یافتن پست: #تلخ

☺SAEED☻
☺SAEED☻
زندگی خوب و بد مختصریست...
و پر از احساس است
طعم خوبی دارد که کمی هم تلخ است

مثل یک فنجان چای...
و کنارش عشق است...
مثل یک حبه قند...
زندگی را با عشق نوش جان باید کرد..
دیدگاه  •   •   •  1390/12/19 - 09:50
+2
sasan pool
sasan pool
دوست بدار آن هایی را که در زندگیت نقشی داشته اند

نه آن هایی که برایت نقش بازی کرده اند......!
...................................................................
هیچ کـــــــس
کسی را کـــــــه می خواهد
پیــــــــدا نمی کند
مـــــــــا انسان هــــــــــــا
یا دیر به هم می رسیم
... یا آنقــــــدر زود
که نمی فهمیم
............................................................
دلـــم ....
نه عشق آتشین میخواهد ، نه دروغ های قشنگ .... !
نه سکوت تلخ شاعرانه ، نه ادعاهای بزرگ ، نه بزرگی های پُر ادعا .... !
دلم یک فنجان قهوه ی داغ میخواهد و یک دوست که بشود با او حرف زد
.............................................................................................
دیدگاه  •   •   •  1390/12/17 - 22:32
+6
عسل ایرانی
عسل ایرانی
شل کن عمو درد نداره
.
.
.
..
.
.
تلخ ترین دروغ در تزریقات دورانِ کودکی:|
دیدگاه  •   •   •  1390/12/16 - 13:38
+7
ronak
ronak
با یک فنجان قهوه
قورت می دهم همه دلتنگیهایم را
و تلخ نوشته هایم را سر می كشم
لج كرده ام كه برایت بنویسم
عاشقت بمانم
لج كرده ام دوستت داشته باشم
.
.
.
گویا این فنجان قهوه هم با من لج کرده است
طعم شیرین دوست داشتن می دهد !!!!!!!!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/15 - 13:33
+4
sasan pool
sasan pool
چه اشتباه بـزرگیست، تلخ کردن زندگیمان


برای کسی که در دوری ما


شیرین ترین لحظات زندگیش را سپری میکند
دیدگاه  •   •   •  1390/12/13 - 21:29
ali rad
ali rad
چه تلخ محاکمه میشوند پائیز و زمستان که برای جان دادن به درخت جان میدهند وچه ناعادلانه کمی انطرفتر همه چیز به اسم بهار تمام میشود.
دیدگاه  •   •   •  1390/12/11 - 23:29
+2
امیرحسین
امیرحسین
زبان دخترای امروز: یه دختره پرسيدم : حالت چطوره ؟
گفت :ميجي يوجي !!
اولش فکر کردم داره چيني ژاپني حرف ميزنه
نگو منظورش اين بوده : مرسي ، تو چي..؟
یعنی این دخترا به روح اعتقاد دارن؟؟؟!!!
5 دیدگاه  •   •   •  1390/12/11 - 19:52
+6
عسل ایرانی
عسل ایرانی
مي دوني تلخ ترين اتفاق چيه؟
تو بخواي...
اونم بخواد...
ولي سرنوشت نخواد...
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/11 - 18:26
+3
iraj
iraj
بعد از سالهادختر كبريت فروش را ديدم.بزرگ و زيباشده بود
گفتم كبريت هايت كو؟!
ميخواهم اين سرزمين بي شرم را به آتش بكشم...
خنده تلخي كرد و گفت: سالهاست كه كبريت نمي خرند و تن مي فروشم !!!
4 دیدگاه  •   •   •  1390/12/10 - 22:43
+5
aB'Bas S
aB'Bas S
اگر عشق نبود به کدامین بهانه ای می خندیدیم و می گریستیم؟
کدام لحظه های ناب را اندیشه می کردیم؟



چگونه عبور روزهای تلخ را تاب می آوردیم؟
آری...
بی گمان پیشتر از اینها مرده بودیم اگر عشق نبود !
« دکتر علی شریعتی »
دیدگاه  •   •   •  1390/12/8 - 23:15
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ