نشسته ام کنج دلتنگی در ظرف حوصله هم چیزی نمانده است که سر برود بیزارم از این تکرار ناموزون فریاد هم دیگر به جایی نمی رسد تنها "خواب خدا را پریشان می کند."
دلم اتفاقی تازه می خواهد اتفاقی به بزرگی عشق دلم.. تو را می خواهد اتفاقی بزرگ تر از عشق..
وقتی دستت تو دست عشقته و آروم یه فشار کوچیک به دستت میده ... بی تفاوت ازین فشار رد نشیا داره باهات حرف میزنه... میگه دوست داره! میگه هوات و داره! میگه حواست به من باشه! میگه حواسش بهت هس! میگه تنها نیستیا! میگه.... تو هم همینجور که دستت تو دستشه آروم انگشت شصتت و بکش رو انگشتاش... آره یه وقتایی بی صدا و بی نگاه حرف بزنین