خستۀ تو بسته می شود
بی تو، در حصار این شب سیاه،
عقده های گریۀ شبانه ام،
در گلو شکسته می شود

(فریدون [!])
دیدگاه  •   •   •  1390/12/19 - 22:27
+7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ