یافتن پست: #حس

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
به ما میگفتند نبایدپپسی بخورید، گناه دارد!
وقتی به تهران آمدم اولین کاری که کردم
ازیک دستفروشی یک پپسی گرفتم.
درش تالاپ صداکرد و بازشد
بعدکه خوردم دیدم خیلی شیرین است
آن روز نتیجه گرفتم که گناه شیرین است!!
"حسین پناهی"
دیدگاه  •   •   •  1392/10/23 - 19:19
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



با این نرخ تورم کدوم پسری ازدواج میکنه؟!!! هان؟!!!

خانوما یکم توقعشونو کم کنن بلکه فرجی شد

طرف ماشین نداشت نمیشه زنش شد؟!!!

طرف خونه نداشت نمیشه زنش شد؟!!!

طرف حساب پس انداز تپل نداشت نمیشه زنش شد؟!!!

طرف ویلا نداشت نمیشه زنش شد؟!!!

شعور کجای اولویت بندی لیست توقعاتتونه؟!!!

به فکر ازدواج با یه مرد باشعور باشید...
"هرچند پسر باشعور هم نایاب شده" :))))

اصن ولش کن مجرد بمونید :|





دیدگاه  •   •   •  1392/10/23 - 18:12
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
لپ تاپم رو بردم نمایندگیش می گم ضربه خورده کار نمیکنه، یارو میگه ضربه فیزیکی؟!!
گفتم نه ، بی محلی کردم یکم، ضربه روحـــی خورده!!
10 دیدگاه  •   •   •  1392/10/23 - 18:08
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
اعتراف میکنم سوم دبیرستان ک بودم با این که هم نماینده کلاس بودم هم عضو شورا (فقط اون سال این منسبا رو داشتم به خدا) تو حیاط مدرسه ترقه مینداختم...ینی هیتلرم حس اون موقع های منو نداشت...تازه یه بار جلسه واسه شورا گذاشتن بعد مدیرمون خیلی عاجزانه در خاست داشت ما اینارو شناسایی کنیم منم خیلی جدی گفتم اون با من خودم پیداش میکنم...
دیدگاه  •   •   •  1392/10/23 - 17:31
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
0f5fefad7effe41f8e8ce6128e8bd6e0-425


دوست داشتن به تعـداد دفعات گفتن نیست...


حسی است که باید بی کلام هم لمس شود


دیدگاه  •   •   •  1392/10/21 - 20:11
+4
محمد
محمد

چشم تو
دریا دریا آرامشه
منو به سمتت میکشه
آروم
آرومه جونم
ماله تو حسه عاشقونم
موی تو
گندم زاره منه
عشقه بی تکراره منه
چشماتو....
نبند چشماتو
نگیر از من اون خنده هاتو
بذار تو چشمات
عشقو ببینم
کنارت بشینم
بذار آروم دستاتو بگیرم
من آروم میمیرم....

شب بخوشی٪
دیدگاه  •   •   •  1392/10/21 - 19:53
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
این روزها که می گذرد
احساس می کنم خیلی نزدیکتری
نمی دانم تو به زمین نزدیک تر شدی
یا من اوج گرفته ام به سوی تو
هرچه هست قرابت دلنشینی ست
کاش تمام نشود

 


 


 

167Untitled_resize.jpg
دیدگاه  •   •   •  1392/10/21 - 18:02
+6
behrooz
behrooz


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

حسنی نگو جوون بگو
علاف و چش چرون بگو

موی ژلی، ابرو کوتاه، زبون دراز، واه واه واه
نه سیما جون، نه رعنا جون

نه نازی و پریسا جون
هیچ کس باهاش رفیق نبود

تنها توی کافی شاپ
نگاه می کرد به بشقاب !

باباش می گفت: حسنی می ری به سربازی ؟
نه نمی رم نه نمی رم

به دخترا دل می بازی ؟!
نه نمی دم نه نمی دم

گل پری جون با زانتیا
ویبره می رفت تو کوچه ها

گلیه چرا ویبره میری ؟
دارم میرم به سلمونی
که شب برم به مهمونی

گلی خانوم نازنین با زانتیای نقطه چین
یه کمی به من سواری می دی ؟!

نه که نمی دم
چرا نمی دی ؟
واسه اینکه من قشنگم، درس خونم و زرنگم
اما تو چی ؟

نه کارداری ؟ نه مال داری ؟ فقط هزار خیال داری
موی ژلی، ابرو کوتاه، زبون دراز، واه واه واه

در واشد و پریچه
با ناز اومد توو کوچه

پری کوچولو، تپل مپولو، میای با من بریم بیرون ؟
مامان پری، از اون بالا

نگاه می کرد تو و کوچه را
داد زد و گفت : اوی ! بی حیا

برو خونه تون تو را بخدا
دختر ریزه میزه
حسابی فرز و تیزه
اما تو چی ؟

نه کارداری ؟ نه مال داری ؟ فقط هزار خیال داری
موی ژلی، ابرو کوتاه، زبون دراز، واه واه واه

نازی اومد از استخر
تو پوپکی یا نازی ؟

من نازی جوانم
میای بریم کافی شاپ ؟

نه جانم
چرا نمیای ؟
واسه اینکه من صبح تا غروب، پایین، بالا، شمال، جنوب، دنبال یک شوهر خوب
اما تو چی ؟

نه کارداری ؟ نه مال داری ؟ فقط هزار خیال داری
موی ژلی، ابرو کوتاه، زبون دراز، واه واه واه

حسنی یهو مثه یه جت
رسید به یک کافی نت

اون شد و رفت تو چت رووم
گپید با صدتا خانووم!

هیشکی نگفت کی هستی ؟
چی کاره ای چی هستی ؟

تو دنیای مجازی
علافی کرد و بازی

خوشحال و شادمونه
رفت و رسید به خونه

باباش که گفت: حسنی برات زن بگیرم ؟
اره که می خوام اره که میخوام

چاهارتا شرعن بگیرم ؟
اره که می خوام اره که میخوام

حسنی اومد موهاشو
یه خورده ابروهاشو

درست و راست و ریس کرد
رفت و تو کوچه فیس کرد

یه زن گرفت و شاد شد
زی ذی شد و دوماد شد

_  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _   _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _   _  _  _  _


و این هم یک روایت دیگه از حسنی قصه ها


توی ده شلمرود (که بعدا گسترش پیدا کرد و شد تهران بزرگ)
حسنی تک و تنها بود
حسنی نگو! (چون اسمش رو عوض کرده و گذاشته ساسان) بلا بگو
سوسول سوسولا بگو
موی بلند، صورت سه تیغ، ناخن دراز، واه و واه و واه!

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

با فلفلی و قلقلی میرن باشگاه بدن سازی
تیپش شده شلوار جین، پاره پوره
با بلوزای اندامی

باباش می‌گفت: حسنی بیا برو حموم
حسنی می گفت: نه نمی رم. نه نمی رم!
تازه آرایشگاه بودم!
کلی خرج موهام کردم!

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

کره الاغ کدخدا (که حالا شده یه زانتیا)
ویراژ می ده تو کوچه ها
پشت فرمونش یه دختره
دختر ناز کدخدا !

حسنی می گه: منم سوارم می کنی؟!
دختره می گه: نه که نمی شه، نه که نمی شه!
ماشین من با کلاسه!
اگه تو گیتار می زنی، اون وقت سوارت می کنم!

حسنی به عشق زانتیا
شایدم بخاطر دختر کدخدا
می خواد که با کلاس بشه
کلاس گیتار نمی ره (باباش اجازه نمی ده)
اما یه کاور گیتار
می گیره رو کولش می ندازه.

توی ده شلمرود، حسنی نبود، ساسان بود
با ماشین کدخدا، ویراژ میداد تو کوچه ها!
1 دیدگاه  •   •   •  1392/10/21 - 12:01
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

انواع جواب دادن اس ام اس بعضیاااا
--------------------
1 . یه عده هستن زیر یه دقیقه جواب میدن تپل درست حسابی...!!
آدم حس میکنه رو در رو باش وایساده قشنگ باش داره حرف میزنه...!!!
--------------------
2 . یه عده دیر جواب میدن اما کامل و خوب...!!
آدم حس تبادل نامه بش دست میده...!!
--------------------
3 . یه عده هرچی براشون میفرستی یکی دو کلمه جواب میدن...مخصوصا اوکی...!!
حس حرف زدن با کر و لال به آدم دست میده...!!
--------------------
4 . یه عده دیگه که کلا اصن جواب نمیدن هر چی بگی...!!
حس نشستن سر قبر مرده و فاتحه خوندن به آدم دست میده

دیدگاه  •   •   •  1392/10/21 - 11:31
+3
alireza
alireza
شهادت امام حسن عسگری رو به همتون تسلیت میگم

1 دیدگاه  •   •   •  1392/10/19 - 21:28
+6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ