یافتن پست: #حس

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
همین الان حس درس خوندن بهم دست داد،
سریع بسم الله گفتم و صدقه دادم، خدا رو شکر که برطرف شد!
دیدگاه  •   •   •  1392/09/16 - 19:01
+4
*elnaz* *
*elnaz* *
ترانه هامو گوش بده وقتي كه بارون مي زنه // وقتي كه اشك آدما معني فرياد منه
ترانه هامو گوش بده وقتي دلت پر از غمه // وقتي تو سُفرت شب و روز يه چيزي مثل نون كمه
با من بخون از مادري كه توي درد هاش سوخته بود // از اون جووني كه واسه نون شبش كليش رو فروخته بود
از پدري بخون كه صد هيچ باخته بود به سرنوشت // از بچه اي كه گشنه بود ولي مشق بابا نون داد مي نوشت


ياس
اين زندگي نفس كش مي خواد // هر مشكلي طرفت مياد
تو رو مي كشونه به سمت خودش // پاره نمي شي فقط كش مياي
سه شدي جسم بيخودي // که دیگه الكي حرص نمي خوري
مثل شلاقي كه تا ده تا بخوري دیگه بقيشو حس نمي كني
هر كي پرسيد سلام چطوري ؟؟؟ // جواب يك كلام دكوري
شكر يعني داغوني // ممكنه از زندگي هر آن ببري
داري فرار مي كني از اونا كه تو رو زير ميز دور زدن
با يه لبخند تلخ گفتي که اينم از اين ، اين نيز بگذرد
پدرت قطعا مرده // واسه زخمات مرهم درده
واسه اينكه جلوت سر بلند بشه // جلو أرباب سر خم كرده
مادرت كه ماوراي با مرام // كه تنها رفيق ماجراست
تو استرس آيندته // تا يه روزي دور از جون از پا درآد
مشكل تو پوله كه چشمات به جاي اشك با خون ترن
هرچند پولدارايي رو مي شناسم كه از من و تو داغون ترن
همه درگيريم // همه از حقيقت ها در ميريم
از قصه هامون فقط جوك ساختيم // مست كرديم و خنديديم
خوب دنیا خوبه هم خشن // درد هر كي قدر جنبشه
فقط اميدوارم كه تك به تك اينا رو هم جمع نشه
چون كه وقتي نقطه ای رسيد // كه سرسخت و عقده اي بشي
خشم توي شريانته // اون زمان وقت فريادته


همخوان (آمّين) اينقدر فرياد مي زنم تا گوش دنيا كر بشه // اينقدر مي گم كه شايد چشم خدا هم تر بشه
اينقدر مي گم كه صدام برسه به كل زمين // دعا كنيم بارون بياد دعا كنيم آمّين


ياس
صابخونه يه برگه از كيف // در اورد گفت ما رو خسته كردين
بزنين به چاك // نذارين برگردم من با حكم جلب قطعي
گفتيم حاجي مكه رفتي
مرگ هر كي كه دوست داري شب عيدي نذار حيرون و در به در شيم
ولی گفت دست من نيست
مادر زار مي زد // اساس خونه رو بار مي زد
صابخونه اي كه با حكم تخليه // هي خودش رو باد مي زد
پدر خسته بود از اين شانس // سرشكسته و پريشان
هر از گاهي بهم چشمك مي زد // كه بهم بگه نترس من اينجام
درس و مشقي ، نه // جمع و تفرق ، نه
ضرب و تقسیم ، نه // زنگ تفريح ، نه
بن بست يه مغز تعطيل // تو فكر ترك تحصيل
آدم همين وقت هاست كه مي تونه همه رو بشناسه // بشمار سه رفت اون كه همش مي گفتي جاش روي تخم چشماته
رفاقت ها بوي خيانت مي دن //نه نگو توي قيافت ديدم
يكي راست حسيني بهم بگه كه معني رفيق رو كيا فهميدن
اي كاش كه بتونم دليل نامردي ها رو بدونم همين // تا دو نفر رو با هم آشنا كرديم
تيم شدن كه بد منو بكوبن زمين
قلبتو ، عشقتو ، حستو ، وقتتو هزينه كن
كه آخرم بره با يكي ديگه تنهايي بشه نصيبمون ؟
زندگيت يه جزيره بود / قدم زدم در مسير تو / كه با لبخند بهم بگي همه اينا وظيفه بود ؟؟؟
يزيدتـــــــــو
............
دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 20:06
+8
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



گوش هایت را بگیر
حرفهایم را جدی نگیر
اینها حرف دل نیستند
تنها استفراغ یک مشت احساسند
احساسات ِ فاسد ِ یک دلِ عفونت کرده
تو فقط تازیانه ات را بزن
تنم بدجور هوس کبود شدن کرده


دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 19:46
+7
AmirAli
AmirAli

قدیما برق رو روشن میذاشتیم میرفتیم مسافرت ، دزده فک کنه یکی خونه ست الان هرجوری حساب میکنیم برق ها رو خاموش بکنیم و دزد بزنه به صرفه تره!

دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 17:37
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
وشا به حال لک لکا که خوابشون واو نداره
خوشا به حال لک لکا که عشقشون قاف نداره
خوشا به حال لک لکا که مرگشون گاف نداره
خوشا به حال لک لکا که لک لک اند!



"حسین پناهی"
دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 16:36
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بزرگترین مصیبت میدونید چیه ؟
اینکه کسی نتونه احساسشو بیان کنه
نه اینکه شعر بگه نه
نه اینکه قطعه ادبی بگه نه
فقط با کلمات طوری حرف بزنه که مخاطبش
اونطرف مثلا اگه جاش گرمه وطرفش میگه
سردمه
سرمارو احساس کنه
گاهی حتی کلمه هم لازم نیس
فقط روح ها به هم میپیوندند
واصلا حرفی زده نمیشه
میبینی دوستت که مجازیه
مثلا تهرانه یا همدانه یا شیرازه
یعنی کیلومتر ها فاصله داره
ودرست تو لحظه ای که تو به فکر چیزی هستی
یه یاداشت برات میفرسته
دقیقا اونیه که میخواستی
فدای همه دوستایی که روحشون بسته به جونمه
ومن خوشبختم
خوشبختم که شما ها رو دارم
باور کنید اگه این نوشته ها نبود
اگه اون کامنتها ویاداشتها وپیامها نبود
خیلی وقت پیشا ترکیده بود
این اتشفشان بغضهای گلوگیرم
دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 16:27
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
اصلا حسود نیستم اما وقتی دیدم واسه رفیقم اس ام اس اومد کی میرسی عشقم؟
یه ذره دلم خواست...
دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 14:36
+2
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
پیام های عمومی















































#شرحتاریخفرستنده
1 'تمامي دانشجوياني که داراي اقساط معوقه 92/08/01 و 92/07/01 مي باشند در اسرع وقت 04/09/92 اداره فن آوري اصلاعات و کامپيوتر
2 نسبت به تسويه حساب اقساط معوقه و واريز قسط 92/09/01 حد اکثر تا پايان وقت اداري روز چهارشنبه 92/09/06 به صندوق رفاه مراجعه نمايند. 05/09/92 اداره فن آوري اصلاعات و کامپيوتر
3 بديهي است عواقب ناشي از عدم تسويه به موقع بدهي به عده دانشجو مي باشد. 05/09/92 اداره فن آوري اصلاعات و کامپيوتر
4 کلاس آقاي دکتر هاشم زهي مورخ 92/09/14 تشکيل نخواهد شد. 13/09/92 دفتر دانشکده ي علوم انساني
5 با توجه به اعمال تغييرات در تاريخ يا ساعت برگزاري امتحانات پايان ترم، لطفاً برنامه امتحاني دروس پايان ترم خود را مجدداً کنترل فرماييد. 09/09/92 آموزش دانشکده علوم انساني
6 کلاس جبراني درس زبان پيش استاد خانم کيا در روز دوشنبه تاريخ 92/09/18 از ساعت 7:45 لغايت 15 در محل اتاق 2107 در ساختمان علوم پايه برگزار ميگردد. 12/09/92 آموزش دانشکده علوم پايه
7 کلاس خانم دکتر چالاک مورخ92/9/16تشکيل نخواهد شد. 13/09/92 دفتر دانشکده ي علوم انساني


دیدگاه  •   •   •  1392/09/13 - 23:11
+4
*elnaz* *
*elnaz* *
دلت را بتكان... غصه هايت كه ريخت تو هم همه را فراموش كن... دلت را بتكان... اشتباه هايت وقتى افتاد روى زمين... بگذار همانجا بمانند... ... ... ... فقط از لابه لاى اشتباه هايت يك تجربه را بيرون بكش... قاب كن و بزن به ديوار دلت...دلت را محكم تر اگر بتكانى...
> تمام كينه هايت هم مى ريزند...
> و تمام آن غم هاى بزرگ...
> و همه حسرت ها و آرزوهايت...
> باز هم محكم تر از قبل بتكان...
> تا اينبار همه آن عشق هاى بچه گربه اى هم بيفتند....
> حالا آرام تر ، آرام تر بتكان...
> تا خاطره هايت نيفتند...
> تلخ يا شيرين چه تفاوتى مى كند...؟
> خاطره خاطره است...
> بايد باشد ، بايد بماند...
> كافى ست...؟
> نه هنوز دلت خاك دارد...
> يك تكان ديگر بس است...
> تكاندى...؟
> حالا دلت را ببين...
> چقدر تميز شد... دلت سبك شد...؟
> حالا اين دل جاى "او" ست...
> دعوتش كن...
> اين دل مال "او" ست...
> همه چيز ريخت از دلت ، همه چيز افتاد..
> و حالا...
> و حالا تو ماندى و يك دل...
> يك دل و يك قاب تجربه...
> يك قاب تجربه و مشتى خاطره...
> مشتى خاطره و يك "او"...
> خانه تكانى دلت مبارك
دیدگاه  •   •   •  1392/09/13 - 22:57
+5
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

اوضاع خیلی خرابه
احساس میکنم دارن یکی یکی کارتهای آفرین ، صدآفرین بچه گیمو ازم پس میگیرن


دیدگاه  •   •   •  1392/09/13 - 21:26
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ