یافتن پست: #جمعه

*elnaz* *
*elnaz* *
دلم انگاری گرفته قد بغض یاکریما

عصر جمعه توی ایوون میشینم مثل قدیما

تو دلم میگم آقا جون تو مرادی من مریدم

 من باندازه ی وسعم طعم عشقتو چشیدم

کاشکی از قطره ی اشکت کمی آبرو بگیرم

یعنی تو چشمه ی چشمات با نگات وضو بگیرم

برای لحظه ی دیدار از قدیما نقشه داشتم

یدونه هدیه ی ناچیز واسه تو کنار گذاشتم

 یادمه یکی بهم گفت هر کی تنهاست توی دنیا

یدونه نامه ی خوش خط بنویسه واسه آقا

کاغذ نامه رو بعدش توی رودخونه بریزه

بنویسه واسه مولاش خاطرت خیلی عزیزه
2 دیدگاه  •   •   •  1392/05/29 - 11:42
+4
xroyal54
xroyal54
غروب جمعه دلم بوی یار می گیرد
افق افق دل من را غبار می گیرد
نه با زیارت یاسین دلم شود آرام
نه با دعای سماتم قرار می گیرد
دیدگاه  •   •   •  1392/05/25 - 20:31
+7
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

طلسم شکست‌ناپذیری خانگی سرخ‌ها در هفته پنجم/ پرسپولیس ۷ - ملوان ۶




ادامه در دیدگاه




1 دیدگاه  •   •   •  1392/05/25 - 11:39
+1
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

ابراهیمی: مشکلات ذوب آهن مربوط به فصل گذشته است






ادامه در دیدگاه



 

1 دیدگاه  •   •   •  1392/05/25 - 11:33
+1
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

اسکوکیچ: من و دایی یک مربی مشترک داشتیم/ بعد از استقلال می‌خواهم پرسپولیس را هم ببرم




ادامه در دیدگاه

1 دیدگاه  •   •   •  1392/05/25 - 11:10
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
سِیل چشمانـــم باز ، از فـــراقت جاریســت
خستــه ام باز بیـــا ، جمعـــه ها تکراریست

در پـی قافیــــه ها ، چه پریشــــان مانــــدم
قافیه در شعــرم ، با حضــــــورت جاریســت

به هــــــوایت آقـــــا ، بغــــض کـــرده شعــرم
آسمــانش انگار ، نَــــم نَمـــک بارانیــــست

دل مَــن پر غصه ، حال شعرم خوش نیست
نفسی مانده فقط ، جای شکـرش باقیست

در فراغـــت آقـــــا ، چشــــم در راهــــم مَــن
گر چه این جمعه همان ، جمعه ی تکراریست.....
دیدگاه  •   •   •  1392/05/24 - 22:57
+2
saman
saman

نيا باران زمين جاي قشنگي نيست 



من از جنس زمينم خوب ميدانم ، که دريا جد تو



در يک تباني ماهي بيچاره را در تور ماهي گير گم کرده



نيا باران زمين جاي قشنگي نيست


من از جنس زمينم خوب ميدانم ، که گل در عقد زنبور است ولي از يک طرف 


سوداي بلبل يک طرف خال لب پروانه را هم دوست ميدارد


نيا باران زمين جاي قشنگي نيست


من از جنس زمينم خوب ميدانم ، که اينجا جمعه بازار


است و ديدم عشق را در بسته هاي زرد کوچک نسيه ميدادند


در اينجا قدر نشناسند مردم


در اينجا شعر حافظ را به فال کوليان اندازه ميگيرند


زمـيــن ســرد اســت و بــي احـسـاس ،


طـــراوت دور،


چــرا بـــيـــهــوده مــي آيـــي ؟

دیدگاه  •   •   •  1392/05/23 - 17:13
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﻋﺠﺐ ﺑﭽﻪ ﯼ ﺣﺮﻑ ﮔﻮﺵ ﮐﻨﻴﻪ ﺍﻳﻦ ﺗﻨﻬﺎﻳﯽ !!!
ﺣﺘﯽ ﻳﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﻡ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭﺕ ﺩﻭﺭ ﻧﻤﻴﺸﻪ ...
ﺗﺎﺯﻩ ، ﻏﺮﻭﺑﺎﯼ ﺟﻤﻌﻪ ﺑﺎ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﻭﺳﻂ ﺩﻟﺖ
ﻟﯽ ﻟﯽ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﻴﮑﻨﻪ
دیدگاه  •   •   •  1392/05/20 - 17:15
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
آدم و حوا

دادستان : نام تو چه بود ؟

آدم : آدم .

دادستان : فرزنده ؟

آدم : من را نه مادری و نه پدری بود بنویسید اول یتیم عالم خلقت .

دادستان : نام محل تولد ؟

آدم : بهشت پاک .

دادستان : اینک محل سکونت ؟

آدم : زمین خاک .

دادستان : آن چیست که بر گرده داری ؟

آدم : امانت است .

دادستان : قد تو ؟

آدم : روزی چونان بلند که همسایه خدای و اینک به قد سایه بختم به روی خاک .

دادستان : اعضای خانواده ؟

آدم : حوای خوب و پاک / قابیل خشمناک و هابیل خفته در خاک .

دادستان : روز تولدت ؟

آدم : در روز جمعه ای / به گمانم که روز عشق .

دادستان : رنگ تو ؟

آدم : اینک فقط سیاه ز شرم چونان گناه .

دادستان : چشمانت ؟

آدم : رنگی به رنگ بارش باران که ببارد ز آسمان .

دادستان : و وزن تو ؟

آدم : نرم چونان سبک که پرم در هوای دوست و نه آنچنان وزین که نشینم بر این زمین .

دادستان : جنست ؟

آدم : نیمی مرا ز خاک و نیمی دگر خدا .

دادستان : شغل تو ؟

آدم : در کار کشت امیدم به روی خاک .

دادستان : شاکی تو ؟

آدم : خدا .

دادستان : نام وکیل مدافع ؟

آدم : آن هم فقط خدا .

دادستان : جرم تو ؟

آدم : یک سیب از درخت وسوسه .

دادستان : تنها همین ؟

آدم : همین .

دادستان : حکم تو ؟

آدم : تبعید در زمین .

دادستان : همدست تو در گناه ؟

آدم : حوای آشنا .

دادستان : ترسیده ای ؟

آدم : کمی .

دادستان : از چه ؟

آدم : که شوم من اسیر این خاک .

دادستان : آیا کسی به ملاقات تو آمده ؟

آدم : بلی .

دادستان : که ؟

آدم : گاهی فقط خدا .

دادستان : داری تو گلایه ای ؟

آدم : دیگر گلی ای نه ولی !

دادستان : ولی چه ؟

آدم : حکمی چنین آن هم به یک گناه ؟

دادستان : دل تنگ شده ای ؟

آدم : زیاد .

دادستان : برای که ؟

آدم : تنها فقط خدا .

دادستان : آورده ای سند ؟

آدم : بلی .

دادستان : چه ؟

آدم : 2 قطره اشک .

دادستان : تو داری ضامنی ؟

آدم : بلی .

دادستان : چه کسی ؟

آدم : تنها کسم خدا .

دادستان : و آخرین دفاع ؟

آدم : میخوانمش چونان که اجابت کند دعا
دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 12:20
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
میگن تو جهنم ترتیب روزا اینجوریه:
شنبه
عصر جمعه
عصر جمعه
شب امتحان
... عصر سیزده بدر
31 شهریور
عصر جمعه :|
دیدگاه  •   •   •  1392/05/1 - 15:20
+6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ