یافتن پست: #حال

melika
melika
وقتی چمدانش را به قصد رفتن بست ،
نگفتم :عزیزم ، این کار را نکن.
نگفتم :برگرد
و یک بار دیگر به من فرصت بده.
وقتی پرسید : دوستش دارم یا نه ،رویم را برگرداندم.
حالا او رفته و من تمام چیزهایی که نگفتم را می شنوم
نگفتم :عزیزم ،متاسفم ،
چون من هم مقصر بودم
نگفتم :اختلاف ها را کنار بگذاریم،
چون تمام آنچه می خواهیم عشق و وفاداری و مهلت است .
گفتم :اگر راهت را انتخاب کرده ای،
من آن را سد نخواهم کرد
حالا او رفته و من
تمام چیزهایی که نگفتم را می شنوم
او را در آغوش نگرفتم و اشکهایش را پاک نکردم
نگفتم :اگر تو نباشی
زندگی ام بی معنی خواهد بود .
فکر می کردم از تمامی آن بازی ها خلاص خواهم شد
اما حالا،تنها کاری که می کنم
گوش دادن به چیزهایی است که نگفتم
نگفتم :بارانی ات را درآر...
قهوه درست می کنم و با هم حرف می زنیم.
نگفتم :جاده بیرون خانه طولانی و خلوت و بی انتهاست.
گفتم :خدانگه دار ،موفق باشی ،خدا به همراهت.
او رفت و مرا تنها گذاشت
تا با تمام چیزهایی که نگفتم ،زندگی کنم.

شل سیلور استاین
دیدگاه  •   •   •  1392/10/21 - 19:54
+6
melika
melika
من نبودم
کسی که در خانه ات را کوبید
من نبودم
کسی که به تو سلام داد
من نبودم
کسی که سالها عاشق تو بود
و هر کجا که می رفتی
دنبالت می کرد
دروغ گفتم
من بودم!.
من همان بودم که تو هیچ وقت نخواستی ببینی.
با این حال
آری!من بودم که عاشق تو بودم
هنوز هم عاشقت هستم
حالا این را با صدای بلند فریاد می زنم
و تو گریه می کنی و می گویی
"چرا این را زودتر نگفتی؟!"
دیدگاه  •   •   •  1392/10/21 - 18:56
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

دوستای گلم جمعه نامزدیمــه.

اگـه بیاین خیلــی خوشحال میشــم















فقط سره راهتون که میاین یه نامزدم واسم بیاریدزشته مراسم بدون داماد باشه مرسی

دیدگاه  •   •   •  1392/10/21 - 18:34
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
آهای پسرا شلوارتونو بکشین بالا ، اون مارک شورت رو هم اگه خیلی واجبه بزنید به سینتون … والا به خدا !!! حالا هی کلیپس کلیپس کنین !
دیدگاه  •   •   •  1392/10/21 - 16:14
+1
behrooz
behrooz


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

حسنی نگو جوون بگو
علاف و چش چرون بگو

موی ژلی، ابرو کوتاه، زبون دراز، واه واه واه
نه سیما جون، نه رعنا جون

نه نازی و پریسا جون
هیچ کس باهاش رفیق نبود

تنها توی کافی شاپ
نگاه می کرد به بشقاب !

باباش می گفت: حسنی می ری به سربازی ؟
نه نمی رم نه نمی رم

به دخترا دل می بازی ؟!
نه نمی دم نه نمی دم

گل پری جون با زانتیا
ویبره می رفت تو کوچه ها

گلیه چرا ویبره میری ؟
دارم میرم به سلمونی
که شب برم به مهمونی

گلی خانوم نازنین با زانتیای نقطه چین
یه کمی به من سواری می دی ؟!

نه که نمی دم
چرا نمی دی ؟
واسه اینکه من قشنگم، درس خونم و زرنگم
اما تو چی ؟

نه کارداری ؟ نه مال داری ؟ فقط هزار خیال داری
موی ژلی، ابرو کوتاه، زبون دراز، واه واه واه

در واشد و پریچه
با ناز اومد توو کوچه

پری کوچولو، تپل مپولو، میای با من بریم بیرون ؟
مامان پری، از اون بالا

نگاه می کرد تو و کوچه را
داد زد و گفت : اوی ! بی حیا

برو خونه تون تو را بخدا
دختر ریزه میزه
حسابی فرز و تیزه
اما تو چی ؟

نه کارداری ؟ نه مال داری ؟ فقط هزار خیال داری
موی ژلی، ابرو کوتاه، زبون دراز، واه واه واه

نازی اومد از استخر
تو پوپکی یا نازی ؟

من نازی جوانم
میای بریم کافی شاپ ؟

نه جانم
چرا نمیای ؟
واسه اینکه من صبح تا غروب، پایین، بالا، شمال، جنوب، دنبال یک شوهر خوب
اما تو چی ؟

نه کارداری ؟ نه مال داری ؟ فقط هزار خیال داری
موی ژلی، ابرو کوتاه، زبون دراز، واه واه واه

حسنی یهو مثه یه جت
رسید به یک کافی نت

اون شد و رفت تو چت رووم
گپید با صدتا خانووم!

هیشکی نگفت کی هستی ؟
چی کاره ای چی هستی ؟

تو دنیای مجازی
علافی کرد و بازی

خوشحال و شادمونه
رفت و رسید به خونه

باباش که گفت: حسنی برات زن بگیرم ؟
اره که می خوام اره که میخوام

چاهارتا شرعن بگیرم ؟
اره که می خوام اره که میخوام

حسنی اومد موهاشو
یه خورده ابروهاشو

درست و راست و ریس کرد
رفت و تو کوچه فیس کرد

یه زن گرفت و شاد شد
زی ذی شد و دوماد شد

_  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _   _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _   _  _  _  _


و این هم یک روایت دیگه از حسنی قصه ها


توی ده شلمرود (که بعدا گسترش پیدا کرد و شد تهران بزرگ)
حسنی تک و تنها بود
حسنی نگو! (چون اسمش رو عوض کرده و گذاشته ساسان) بلا بگو
سوسول سوسولا بگو
موی بلند، صورت سه تیغ، ناخن دراز، واه و واه و واه!

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

با فلفلی و قلقلی میرن باشگاه بدن سازی
تیپش شده شلوار جین، پاره پوره
با بلوزای اندامی

باباش می‌گفت: حسنی بیا برو حموم
حسنی می گفت: نه نمی رم. نه نمی رم!
تازه آرایشگاه بودم!
کلی خرج موهام کردم!

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

کره الاغ کدخدا (که حالا شده یه زانتیا)
ویراژ می ده تو کوچه ها
پشت فرمونش یه دختره
دختر ناز کدخدا !

حسنی می گه: منم سوارم می کنی؟!
دختره می گه: نه که نمی شه، نه که نمی شه!
ماشین من با کلاسه!
اگه تو گیتار می زنی، اون وقت سوارت می کنم!

حسنی به عشق زانتیا
شایدم بخاطر دختر کدخدا
می خواد که با کلاس بشه
کلاس گیتار نمی ره (باباش اجازه نمی ده)
اما یه کاور گیتار
می گیره رو کولش می ندازه.

توی ده شلمرود، حسنی نبود، ساسان بود
با ماشین کدخدا، ویراژ میداد تو کوچه ها!
1 دیدگاه  •   •   •  1392/10/21 - 12:01
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
جلبک چیست؟ گیاهی که برای امتحان پس فردا بیشتر از من حالیش میشه !!!! دعا کنین این جلبک توی آکواریوم راضی بشه بره جای من امتحان بده شاید بعد سه ترم قبول بشم
دیدگاه  •   •   •  1392/10/21 - 11:37
+5
AmirAli
AmirAli
همین الان دوس داشتی کی پیشت بود؟؟؟؟؟؟

14 دیدگاه  •   •   •  1392/10/20 - 19:42
+3
SAEED
SAEED
در aBiHa
1 دیدگاه  •   •   •  1392/10/20 - 14:49
+5
-3
reza
reza

  • همه را امتحان کردم

  • قرص خواب و مسکن

  • روانشناس

  • خنده های زورکی...

  • هندزفری توی گوش و گریه کردن

  • سیگار و مشروب...

  • دوستان جدید



دل من این حرفها حالیش نمیشه
اغوشت رامیخواهم...
برگرد
4 دیدگاه  •   •   •  1392/10/19 - 21:06
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

فرق تقلب کردن پسرا و دخترا:


1_ پسرا:
(بغل دستی): پس احمد اینم کتاب صفخه 240 جوابش نیست که لامصب!!! اون برگه آچاری که بهت دادم از گلوت پایین نره ایشاله . مرضو ننوشتم سریع جزوتو ببین پیدا میکنی جوابشو فقط سریعا بچه ها منتظرن
(پشت سری): مهدی جواب سوال 4رو ته کفشم نوشتم ، گرفتم بالا زود بنویس داداش اگرم خواستی درش بیار نوبتی بده بره!!!!



2_دخترا:
الههههههههههههه ه ه ه ... الههههههههه ه ه ه ...
(الهه در حال نوشتن به طرز وحشیانه ای همراه با یک لبخند ملیح !!!)
مهشییییییییددددد مهشیییییییییییییییدددد توروخدا مهشییییییییییدددد
(مهشید: ننوشتم بابا برگم سفیده اه . دو دقیقه بعد: استاد برگه هامون تموم شد یه برگه میدید؟!!!!!!)

دیدگاه  •   •   •  1392/10/19 - 20:01
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ