یافتن پست: #حوا

mina
mina
یک آبانی هنگام خشمگین شدن یا میخنده یا نگاه میکند اما باید حواس جمع باشن دیگران...عقرب برای نیش زدن صبر میکنه...
دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 20:19
+1
ADONIS AVOCAT
ADONIS AVOCAT
در CARLO

آیا میدانستید تعداد زوج یا فرد بودن آدمهای کره ی زمین به من بستگی داره ؟

بعله....! یه همچین آدم مهمی هستم من !خلاصه گفتم حواستون باشه{-7-}{-2-}

دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 16:45
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در CARLO
چه کسی می گوید حمل سلاح جرم است..؟!!
کسی را می شناسم در این حوالی..

چشم هایش، سلاح سردی است..

که آزادانه حملشان می کند…..!!
دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 16:00
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ای کاش با عشق نمی آمدی
تا با دلزدگی بروی
ای کاش
دوستانه می آمدی
تا سلامی بگویی ، احوالی بپرسی
درددلی بکنی
چای نعناع بنوشی ، سیگاری با دود سبز بکشی
بوسه ای گرم بر گونه ام بزنی
و بروی…
حال که اینچنین سرد می روی
یادت باشد چیزی به جا نگذاری
مبادا برگردی وَ
اشکهایم را ببینی….
دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 15:36
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
آدم و حوا

دادستان : نام تو چه بود ؟

آدم : آدم .

دادستان : فرزنده ؟

آدم : من را نه مادری و نه پدری بود بنویسید اول یتیم عالم خلقت .

دادستان : نام محل تولد ؟

آدم : بهشت پاک .

دادستان : اینک محل سکونت ؟

آدم : زمین خاک .

دادستان : آن چیست که بر گرده داری ؟

آدم : امانت است .

دادستان : قد تو ؟

آدم : روزی چونان بلند که همسایه خدای و اینک به قد سایه بختم به روی خاک .

دادستان : اعضای خانواده ؟

آدم : حوای خوب و پاک / قابیل خشمناک و هابیل خفته در خاک .

دادستان : روز تولدت ؟

آدم : در روز جمعه ای / به گمانم که روز عشق .

دادستان : رنگ تو ؟

آدم : اینک فقط سیاه ز شرم چونان گناه .

دادستان : چشمانت ؟

آدم : رنگی به رنگ بارش باران که ببارد ز آسمان .

دادستان : و وزن تو ؟

آدم : نرم چونان سبک که پرم در هوای دوست و نه آنچنان وزین که نشینم بر این زمین .

دادستان : جنست ؟

آدم : نیمی مرا ز خاک و نیمی دگر خدا .

دادستان : شغل تو ؟

آدم : در کار کشت امیدم به روی خاک .

دادستان : شاکی تو ؟

آدم : خدا .

دادستان : نام وکیل مدافع ؟

آدم : آن هم فقط خدا .

دادستان : جرم تو ؟

آدم : یک سیب از درخت وسوسه .

دادستان : تنها همین ؟

آدم : همین .

دادستان : حکم تو ؟

آدم : تبعید در زمین .

دادستان : همدست تو در گناه ؟

آدم : حوای آشنا .

دادستان : ترسیده ای ؟

آدم : کمی .

دادستان : از چه ؟

آدم : که شوم من اسیر این خاک .

دادستان : آیا کسی به ملاقات تو آمده ؟

آدم : بلی .

دادستان : که ؟

آدم : گاهی فقط خدا .

دادستان : داری تو گلایه ای ؟

آدم : دیگر گلی ای نه ولی !

دادستان : ولی چه ؟

آدم : حکمی چنین آن هم به یک گناه ؟

دادستان : دل تنگ شده ای ؟

آدم : زیاد .

دادستان : برای که ؟

آدم : تنها فقط خدا .

دادستان : آورده ای سند ؟

آدم : بلی .

دادستان : چه ؟

آدم : 2 قطره اشک .

دادستان : تو داری ضامنی ؟

آدم : بلی .

دادستان : چه کسی ؟

آدم : تنها کسم خدا .

دادستان : و آخرین دفاع ؟

آدم : میخوانمش چونان که اجابت کند دعا
دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 12:20
+3
be to che???!!
be to che???!!

بايد به بعضي اين پسرا گفت آهاي پسر جون : حواست باشه ...! اين دختري كه به تو دل داده ..!! خيلي ها آرزوي نيم نگاهش رو دارن !!! لياقت داشته باش ..

دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 00:05
+6
-2
roya
roya
در CARLO
اين متن أرزش 10 بار خوندن دأره ..
ممنون از كسي كه اين رو نوشته ... 

من ی دخترم
اگه خودمو لوس نکنم
اگه باهات قهر نکنم و ناز نکنم
اگه وقتی چشات میچرخه از حسودی دیونه نشم
اگه از نظر دادنات خوشحال نشم
اگه به خاطر تو به خودم نرسم
اگه سر به سرت نذارم
اگه برات گریه نکنم
اگه وقتی پاستیل میبینم پیرهنتو نکشم
اگه لب و لوچه آویزون نکنم تا بغلم کنی
اگه بهت نگم آقامون
اگه برات مظلوم بازی درنیارم
اگه از سرو کولت نرم بالا
اگه برات عشوه نیام
اگه گوشتو نپیچونم و نگم تو فقط مال منی
اگه ناغافل دستاتو نگیرم
اگه وقتی کار بدی کردم با ترس بهت نگم
اگه لج بازی نکنم
اگه ...
اون موقع که تو دیگه دیوونم و عاشقم نمیشی!
تو عاشق اینی که من یه خانم کامل باشم!خانم تو!
اممما!!!
تو پسری!
اگه برام غیرتی نشی
اگه روم حساس نباشی
اگه ته ریش نداشته باشی
اگه باهام مهربون نباشی
اگه بهم اخمای کوچولو نکنی
اگه وقتی شالم رفت عقب نگی اونو بکش جلو
اگه دستمو محکم نگیری
اگه نگی هرکاری کردی راست بگو تا ببخشمت
اگه سر به سرم نذاری
اگه قربون صدقم نری
اگه نگرانم نشی
اگه بهم نگی عروسک من
اگه نگی من مهمم که میگم خوبی
اگه...
اونوقت منم دیوونه و عاشق تو نمیشم تا اونکارارو برات نمیکنم!من تورو مرد میخوام!مرد تو!
پس بیا و مرد باش!
ابرو برندار!دماغت عمل نکن!
لوس حرف نزن!
من و تو همون آدم و حواییم!بیا جاهامونو عوض نکنیم!
من لطافت نگه میدارم تو صلابت
تو نگاهتو نگه دار منم نجابتمو
بیا سعی کنیم بهترین هم باشیم!
من بهترین دختر واسه تو!
تو بهترین پسر واسه من!
میدونم شاید نشه حداقل سعی که میشه کرد!
قبول؟؟
5 دیدگاه  •   •   •  1392/05/10 - 17:04
+8
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
درست نمی دانم ! ولی .. می گویند:

حوا بود که سیب را تعارف کرد!

و چرا آدم خورد ؟؟

ساده نبود ... عاشق بود ...

نمی دانم ! اما...

حوا برایش با ارزش بود .

باارزش تر از بهشتی که میگویند مفت از دست داد ..
دیدگاه  •   •   •  1392/05/10 - 15:39
+4
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

ترکی حق قضاوت در مسابقات لیگ برتر را ندارد




ادامه در دیدگاه



1 دیدگاه  •   •   •  1392/05/7 - 14:04
+2
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
در CARLO
آقا ﭘﺴﺮﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍ !...
ﺁﻗﺎ ﭘﺴﺮﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻋﺸﻘﺖ ﻣﯿﮕﯽ ﻣﯿﺬﺍﺭﯼ ﺑﺒﻮﺳﻤﺖ؟
... ﺑﺮﺍﯼ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺨﺘﻪ ﯾﻪ ﻧﻔﺮ ﺩﺳﺖ ﺑﻬﺶ
بزنه... ﺑﺒﻮﺳﺘﺶ...
ﻭﻗﺘﯽ ﻋﺸﻘﺖ ﺳﺮﺷﻮ ﻣﯿﻨﺪﺍﺯﻩ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻭ ﻣﯿﮕﻪ ﺑﺎﺷﻪ ...ﺍﯾﻨﻮ ﺑﺪﻭﻥ
... ﮐﻪ ﺑﺮﺍﺵ ﺭﺍﺣﺖ ﻧﺒﻮﺩﻩ...ﮐﻠﯽ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺵ ﮐﻠﻨﺠﺎﺭ ﺭﻓﺘﻪ...ﮐﻠﯽ
ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﻭ ﺯﯾﺮﭘﺎﺵ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﻗﺒﻮﻝ ﮐﺮﺩﻩ...
ﺁﻫﺎﯼ ﭘﺴﺮ ﺍﯾﺮﻭﻧﯽ ﺑﺎ ﺗﻮﺍﻡ!
ﻣﺮﺩ ﺑﺎﺵ ﻭ ﺑﻪ ﯾﻪ ﺑﻮﺳﻪ ﺭﺿﺎﯾﺖ ﺑﺪﻩ... ﺗﻮ ﻓﻘﻂ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﯾﻪ ﺑﻮﺳﻪ
ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﮔﺮﻓﺘﯽ ﻧﻪ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﻪ...
ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺍﺣﺴﺎﺳﺸﻮ... ﻗﻠﺒﺸﻮ ﻣﯿﺬﺍﺭﻩ ﮐﻒ ﺩﺳﺘﺶ ﻭ ﻣﯿﺎﺩ
ﺟﻠﻮ...
ﺗﻮ ﻫﻢ ﻣﺮﺩ ﺑﺎﺵ ﻭ ﺑﺎ ﺍﺣﺴﺎﺳﺖ ﺑﯿﺎ... ﻧﻪ ﺑﺎ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﻪ !...
ﭼﺮﺍ ﺩﺳﺖ ﮔﻞ ﺁﻟﻮﺩ ﺷﻬﻮﺗﺖ ﺭﻭ ﺗﻮﯼ ﺣﻮﺿﭽﻪ ﺯﻻﻝ ﺍﺣﺴﺎﺱ
ﻣﯿﺸﻮﺭﯼ؟
ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﻣﺪﯾﻮﻧﯽ؟
ﺑﻪ ﺗﻤﻮﻡ ﻫﻢ ﺟﻨﺴﺎﯼ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﺪﯾﻮﻧﯽ ... ﺑﻪ ﺗﻤﻮﻡ ﮐﺴﺎﯾﯽ ﮐﻪ
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻗﺮﺍﺭﻩ ﺑﺎ ﺍﻭﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻦ
ﻣﺪﯾﻮﻧﯽ ... ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮﺷﻮﻥ ﻣﺴﺌﻮﻟﯽ...
ﭼﺮﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍ؟
ﭼﻮﻥ ﺗﻮ ﺩﯾﺪ ﺍﻭﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﺭﻭ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﻋﻮﺽ
ﮐﺮﺩﯼ... ﭼﻮﻥ ﺗﻮ ﺫﻫﻦ ﺍﻭﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﺭﻭ ﺧﺮﺍﺏ ﮐﺮﺩﯼ...ﻓﮑﺮﺷﻮ
ﻣﺸﻐﻮﻝ ﮐﺮﺩﯼ...
ﺁﺭﻩ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻣﻦ ﻣﺪﯾﻮﻧﯽ !...
ﭘﺲ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺩﺧﺘﺮﺍ ﻧﻪ!
ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻫﻢ ﺟﻨﺴﺎﯼ ﺧﻮﺩﺗﻢ ﮐﻪ ﺷﺪﻩ ﺣﻮﺍﺳﺘﻮ ﺑﯿﺸﺘﺮ جمع کن..
8 دیدگاه  •   •   •  1392/05/6 - 19:41
+7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ