یافتن پست: #تمام

ronak
ronak
با بغض میگوید
زن که باشی
گاهی بی دلیل اشک میریزی
و با تمامی تلاشت
...ریز ریز خرد میشوی
آرام اشکش را پاک میکنم با صدای خسته میگویم
مرد که باشی
بیشتر و بیشتر تلاش میکنی
بی صدا خرد میشوی
حق اشک ریختن هم نداری !!!!!!!!
1 دیدگاه  •   •   •  1391/01/1 - 02:19
+10
سیاهه ای از آسمان
سیاهه ای از آسمان
@ronak
تو که میدانی تمام وجودم هستی
این شعر را برای تو نوشتم تا بخوانی و بدانی همه ی زندگی ام هستی
نه قافیه دارد ، نه ردیف ، نه آهنگ دارد نه طنین
اینها همه حرف دلم بود ، همین!
4 دیدگاه  •   •   •  1391/01/1 - 01:53
+10
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
نيمه گـُمشده ام نيستي كه بـا نيمه ي ديگــر به جُستجويت برخيزم
تو… تمام گُمشده مني . . .
5 دیدگاه  •   •   •  1391/01/1 - 00:41
+6
Alireza
Alireza
با آرزوی 12ماه شادی،52هفته پیروزی،365روز سلامتی،8760 ساعت عشق،525600دقیقه برکت،3153000دوستی برای تمامی دوستان. سال نو مبارک{-35-}{-35-}{-35-}{-35-}{-35-}
دیدگاه  •   •   •  1390/12/29 - 18:59
+8
ali rad
ali rad
نی...

تنها سازی که تمام این سال ها

رقصاندمان...

چون رقص کولیان ...

اما نه گرد آتش...

بر آتش...
دیدگاه  •   •   •  1390/12/29 - 12:50
+2
مهسا
مهسا
من ایده آلیست نیستم،... باور کن نیستم،
چیزی که میخوام اصلا بزرگ و آرمانی نیست!
یه چیز ساده میخوام.... آرامش!
بفهم... خسته م از اینهمه دلتنگی
به قول تو بی مورد اما بنظر خودم منطقی
که نه کم میشه نه تموم.
دلتنگ حضور آدمیم که منو برای خودم بخواد،
منو دوست داشته باشه
با تمام خصلت های خوب و بدم...
آدمی که وقتی غمگینم
دوستانه سرمو روی شونه هاش بگیرهه
و با مهربونیش آرومم کنه
کسی که با یه نگاه مهربون و عمیقش
غم عالم از یادم بره
و با یه لبخند مطمئنش دلم پر بشه از باور؛
کسی که شبها آخرین کارش گفتن شب به خیر باشه
و اولین کارش بعد از بیداری فرستادن
یه صبح به خیر از ته دل!!!
کسی که از ته دل تمام این کارای ساده رو برام بکنه
نه برای ......
اینا واقعا ایده آلیست بودن رو می رسونه؟
دیدگاه  •   •   •  1390/12/29 - 01:29
+7
ronak
ronak
هی لعنتی
صدایت را از گوش من پس بگیر ...
من به گریه هایم نان قرض میدهم که التماس تو را نکنند ....
تا تو از پیش آبرویم نروی ........
این روز ها که میخواهی بی اجازه از چشمان من بیفتی ....
به تمام آنها که در بیرون ِ من در رفت و آمدند بگو :
حقیقت و حقارت از یک حرف مشترک شروع میشوند
اما من با کسی جز بی کسی هایم حرف مشترک ندارم .......
من دسته گلی هستم که خدا به آب داده (نه پدر)
تا تعادل این کره خاکی
زیر پای دلقکی هایش بر هم نخورد ..............
بگذار همان کودکی هایم را قرقره کنم ....
و دست دست کنم .... تنها پاستیل به جا مانده از کودکی هایم را
که تا دهان میبرمش..... گریه ام میگیرد
مبادا آخرین خاطره ی دختر ِ کودکیهایم را خورده باشم.........................
.
.
.
خطاب به تمام آنها که در بیرون ِ من در رفت و آمدند :
لطفا مرا هر کجا که دیدید آدم حساب نکنید ....
اما بگذارید
بی کسی ام دوباره مرا به نام کوچکم صدا بزند ....
دیدگاه  •   •   •  1390/12/29 - 01:10
+5
aB'Bas S
aB'Bas S
حتما اينو بخونيد
دكتر شريعتي :
«كلاس پنجم كه بودم پسر درشت هيكلي در ته كلاس ما مي نشست كه براي من مظهر تمام چيزهاي چندش آور بود ،آن هم به سه دليل ؛ اول آنكه كچل بود، دوم اينكه سيگار مي كشيد و سوم - كه از همه تهوع آور بود- اينكه در آن سن و سال، زن داشت. !... چند سالي گذشت يك روز كه با همسرم از خيابان مي گذشتيم ،آن پسر قوي هيكل ته كلاس را ديدم در حاليكه خودم زن داشتم ،سيگار مي كشيدم و كچل شده بودم
آخرین ویرایش توسط abbasv6 در [1390/12/28 - 23:24]
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/28 - 23:23
+4
Alireza
Alireza
اگه تمام شب برای از دست دادن خورشید گریه کنی ، لذت دیدن ستاره ها رو از دست می دی
دیدگاه  •   •   •  1390/12/28 - 23:20
+6
علـــــــــــــــــی
علـــــــــــــــــی
از آن روزی که سربازی به پا شد—ستم بر ما نشد بر دخـــتران شد
بسوزد آن که سر بازی به پا کرد—تمام دخـــتران را چشم به راه کرد{-7-}
2 دیدگاه  •   •   •  1390/12/28 - 23:00
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ