یافتن پست: #تنها

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
همین گونه که هستی

بمان

و تنها

به من نگاه کن

نگاه کردن

عشق است...!
دیدگاه  •   •   •  1392/04/7 - 15:40
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دل

كه تنگ باشد..
مرد و زن ندارد..
اشك می دود تا گوشه چشمانت و سر میخورد روی گونه ها
دلــــــت

كه تنگ باشد...

تنهایی اتاقت را..

با خدا هم تقسیم نمیكـــنی ...
دیدگاه  •   •   •  1392/04/6 - 22:21
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
شوق کارگری
==========
زلالی عرق پیشانی
و
فواره سرزنده خون کف دست
تنها دلیل
برای تحمل این
توسی یخ زده بتن و
سیاهی گداخته ی میلگرد است
و خاک، بهانه ی قدیمی
برای اشک و
نخریب بغض های خون آلود...
(کارگر مبارز)
دیدگاه  •   •   •  1392/04/6 - 22:08
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
شوق کارگری
==========
زلالی عرق پیشانی
و
فواره سرزنده خون کف دست
تنها دلیل
برای تحمل این
توسی یخ زده بتن و
سیاهی گداخته ی میلگرد است
و خاک، بهانه ی قدیمی
برای اشک و
نخریب بغض های خون آلود...
(کارگر مبارز)
دیدگاه  •   •   •  1392/04/6 - 22:05
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در CARLO
ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﯾﺮﺍنسلت ﺭﻭ به ﺟﺎﯼ ۱۴۴ ﺑﺎ ۱۴۱ ﺷﺎﺭﮊ ﮐﻨﯽ ! .
.
این روز ها انسان ها تنهایی ات را پر نمی کنند ، فقط خلوتت را می شکنند …
.
.
فرقی نمیکنه دور و برت چقدر شلوغ باشه وقتی از درون تنهایی …
2 دیدگاه  •   •   •  1392/04/6 - 18:30
+5
saqar
saqar
در CARLO
فحشهای دانشجویی دانشجوي تهران شمال :
نكته : وقتي مي خونيد اين قسمتو سعي كنيد لباتون تا حد امكان غنچه باشه:
بي ادب , تو واقعا عقلتو از دست دادي . منو ترسوندي بي ...تلفظ : بي ششووور ( اميدوارم ولنتاين كچل شي . بد بد بد)


دانشجوي تهران جنوب:
(.... .... .... ..... ... .. ... ..كلا سانسور شد )


دانشجوي دانشگاه تهران :
وطن فروش مزدور , ليبرال خود فروخته , مخل نظام , تو حق شركت در انتخابات بعدي رو نداري با اون كانديد از خودت نفهم تر , فاشيست تند رو
(توجه داشته باشيد كه موضوع دعوا سياسي بوده)


دانشجوي پزشكي :
در ديكشنري اين بروبچ كلمه ي فحش تعريف نشدست


دانشجوي هنر :
من شعر دوازدهم از هشت كتاب استاد سهراب رو به تو بي ادب بي فرهنگ تقديم مي كنم اميدوارت گيتارت بشكنه و تا اخر عمر يكه و تنها و بي عشق و ژوليت بموني .
وفتي هم كار بالا مي گيره كاريكاتور همديگه رو مي كشن .


دانشجوي الهيات :
يا ايهو الذي فحشو فحشً فاحشتن اي هستيت به عدم مبدل , اي دچار دور تسلسل شده , اي علتت به ممكن الوجود گرويده , فلسفه ي تو دچار تضاد شده و من به خود اجازه ي بحث نمي دم .... *
آخرین ویرایش توسط 28000 در [1392/04/6 - 17:35]
دیدگاه  •   •   •  1392/04/6 - 17:32
+3
saqar
saqar
در CARLO
چه روز تلخيست روزي كه خواهد آمد و سخت دل تنگم ميشوي .
روزي كه خسته اي ، شكسته اي ، ميان جمله ي تن ها،تنها در گوشه اي نشسته اي و چه غمگينانه دلتنگم ميشوي... روزي كه اشك هاي خنده دارم مهمان چشمت شده و قلبت غريب است در تنت دلتنگم ميشوي...
روزي دردت را نميفهمند ، باورت نميكنند، ديوانه ات نميشوند، در راهت كه هيچ؛ همراهت هم نميشوند روزي كه در خواب نمي آيند به ديدارت روزي كه خيالت كسي را غرق تماشا نميكند دلتنگم ميشوي ....
عاشقانه دلتنگم ميشوي ولي نه دل تنگ خنده هايم و نه نگاه و صدا و دست هايم حتي شايد مرا از ياد برده باشي اما باز دلتنگم ميشوي...
دلتنگ سادگي و صداقتم ، دلتنگ قلبم و محبتم . دلتنگ رنگم ميشوي رنگي كه نه سبدلتنگم ميشويز باطراوت بود و نه آبي آسمان بي نهايت . نه زيبا بودم براي كشيدن نه آوازي براي خواندن و نه شعري براي سرودن اما ميدانم و يقين دارم كه روزي خواهد امد كه دلتنگم ميشوي .
روزي كه در آسماني ،روي بال رنگين كماني ،روزي كه در بهشت جاوداني اما بي قراري، در فراري از رنگهاي زيبا از آبشار و چشمه و دريا در پي همان بوم سفيد و تنها...
دیدگاه  •   •   •  1392/04/6 - 17:23
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بگذار اگر اینبار سر از خاک برآرم
بر شانه ‌ی تنهایی خود سر بگذارم

از حاصل عمر به ‌هدر رفته ‌ام ای ‌دوست
ناراضی‌ ام، امّا گله‌ ای از تو ندارم

در سینه‌ ام آویخته دستی قفسی را
تا حبس نفس‌ های خودم را بشمارم

از غربت‌ام آنقدر بگویم که پس‌ از تو
حتّی ننشسته ‌ست غباری به مزارم

ای کشتی جان! حوصله کن می‌رسد آن‌ روز
روزی که تو را نیز به دریا بسپارم

نفرین گل سرخ بر این «شرم» که نگذاشت
یک‌ بار به پیراهن تو بوسه بکارم

ای بغض فرو خفته مرا مرد نگه دار
تا دست خداحافظی ‌اش را بفشارم...
دیدگاه  •   •   •  1392/04/5 - 22:58
+2
saman
saman
هرگز شادي آدمها را از ميزان خنده هايشان نسنجيد

هرگز تنهايي آدمها را از تعداد دوستانشان قضاوت نكنيد

هرگز تحمل آدمها را از ميزان ايستادگي شان تخمين نزنيد

هرگز...
دیدگاه  •   •   •  1392/04/5 - 16:03
+3
saman
saman
چهره ی عاشق را در مرداب دیدن , زیباست

گل تنهای عاشق را بین خار های فراوان دیدن , زیباست

تکه ابر مستی را بین آسمان دیدن , زیباست

نور محوی را در تاریکی ها دیدن , زیباست

لکه خون ها را بر روی زمین دیدن , زیباست

گریه چشمان بین باران دیدن , زیباست

همه چی زیباست به جز لحظه ای که بفهمی زشت چیست

زشت یعنی فرق بین روح های ما
دیدگاه  •   •   •  1392/04/5 - 15:15
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ