یافتن پست: #تنهایی

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



لیاقت می خواهد واژه ” ما ” شدن
لیاقت می خواهد ” شریک ” شدن
تو خوش باش به همین ” با هم ” بودن های امروزت
من خوشم به خلوت تنهایی ام
تو بخند به امروز…
من میخندم به فرداهایت...




دیدگاه  •   •   •  1392/08/6 - 19:38
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
امشب بیا و حس مرا بی قفس بکش
از راه دور بوی تنم را نفس بکش

یر دشتهای بی کسی ام ، هر شقایقی
روییده بود ، چیده ، کمی خار و خس بکش

طعمی که بوسه ام به لبانت چشانده بود
مثل شراب یا عسل ، اصلا نه ، گس بکش

خیری از عشق با تو ندیدم بیا کمی
بگذر از این ریا و مرا پر هوس بکش

من تشنه ام که همشب تنهایی ات شوم . . .
ای دل بخواب و باز خیالی عبث بکش . . .
دیدگاه  •   •   •  1392/08/6 - 19:32
+3
AmirAli
AmirAli
به شانه ام میزنی که تنهاییم را تکانده باشی.به چه دل خوش کرده ای؟تکاندن برف از شانه های آدم برفی...
دیدگاه  •   •   •  1392/08/4 - 18:27
+7
Sanaz Arzani
Sanaz Arzani

چه شـباهـت متـفـاوتی بـین ماسـت…!!!


تـو دل شـکـسـتـه ای ،من دلــشــکـسـتـه ام ..


 


گفتی:


شاید برگشتم..


هنوز زنده ام!


به امید همان “شاید” ..


 


آرامشی ملیح در گوشه چشمانم..


مانند بارانی بروی شیروانی..


اما…


ناودان ندارد..!!


غصه هایم درون سینه ام به چاه میروند


 


درگیر جنگ تن به تنم با تنی که نیست…


دارم شکست میخورم از دشمنی که نیست…


 


خواهش دارم روبه روی من نمان ،

عبور کن ،اگر نمی خواهی بر تیره بختی من گواهی دهی


کوچه را طی کن


و در انتهای کوچه محو شو ،

همان گونه که آدم های خوشبخت محو می شوند...


 


دلم یک دنیا تنهایی میخواهد

با یه عالمه تو

و تمام گوشه کنارهای آغوشت


 


شازده کوچولو می گفت:


گل من گاهی بداخلاق و کم حوصله و مغرور بود


اما ماندنی بود


همین بودنش بود که او را تبدیل به گل من کرده بود


 


 


توقع زیادی نیستــ خواستن امنیت آغوش


تــــــــــــــو


و....


عشقی که زیر خطـ کمـــربنـد نباشــــــد


!!!!!


!!!!!


عشقی که زیر خطـ کمـــربنـد نباشــــــد


و....


تــــــــــــــو


توقع زیادی نیستــ خواستن امنیت آغوش

دیدگاه  •   •   •  1392/08/3 - 11:34
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
زندگی تجربه است، تجربه یِ تنهایی،
ما همانیم که بر نقش زمین حیرانیم.
یا همانی که در کاسه یِ آب
لبِ تنهاییِ شب
پسِ دیوار سکوت
از دهانِ دلِ تنهایی ماه، خود را می بینیم
و به توفیق خزان
غمِ آفت زده ای از درختِ تکِ خشکیده یِ خود می چینیم.
زندگی تجربه است، تجربه یِ تنهایی.
گاه به الطافِ بهار گل ها می رویند
گاه به دندانِ زمستانیِ باد ریشه ها می پوسند.
زندگی تجربه یِ توامانِ قله و طوفان است
دره و دریاهاست،
زندگی تجربه یِ آدمیانِ تنهاست،
زندگی داستانِ پیرمرد و دریاست...
دیدگاه  •   •   •  1392/08/2 - 22:03
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



لیاقت می خواهد "شریک " شدن....!!


تو خوش باش به همین "با هم " بودن های امروز


من خوشم به خلوت تنهایی ام ... !!


تو بخند به امروز . . . من میخندم به فرداهایت . . . . !!


دیدگاه  •   •   •  1392/08/2 - 20:06
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



سهراب : گفتی چشمها را باید شست !

شستم ولی…..

گفتی جور دیگر باید دید!

دیدم ولی…..

گفتی زبر باران باید رفت رفتم ولی…..

او نه چشم های خیس و شسته ام را نه نگاه دیگرم را هیچکدام را ندید

فقط در زیر باران با طعنه ای خندید و گفت :

دیوانه باران زده...

پس من هم به دنبال تنهایی خویش میروم...

فقط کاش میدانستم که...

تا کی تنهایم...





دیدگاه  •   •   •  1392/07/30 - 19:50
+4
ساناز
ساناز

تنهایی هم برای خودش عالمی دارد.... حداقل خیالت راحت است که دیگردلت نمیشکند... :)

دیدگاه  •   •   •  1392/07/30 - 19:16
+6
✸ Aram ♑ الهه تَــــלּـــهاے ✸
✸ Aram ♑ الهه تَــــלּـــهاے ✸
نشستم ، خسته شدم ؛ دیگر قایق نمیسازم …

پشت دریاها هر خبری که میخواهد باشد باشد ؛

وقتی از تو خبری نیست قایق میخواهم چکار ؟

مرا همین جزیره کوچک تنهایی ام بس است !




دیدگاه  •   •   •  1392/07/30 - 18:10
+6
binam
binam
وقتی نیستم
کی سر روووی زانوت
بزاره
این تنهایی
نگو که
تمومی نداره

یه کاری کن
از این زخمه کاری
رها شم
همین روزا بیام تا
تورو داشته باشم


دیدگاه  •   •   •  1392/07/30 - 18:06
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ