یافتن پست: #حس

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
هی پسر !!! که کار امروزت بازی با دل دختراست ...

و دیدن اشکاشون حس شاخ بودن بهت میده ...

فردا پدر خواهی شد !!!

اشکهای دخترت کمرت را میشکند !
دیدگاه  •   •   •  1393/01/11 - 21:33
+4
mary jun
mary jun
آیینه پرسید چرا دیر کرده است؟
نکند دل دیگری او را اسیر کرده است؟
خندیدم و گفتم او فقط اسیر من است
تنها دقیقه ای تاخیر کرده است
گفتم امروز هوا سرد شده است
شاید قرار تغییر کرده است
خندید ب سادگیم آینه
و گفت : احساس پاک تو را
زنجیر کرده است
گفتم از عشق من چنین سخن مگو
گفت خوابی سال ها دیر کرده است
در آیینه ب خود نگاه می کنم آه
عشق تو عجیب مرا پیر کرده است
گفت آینه ک منتظر نباش او برای همیشه دیر کرده است
دیدگاه  •   •   •  1393/01/11 - 21:26
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دیشب از بس مازیار فلاحی و مجید خراطها و محسن یگانه گوش دادم
الان فکر میکنم واقعا فکر میکنم یکی بهم خیانت کرده و رفته :|

اصن اعصابم داغونه :))
دیدگاه  •   •   •  1393/01/11 - 19:08
+6
mary jun
mary jun
دوست دارم ی شبه هفتاد سال پیر شوم
در کنار خیابانی بایستم...
تو مرا بی آنکه بشناسی از ازدحام تلخ خیابان عبور دهی...
هفتاد سال پیر شدن ی شبه
ب حس گرمی دست های تو
هنگامی ک مرا عبور میدهی بی آنکه بشناسی
می ارزد....!
دیدگاه  •   •   •  1393/01/10 - 19:31
+7
EHSAN
EHSAN
خیلی حرف است که تو هر روز در گلویت خاری کشنده احساس کنی برای کسی که بدانی حتی یک بار در عمرش به خاطر تو بغض هم نکرده است
1 دیدگاه  •   •   •  1393/01/10 - 01:14
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
خب دوستای گلم

عزیزای دلم

بیاین بوستون کنم

خدافظی کنم دارم میرم ی روز مسافرت

تا ی روز از دستم راحتین

همتونو دوس دارم زیاااااااااااااد به کوری چشم دشمنا و حسودا

مراقب خودتون باشین

شب خیلی خیلی خیلی خوبی داشته باشین


شب همگی عالی با طعم پرتقالی
{-35-}{-49-}{-35-}{-49-}{-35-}{-49-}
4 دیدگاه  •   •   •  1393/01/9 - 23:13
+3
fereshte
fereshte
دلی ک بردی  دلی ک دزدیدی   احساسی ک پژمردی   دستانی ک گرفتی  صدایی ک شبها باآن آرام میگرفتی  نانو نمکی ک خوردی   حتی نمکدانی ک شکستی  همه... حلالت باشد ! جز دلم در اولین نگاه !   حرامت باشد لحظه ای ک مرا  به گناه عادت دادی و رفتی
دیدگاه  •   •   •  1393/01/9 - 22:56
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
من به شخصه عاشق محسن چاووشیم
با این آهنگ نگارش
مرسی محسن
2 دیدگاه  •   •   •  1393/01/9 - 22:50
+3
mary jun
mary jun
مرد من ن با اسب سفید می آید ن با بنز سیاه !
مرد من با دو پای خدش می آید
مرد من ن با حساب پر و ن با شرکتی در فلان جای شهر ک با غرور و مردانگی اش می آید
مرد من آنقدر ها هم رویایی نیست
یک آدم ساده ک می شود از قامتش مغرور شد
ک می شود خستگی هایش را فهمید
ک چشمانش حرفی جز برای من ندارد
     باید زن باشی تا بفهمی حتی یک شاخه گل وقتی از دست مردی می رسد
                                    ک دستانش جز برای تو نیست
چ عشقی دارد ......  هزار کادوی گران قیمت
         پیشکش.  .....
     باید زن باشی تا ببینی همان دست ها چیزی ست فراتر از دست محکم ....
                                  امن است ......اطمینان دارد ......
                                               مرد من مرد می آید ...
دیدگاه  •   •   •  1393/01/9 - 22:13
+2
mary jun
mary jun
دندونی ک لقه رو باید کشید !
اولش درد داره !
بعدش حس خالی بودن جاش چند روز رو اعصابته !
بعدشم انگار ن انگار ک ی روزی دندونی اونجا بوده !
این درست حکایت بعضی از آدمای زندگیمونه ....
دیدگاه  •   •   •  1393/01/9 - 21:52
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ