یافتن پست: #تمام

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



تــــــــو را

به رخ تمام شقایق ها میکشم ومیگویم:

تارفیقم هست زندگی باید کرد...




دیدگاه  •   •   •  1392/07/25 - 20:21
+3
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi


وقتی که تمام شیرها پاکتی اند ! وقتی همه ی پلنگ ها صورتی اند ! وقتی که دوپینگ پهلوان می سازد ! ایراد مگیر عشق ها ساعتی اند . . .


دیدگاه  •   •   •  1392/07/25 - 12:55
+2
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi


گاهـــﮯ... حجم ِ בلتنگـﮯ ـهايَـ م آنقدر زيــآد مـﮯ شـوב ڪــﮧ دنيــا با تمامـ ِ وسعتش برايَــ م تنگ مـﮯشوב בلتنگ ِ ڪـسـے ڪـﮧ گردش ِ روزگارش بـﮧ مَــ טּ ڪـﮧ رسيـב از حرڪـت ايستاב دلتنگ ِ ڪـسـے ڪـﮧ בلتنگـﮯـهايَـ م رـآ ند


دیدگاه  •   •   •  1392/07/25 - 12:52
+2
يكي از فانتزيام اينه كه يه پيرمرد پودار تصادف كنه من برسونمش بيمارستان و نجاتش بدم اونم با بچه هاش مشكل داشته باشه تمام زندگيش به نام من بزنه و بميره .وقتي بچه هاش منو پيدا ميكنن كه پولا بگيرن همه چيز بندازم جلوشون بگم برداريد نامردها اوني كه با ارزش بود پدرتون بود


دیدگاه  •   •   •  1392/07/24 - 21:18
+3
saman
saman
ساعات عمـر مـن همگی غرق غم گذشت

دســت مـرا بگیـر کـه آب از سـرم گــذشـت

مـــاننــــد مـــرده ای مـتحـــرک شـــدم بیـــا

بـی تــو تمـام زنـدگــی ام در عــدم گـذشـت

می خواستم که وقـف تـو باشم تمام عمـر

دنیـا خلاف آنچـه کـه می خواستــم گذشت
دیدگاه  •   •   •  1392/07/24 - 12:59
+4
.
.رفتی و ندیدی که چه محشر کردم
با اشک تمام کوچه را تر کردم
دیشب که سکوت خانه دق مرگم کرد
وابستگی ام را به تو باور کردم . . . .




دیدگاه  •   •   •  1392/07/23 - 19:04
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



كاش می شد سه چیز را از كودكان یاد بگیریم:

بی دلیل شاد بودن و پای كوبیدن

همیشه سرگرم كار بودن و بیهوده ننشستن

حق و خواسته خود را با تمام وجود خواستن و فریاد زدن




دیدگاه  •   •   •  1392/07/22 - 20:15
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﯾﻪ ﺩﻋﺎﯾﯽ ﻣﯿﮑﻨﻢ، ﻟﻄﻔﻦ ﺑﻌﺪﺵ ﻫﻤﻪ ﺑﮕﯿﺪ
ﺍﻣﯿﯿﻦ ........
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

.
.
.
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺍ،اااااا ﺗﻤﺎﻣﯽ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ پیج ها ﺭﻭ ﻻﯾﮏ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﺑﻪ
ﻋﺸﻘﺸﻮﻥ ﺑﺮﺳﻮﻥ ﻭ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﮐﺎﻣﻨﺖ ﻣﯿﺰﺍﺭﻥ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ
ﺑﻔﺮﻣﺎﺍﺍﺍﺍﺍﺍ
دیدگاه  •   •   •  1392/07/22 - 20:09
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
چشمهایم آنقدر دلتنگ باران شده اندکه دستشان برای تمام پنجره ها رو شده،
بس که رد نگاهم را دنبال کرده اند و به خانه ابرها رسیده اند
چقدر از التماس چترها برایشان گفته ام
از خواهش دستهایم برای نوازش قطره ها
من شعر نیاز را در گوششان سروده ام
با این همه نمیدانم چرا آسمان دست رد به سینه ام میزند.
دیدگاه  •   •   •  1392/07/21 - 17:47
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یه وقتایی هست تمام بهانت برای زندگی میشه یه آدم...
به خاطر اون همه کار می کنی...حتی می نویسی...
سرخوشی از اینکه اونو داری و براش عاشقانه ها میگی.
بیشتر آدما وقتی وبلاگشونو پلمپ میکنن که بهانه زندگیشون بذاره و بره...
دیگه بهانه ای برای نوشتن نداشته باشن.بی خیال همه چی میشن،،مثه نوشتن...///
دیدگاه  •   •   •  1392/07/21 - 17:45
+1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ