سئوگيليم، ائل بيلير من اهلي-دردم،
سندن باشقاسيني سئوسم نامردم
غصه دن اؤلورم نئيليم كي، هردم،
مني قويوب باخير يانا گؤزلرين.
كيپريگين خنجردير، قاشلارين كامان،
ييخديغين عاجيزه وئرمزسن آمان.
دئديلر جلّادسان، ائتمزديم گومان،
سالاجاقدير مني قانا گؤزلرين.
سنين الينده دير هر اختياريم،
ظاليم،اؤلدور مني غمدن قورتاريم،پ
بس كيمه سؤيله ييم، كيمه يالواريم،
گتيريب دير مني جانا گؤزلرين.
كؤنلومو سالاجاق زولفون كمنده،
حسرتين قويماييب جان قالسين منده،
او گؤزلر وار ايكن نه قدر سنده،
آلاجاق كؤنلومو سونا گؤزلرين.
زن زیبـاســتــــــــ ...
چهـ آن زمان که از فرط خستگی چهره اش در هم است...
چهـ آن زمان که خود را می آراید از پس همه خستگیهـــــایش...
چهـ آن زمان که فـــــریاد می زند بر سرت
وتو فقط حرکت زیبای لبهـــــــــایش را می بینی...
چه آن زمان که کودکی جانش را به لبانـــــــــش رسانده
و دست بر پیشانی زدهـ و لبخند می زند...
زن زیباستـــــــــــ ...
آن زمانی کهـ خستهـ از همهـ تُهمت ها و نابرابری ها
باز فراموشش نمی شود کهـ
مـــــــــادر است،
همــــــــــسر است،
راحــــــتـــــ جان است...
زن زیباست
زمانی که لطافت جسم و روحش را توأمان درک کردی؛
زمانی که خرامیدنش را بین بازوانت فهمیدی؛
زمانی که نداشته های خودت را
به حساب ضعفش نگذاشتی؛
آری زن زیبـــــاست...